به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قاسم انوار

قاسم انوارغزل هاشمارهٔ ۵۲۵: گر ره بتو هست، چیست فرمان؟

720عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گر ره به تو هست، چیست فرمان؟
ور ره به تو نیست، چیست درمان؟
گر شوق تو نیست در خرابات
پس چیست خروش و ذوق مستان؟
گر سوز تو نیست در صوامع
این سوز و نیاز چیست؟ ای جان
گر نیست صفات لایزالی
بر صدق کمال چیست برهان؟
جان را به مراد دل رساندن
بر ما دشوار و بر تو آسان
دردم به کرم زیاده فرمای
ای مرهم ریش دردمندان
یک جرعه به جان قاسمی ریز
ای بحر کمال و عین عرفان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۲۴: «کل یوم هو فی شان » ز چه کردند بی ...2شمارهٔ ۵۲۵: گر ره بتو هست، چیست فرمان؟3شمارهٔ ۵۲۶: گر شیر نه ای، بگذر ازین بیشه شیرا ...4شمارهٔ ۵۲۷: گفت حق: «کل من علیها فان »5شمارهٔ ۵۲۸: ما که مستان خرابیم درین دیر مغان 6شمارهٔ ۵۲۹: مقررست و معین بحجت و برهان 7شمارهٔ ۵۳۰: میان باطن جانی و جان تویی، ای جان 8شمارهٔ ۵۳۱: همه بودند که گفتند بپیدا و نهان 9شمارهٔ ۵۳۲: همه جا اوست شاه جاویدان 10شمارهٔ ۵۳۳: جگر پردرد و دل پر خونم، ای جان 11شمارهٔ ۵۳۴: یار همان، درد همان، دل همان 12شمارهٔ ۵۳۵: «حصل ما فی الصدور» لذت جان یافتن 13شمارهٔ ۵۳۶: در دل از شوق تو شوریست که نتوان گ ...14شمارهٔ ۵۳۷: چه باشد شیوه عاشق؟ بمعشوقان نظر ک ...15شمارهٔ ۵۳۸: مرا از زخم شمشیرت نمی شاید حذر کر ...16شمارهٔ ۵۳۹: خواهی بجهان شوری، بنیاد قیامت کن 17شمارهٔ ۵۴۰: نیم مستان ترا سرگشته چون پرگار کن 18شمارهٔ ۵۴۱: بیتی همی سرایم و زاریست کار من 19شمارهٔ ۵۴۲: ناوک غمزه می زند بر دل من نگار من 20شمارهٔ ۵۴۳: بسامان آمد احوال دل من 21شمارهٔ ۵۴۴: بسودایت سرشت آب و گل من 22شمارهٔ ۵۴۵: عید و بر قندان تویی، ای جان جان ج ...23شمارهٔ ۵۴۶: جگر گرمست و آهم سرد و دل خون 24شمارهٔ ۵۴۷: دل آشفته دارم، چشم پر خون 25شمارهٔ ۵۴۸: ما را هوای باده نابست در درون 26شمارهٔ ۵۴۹: از عیان گر واقفی، بگذر ز عین 27شمارهٔ ۵۵۰: الا! ای نفس، خودکامی و خودبین 28شمارهٔ ۵۵۱: ای یار، ندانم که چه رسمست و چه آی ...29شمارهٔ ۵۵۲: بجان آمد ز هجران جان مسکین 30شمارهٔ ۵۵۳: پیر مغان کجاست؟ که آن مرد دوربین 31شمارهٔ ۵۵۴: جعل را چند ازین تحسین و تمکین؟