به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قاسم انوار

قاسم انوارغزل هاشمارهٔ ۵۴۴: بسودایت سرشت آب و گل من

710عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بسودایت سرشت آب و گل من
بدیدار تو حل شد مشکل من
من از آیات مجدم، کس نداند
چه معنی خواهد از من قایل من؟
عنایت های بی علت مدد شد
بسامان آمد احوال دل من
ز رویت پرتوی بر جانم افتاد
بدیدار تو حل شد مشکل من
طلب کردم بسی، تا گشت روشن
بفیض حق ز اشک سایل من
پس از من در هوات، ای سر و سیراب
گل سوری برآید از گل من
بهر جانب که جویی قاسمی را
بکوی عشق یابی منزل من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۴۳: بسامان آمد احوال دل من 2شمارهٔ ۵۴۴: بسودایت سرشت آب و گل من 3شمارهٔ ۵۴۵: عید و بر قندان تویی، ای جان جان ج ...4شمارهٔ ۵۴۶: جگر گرمست و آهم سرد و دل خون 5شمارهٔ ۵۴۷: دل آشفته دارم، چشم پر خون 6شمارهٔ ۵۴۸: ما را هوای باده نابست در درون 7شمارهٔ ۵۴۹: از عیان گر واقفی، بگذر ز عین 8شمارهٔ ۵۵۰: الا! ای نفس، خودکامی و خودبین 9شمارهٔ ۵۵۱: ای یار، ندانم که چه رسمست و چه آی ...10شمارهٔ ۵۵۲: بجان آمد ز هجران جان مسکین 11شمارهٔ ۵۵۳: پیر مغان کجاست؟ که آن مرد دوربین 12شمارهٔ ۵۵۴: جعل را چند ازین تحسین و تمکین؟13شمارهٔ ۵۵۵: «حمدلله » گفت رب العالمین 14شمارهٔ ۵۵۶: گفت: نور آسمانست و زمین 15شمارهٔ ۵۵۷: ما داغ آرزوی تو داریم بر جبین 16شمارهٔ ۵۵۸: منت خدای را، که در اطوار ما و طین 17شمارهٔ ۵۵۹: هله! ای ساقی جانها، بده آن باده ر ...18شمارهٔ ۵۶۰: ای دل و جانت بهواها گرو 19شمارهٔ ۵۶۱: باده کهنه گیر و شیشه نو 20شمارهٔ ۵۶۲: ای ساقی جان بخش ما،یک لحظه ما را ...21شمارهٔ ۵۶۳: تو محیطی و دیگران همه جو 22شمارهٔ ۵۶۴: چه شنیدی که دل از دست بدادی،تو عم ...23شمارهٔ ۵۶۵: زان نکهت مشکین،که همی آید از آن س ...24شمارهٔ ۵۶۶: «ستر الله علینا» چه علالاست درین ...25شمارهٔ ۵۶۷: دل شوریده را تمنا تو 26شمارهٔ ۵۶۸: ای دل، اگر تو عاشقی، با عاشقان هم ...27شمارهٔ ۵۶۹: از لعل یار اگر شکری یافتی بگو 28شمارهٔ ۵۷۰: پیش ما قصه جام و جم و جمشید مگو 29شمارهٔ ۵۷۱: «الا یاایهاالساقی »، مرا جام مصفا ...30شمارهٔ ۵۷۲: «کان الله » گفت و «کان الله له »31شمارهٔ ۵۷۳: ای آفتاب روی ترا پرده دار ماه 32شمارهٔ ۵۷۴: بر بیدلان گذشت و نکرد اینطرف نگاه 33شمارهٔ ۵۷۵: پیش از بنای مدرسه و رسم خانقاه 34شمارهٔ ۵۷۶: «عز من قائل » چه گفت اله؟35شمارهٔ ۵۷۷: گم کرده ایم راه و ندانیم پیشگاه 36شمارهٔ ۵۷۸: مرا یاریست، اندر گاه و بیگاه 37شمارهٔ ۵۷۹: در میان همه خوبان بت ما از همه به 38شمارهٔ ۵۸۰: آتش عشق تو شوری در جهان انداخته 39شمارهٔ ۵۸۱: ای آتش سودای تو در کن فکان انداخت ...40شمارهٔ ۵۸۲: ای خیالت عقل کل را در گمان انداخت ...41شمارهٔ ۵۸۳: ای کمالت نعت عزت در جهان انداخته 42شمارهٔ ۵۸۴: روی مه را جلوه دادی، زلف میگون تا ...43شمارهٔ ۵۸۵: ای کوس کبریای تو در لامکان زده 44شمارهٔ ۵۸۶: هله!ای ساقی جانها، قدح باده بمن د ...45شمارهٔ ۵۸۷: ساقیا، عذر مگو، باده بسر مستان ده 46شمارهٔ ۵۸۸: گرم از طالع فرخ رخ جانان شود دیده 47شمارهٔ ۵۸۹: گر تو از مستان عشقی در وله 48شمارهٔ ۵۹۰: بجانان زنده ام، الحمدلله 49شمارهٔ ۵۹۱: از مسجد و می خانه وز کعبه و بت خا ...50شمارهٔ ۵۹۲: بیا، ای ماه کنعانی، بیا ای شاه فر ...51شمارهٔ ۵۹۳: پر گشت جهان از می گل رنگ مغانه 52شمارهٔ ۵۹۴: مرآت دل شکستی، ای گنج جاودانه 53شمارهٔ ۵۹۵: می کشد آن حبیب فرزانه 54شمارهٔ ۵۹۶: آیینه تیره شد، ز چه تیره است آینه ...55شمارهٔ ۵۹۷: تا گرد ماه سنبل مشکین نهاده ای 56شمارهٔ ۵۹۸: همه لذت، همه شهوت، همگی رد شده ای 57شمارهٔ ۵۹۹: این شناسی که: از آن شهر و دیار آم ...58شمارهٔ ۶۰۰: خطاب «لن ترانی » چیست؟ یعنی 59شمارهٔ ۶۰۱: «هدی للمتقین » گفتند: یعنی 60شمارهٔ ۶۰۲: هر لحظه مرا میرسد انوار تجلی 61شمارهٔ ۶۰۳: بجان تو، که خمارم بغایت، ای چلبی 62شمارهٔ ۶۰۴: دل ز من برداشت یار مهربان، واحسرت ...63شمارهٔ ۶۰۵: با یاد خدا باش، بهر جای که هستی 64شمارهٔ ۶۰۶: چو با تست مقصود، هرجا که هستی 65شمارهٔ ۶۰۷: چه ذوق نیستی یابی؟ که هستی 66شمارهٔ ۶۰۸: السلام علیک، یا سندی 67شمارهٔ ۶۰۹: ای دل عشاق را بروی تو شادی 68شمارهٔ ۶۱۰: دلم از غصه هجران تو دارد دردی 69شمارهٔ ۶۱۱: گر گلی از گلشن حسنش ببازار آمدی 70شمارهٔ ۶۱۲: گر نسیم رحمتی از کوی جانان آمدی 71شمارهٔ ۶۱۳: فرودی باشد و ننگ و جودی 72شمارهٔ ۶۱۴: گر جان بهوای تو گرفتار نبودی 73شمارهٔ ۶۱۵: جان نوروز و جان صد عیدی 74شمارهٔ ۶۱۶: ای آفتاب روی ترا ماه مشتری 75شمارهٔ ۶۱۷: ای عشق دل فروز، که شاه مظفری 76شمارهٔ ۶۱۸: وصال یار بصد جان بخر، اگر نخری 77شمارهٔ ۶۱۹: مرا از پرتو روی تو هر لمعه است دی ...78شمارهٔ ۶۲۰: ای دوست، بگو باری تا: عزم کجا دار ...79شمارهٔ ۶۲۱: روی دل را بسوی جان داری 80شمارهٔ ۶۲۲: حکایتی دو سه دارم، بشرط دستوری 81شمارهٔ ۶۲۳: ز حد گذشت حکایت ز قصه دوری 82شمارهٔ ۶۲۴: شب عیدست و ما عاشق، چه گویم قصه د ...83شمارهٔ ۶۲۵: من قبله بدل کردم، تا کی بود این ک ...84شمارهٔ ۶۲۶: میسرت نشود عاشقی و مستوری 85شمارهٔ ۶۲۷: نه مست جام خدایی، نه مرد مستوری 86شمارهٔ ۶۲۸: گر زانکه بگویند: گدایی و فقیری 87شمارهٔ ۶۲۹: اگر ز مصر جهانی و گر ز تبریزی 88شمارهٔ ۶۳۰: تو همچو عقل شریفی و همچو روح عزیز ...89شمارهٔ ۶۳۱: تا سر الهی ز ملاهی نشناسی 90شمارهٔ ۶۳۲: من عشقم و عشق من چه پرسی؟91شمارهٔ ۶۳۳: دلا، ز باده و خم خانه که میپرسی؟