32شمارهٔ ۵۵۵: «حمدلله » گفت رب العالمین 33شمارهٔ ۵۵۶: گفت: نور آسمانست و زمین 34شمارهٔ ۵۵۷: ما داغ آرزوی تو داریم بر جبین 35شمارهٔ ۵۵۸: منت خدای را، که در اطوار ما و طین 36شمارهٔ ۵۵۹: هله! ای ساقی جانها، بده آن باده ر ...37شمارهٔ ۵۶۰: ای دل و جانت بهواها گرو 38شمارهٔ ۵۶۱: باده کهنه گیر و شیشه نو 39شمارهٔ ۵۶۲: ای ساقی جان بخش ما،یک لحظه ما را ...40شمارهٔ ۵۶۳: تو محیطی و دیگران همه جو 41شمارهٔ ۵۶۴: چه شنیدی که دل از دست بدادی،تو عم ...42شمارهٔ ۵۶۵: زان نکهت مشکین،که همی آید از آن س ...43شمارهٔ ۵۶۶: «ستر الله علینا» چه علالاست درین ...44شمارهٔ ۵۶۷: دل شوریده را تمنا تو 45شمارهٔ ۵۶۸: ای دل، اگر تو عاشقی، با عاشقان هم ...46شمارهٔ ۵۶۹: از لعل یار اگر شکری یافتی بگو 47شمارهٔ ۵۷۰: پیش ما قصه جام و جم و جمشید مگو 48شمارهٔ ۵۷۱: «الا یاایهاالساقی »، مرا جام مصفا ...49شمارهٔ ۵۷۲: «کان الله » گفت و «کان الله له »50شمارهٔ ۵۷۳: ای آفتاب روی ترا پرده دار ماه 51شمارهٔ ۵۷۴: بر بیدلان گذشت و نکرد اینطرف نگاه 52شمارهٔ ۵۷۵: پیش از بنای مدرسه و رسم خانقاه 53شمارهٔ ۵۷۶: «عز من قائل » چه گفت اله؟54شمارهٔ ۵۷۷: گم کرده ایم راه و ندانیم پیشگاه 55شمارهٔ ۵۷۸: مرا یاریست، اندر گاه و بیگاه 56شمارهٔ ۵۷۹: در میان همه خوبان بت ما از همه به 57شمارهٔ ۵۸۰: آتش عشق تو شوری در جهان انداخته 58شمارهٔ ۵۸۱: ای آتش سودای تو در کن فکان انداخت ...59شمارهٔ ۵۸۲: ای خیالت عقل کل را در گمان انداخت ...60شمارهٔ ۵۸۳: ای کمالت نعت عزت در جهان انداخته 61شمارهٔ ۵۸۴: روی مه را جلوه دادی، زلف میگون تا ...62شمارهٔ ۵۸۵: ای کوس کبریای تو در لامکان زده 63شمارهٔ ۵۸۶: هله!ای ساقی جانها، قدح باده بمن د ...64شمارهٔ ۵۸۷: ساقیا، عذر مگو، باده بسر مستان ده 65شمارهٔ ۵۸۸: گرم از طالع فرخ رخ جانان شود دیده 66شمارهٔ ۵۸۹: گر تو از مستان عشقی در وله 67شمارهٔ ۵۹۰: بجانان زنده ام، الحمدلله 68شمارهٔ ۵۹۱: از مسجد و می خانه وز کعبه و بت خا ...69شمارهٔ ۵۹۲: بیا، ای ماه کنعانی، بیا ای شاه فر ...70شمارهٔ ۵۹۳: پر گشت جهان از می گل رنگ مغانه 71شمارهٔ ۵۹۴: مرآت دل شکستی، ای گنج جاودانه 72شمارهٔ ۵۹۵: می کشد آن حبیب فرزانه 73شمارهٔ ۵۹۶: آیینه تیره شد، ز چه تیره است آینه ...74شمارهٔ ۵۹۷: تا گرد ماه سنبل مشکین نهاده ای 75شمارهٔ ۵۹۸: همه لذت، همه شهوت، همگی رد شده ای 76شمارهٔ ۵۹۹: این شناسی که: از آن شهر و دیار آم ...77شمارهٔ ۶۰۰: خطاب «لن ترانی » چیست؟ یعنی 78شمارهٔ ۶۰۱: «هدی للمتقین » گفتند: یعنی 79شمارهٔ ۶۰۲: هر لحظه مرا میرسد انوار تجلی 80شمارهٔ ۶۰۳: بجان تو، که خمارم بغایت، ای چلبی 81شمارهٔ ۶۰۴: دل ز من برداشت یار مهربان، واحسرت ...82شمارهٔ ۶۰۵: با یاد خدا باش، بهر جای که هستی 83شمارهٔ ۶۰۶: چو با تست مقصود، هرجا که هستی 84شمارهٔ ۶۰۷: چه ذوق نیستی یابی؟ که هستی 85شمارهٔ ۶۰۸: السلام علیک، یا سندی 86شمارهٔ ۶۰۹: ای دل عشاق را بروی تو شادی 87شمارهٔ ۶۱۰: دلم از غصه هجران تو دارد دردی 88شمارهٔ ۶۱۱: گر گلی از گلشن حسنش ببازار آمدی 89شمارهٔ ۶۱۲: گر نسیم رحمتی از کوی جانان آمدی 90شمارهٔ ۶۱۳: فرودی باشد و ننگ و جودی 91شمارهٔ ۶۱۴: گر جان بهوای تو گرفتار نبودی 92شمارهٔ ۶۱۵: جان نوروز و جان صد عیدی 93شمارهٔ ۶۱۶: ای آفتاب روی ترا ماه مشتری 94شمارهٔ ۶۱۷: ای عشق دل فروز، که شاه مظفری 95شمارهٔ ۶۱۸: وصال یار بصد جان بخر، اگر نخری 96شمارهٔ ۶۱۹: مرا از پرتو روی تو هر لمعه است دی ...97شمارهٔ ۶۲۰: ای دوست، بگو باری تا: عزم کجا دار ...98شمارهٔ ۶۲۱: روی دل را بسوی جان داری 99شمارهٔ ۶۲۲: حکایتی دو سه دارم، بشرط دستوری 100شمارهٔ ۶۲۳: ز حد گذشت حکایت ز قصه دوری 101شمارهٔ ۶۲۴: شب عیدست و ما عاشق، چه گویم قصه د ...102شمارهٔ ۶۲۵: من قبله بدل کردم، تا کی بود این ک ...103شمارهٔ ۶۲۶: میسرت نشود عاشقی و مستوری 104شمارهٔ ۶۲۷: نه مست جام خدایی، نه مرد مستوری 105شمارهٔ ۶۲۸: گر زانکه بگویند: گدایی و فقیری 106شمارهٔ ۶۲۹: اگر ز مصر جهانی و گر ز تبریزی 107شمارهٔ ۶۳۰: تو همچو عقل شریفی و همچو روح عزیز ...108شمارهٔ ۶۳۱: تا سر الهی ز ملاهی نشناسی 109شمارهٔ ۶۳۲: من عشقم و عشق من چه پرسی؟110شمارهٔ ۶۳۳: دلا، ز باده و خم خانه که میپرسی؟111شمارهٔ ۶۳۴: زمانی یار شو، گر یار باشی 112شمارهٔ ۶۳۵: چه غمست آخر از غم؟ چو تو در میانه ...113شمارهٔ ۶۳۶: امروز بجد دارم با تو سر دشنامی 114شمارهٔ ۶۳۷: ای قطب جامی، شاه انامی 115شمارهٔ ۶۳۸: ای ماه معربد، ز کجایی و چه نامی؟