92شمارهٔ ۶۳۴: زمانی یار شو، گر یار باشی 93شمارهٔ ۶۳۵: چه غمست آخر از غم؟ چو تو در میانه ...94شمارهٔ ۶۳۶: امروز بجد دارم با تو سر دشنامی 95شمارهٔ ۶۳۷: ای قطب جامی، شاه انامی 96شمارهٔ ۶۳۸: ای ماه معربد، ز کجایی و چه نامی؟97شمارهٔ ۶۳۹: زنهار! درین کوی بغفلت نخرامی 98شمارهٔ ۶۴۰: گر شمس منیر آمدی، ار بدر تمامی 99شمارهٔ ۶۴۱: هله! ای جان گرامی، ز کجایی و چه ن ...100شمارهٔ ۶۴۲: پیش از بنای مدرسه و دیر ارمنی 101شمارهٔ ۶۴۳: سخنی می رود، ای دوست، مسلم سخنی 102شمارهٔ ۶۴۴: سؤال میکنم، ار هست رخصت سخنی 103شمارهٔ ۶۴۵: گر بر حدیث اهل دل انکار می کنی 104شمارهٔ ۶۴۶: ای آتش سودای تو در جان جهانی 105شمارهٔ ۶۴۷: ای خواجه، جمالست و جهانست و جوانی 106شمارهٔ ۶۴۸: با روی دل فروزت عیشیست جاودانی 107شمارهٔ ۶۴۹: بتو جان کجا برد پی؟ که تو شاه بی ...108شمارهٔ ۶۵۰: بدرویشی دلی گر بود و جانی 109شمارهٔ ۶۵۱: بیابان را بپیمودی، ولیکن بس ویاوا ...110شمارهٔ ۶۵۲: تا بکی شیوه تقلید و ره آسانی؟111شمارهٔ ۶۵۳: تو جام جمی، اما در جام نمیدانی 112شمارهٔ ۶۵۴: تو محبوب جانی و جان جهانی 113شمارهٔ ۶۵۵: تو مرهم دل ریشی و راحت جانی 114شمارهٔ ۶۵۶: جراحات دلم را تازه کرد آن یار روح ...115شمارهٔ ۶۵۷: جراحت دل من تازه کرد دلبر جانی 116شمارهٔ ۶۵۸: خوشدل شدم که دادم دل را بدلستانی 117شمارهٔ ۶۵۹: ز نور روی تو پیداست سر سبع مثانی 118شمارهٔ ۶۶۰: صلای کافری و غارت مسلمانی 119شمارهٔ ۶۶۱: فداک عقلی و روحی، که راحت جانی 120شمارهٔ ۶۶۲: هله ای دوست، چه گویم؟ که تو محبوب ...121شمارهٔ ۶۶۳: هله! ای ماه وفاپیشه، که محبوب جها ...122شمارهٔ ۶۶۴: هله! ای یار گرانمایه،سبک روح جهان ...123شمارهٔ ۶۶۵: روسیه را، گر ببینی، رد کنی 124شمارهٔ ۶۶۶: تراست ناز، که سلطان حسن و تمکینی 125شمارهٔ ۶۶۷: هله! ای عشق کهن سال، که هر روز نو ...126شمارهٔ ۶۶۸: یار میگوید ببانگ پهلوی :127شمارهٔ ۶۶۹: سخن در سر عاشق کمترک گوی 128شمارهٔ ۶۷۰: مسئله مشکل و آسان توی 129شمارهٔ ۶۷۱: در خاکدان مباش، که خوار جهان شوی 130شمارهٔ ۶۷۲: بسیار طالبی، که مگر ذو فنون شوی 131شمارهٔ ۶۷۳: اگر در طاعتی، گر در گناهی 132شمارهٔ ۶۷۴: تو شاه جهانی و ندانم که چه شاهی؟133شمارهٔ ۶۷۵: تو نور یقین آمدی و رهبر راهی 134شمارهٔ ۶۷۶: در وصف جمال تو توان گفت که: ماهی 135شمارهٔ ۶۷۷: درمانده ام از غم جدایی 136شمارهٔ ۶۷۸: دل ما بغمزه بردی، رخ مه نمی نمایی 137شمارهٔ ۶۷۹: زلف را شانه زن، که رعنایی 138شمارهٔ ۶۸۰: سؤالی دارم، ای جان، کز کجایی 139شمارهٔ ۶۸۱: غرق آن بحر محیطست دل شیدایی 140شمارهٔ ۶۸۲: چو زنان،مباش قانع،ز جهان برنگ و ب ...141شمارهٔ ۶۸۳: هله! عاشقان، که راهست بهو،زنید هو ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