116شمارهٔ ۶۳۹: زنهار! درین کوی بغفلت نخرامی 117شمارهٔ ۶۴۰: گر شمس منیر آمدی، ار بدر تمامی 118شمارهٔ ۶۴۱: هله! ای جان گرامی، ز کجایی و چه ن ...119شمارهٔ ۶۴۲: پیش از بنای مدرسه و دیر ارمنی 120شمارهٔ ۶۴۳: سخنی می رود، ای دوست، مسلم سخنی 121شمارهٔ ۶۴۴: سؤال میکنم، ار هست رخصت سخنی 122شمارهٔ ۶۴۵: گر بر حدیث اهل دل انکار می کنی 123شمارهٔ ۶۴۶: ای آتش سودای تو در جان جهانی 124شمارهٔ ۶۴۷: ای خواجه، جمالست و جهانست و جوانی 125شمارهٔ ۶۴۸: با روی دل فروزت عیشیست جاودانی 126شمارهٔ ۶۴۹: بتو جان کجا برد پی؟ که تو شاه بی ...127شمارهٔ ۶۵۰: بدرویشی دلی گر بود و جانی 128شمارهٔ ۶۵۱: بیابان را بپیمودی، ولیکن بس ویاوا ...129شمارهٔ ۶۵۲: تا بکی شیوه تقلید و ره آسانی؟130شمارهٔ ۶۵۳: تو جام جمی، اما در جام نمیدانی 131شمارهٔ ۶۵۴: تو محبوب جانی و جان جهانی 132شمارهٔ ۶۵۵: تو مرهم دل ریشی و راحت جانی 133شمارهٔ ۶۵۶: جراحات دلم را تازه کرد آن یار روح ...134شمارهٔ ۶۵۷: جراحت دل من تازه کرد دلبر جانی 135شمارهٔ ۶۵۸: خوشدل شدم که دادم دل را بدلستانی 136شمارهٔ ۶۵۹: ز نور روی تو پیداست سر سبع مثانی 137شمارهٔ ۶۶۰: صلای کافری و غارت مسلمانی 138شمارهٔ ۶۶۱: فداک عقلی و روحی، که راحت جانی 139شمارهٔ ۶۶۲: هله ای دوست، چه گویم؟ که تو محبوب ...140شمارهٔ ۶۶۳: هله! ای ماه وفاپیشه، که محبوب جها ...141شمارهٔ ۶۶۴: هله! ای یار گرانمایه،سبک روح جهان ...142شمارهٔ ۶۶۵: روسیه را، گر ببینی، رد کنی 143شمارهٔ ۶۶۶: تراست ناز، که سلطان حسن و تمکینی 144شمارهٔ ۶۶۷: هله! ای عشق کهن سال، که هر روز نو ...145شمارهٔ ۶۶۸: یار میگوید ببانگ پهلوی :146شمارهٔ ۶۶۹: سخن در سر عاشق کمترک گوی 147شمارهٔ ۶۷۰: مسئله مشکل و آسان توی 148شمارهٔ ۶۷۱: در خاکدان مباش، که خوار جهان شوی 149شمارهٔ ۶۷۲: بسیار طالبی، که مگر ذو فنون شوی 150شمارهٔ ۶۷۳: اگر در طاعتی، گر در گناهی 151شمارهٔ ۶۷۴: تو شاه جهانی و ندانم که چه شاهی؟152شمارهٔ ۶۷۵: تو نور یقین آمدی و رهبر راهی 153شمارهٔ ۶۷۶: در وصف جمال تو توان گفت که: ماهی 154شمارهٔ ۶۷۷: درمانده ام از غم جدایی 155شمارهٔ ۶۷۸: دل ما بغمزه بردی، رخ مه نمی نمایی 156شمارهٔ ۶۷۹: زلف را شانه زن، که رعنایی 157شمارهٔ ۶۸۰: سؤالی دارم، ای جان، کز کجایی 158شمارهٔ ۶۸۱: غرق آن بحر محیطست دل شیدایی 159شمارهٔ ۶۸۲: چو زنان،مباش قانع،ز جهان برنگ و ب ...160شمارهٔ ۶۸۳: هله! عاشقان، که راهست بهو،زنید هو ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