کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فقر می گفت که: من خسرو جاویدانم
    شاه می گفت که: من سایه آن سلطانم
    فقر می گفت: بهرحال منم شمس منیر
    شاه می گفت: من این جا قمری پنهانم
    فقر می گفت که: بسیار تکبر مپسند
    شاه می گفت: چنینست ولی نتوانم
    شاه می گفت که: من حاکم بر و بحرم
    فقر می گفت که: هر دو بجوی نستانم
    شاه می گفت که :من در همه جا مقبولم
    فقر می گفت که: من نادره انسانم
    شاه می گفت که :من ملک جهانی دارم
    فقر می گفت که: من جنت جاویدانم
    فقر می گفت که: فردا که قیامت گردد
    نه غم از پول صراطست، نه از میزانم
    شاه می گفت که: صد درد و دریغست مرا
    آن زمانی که ببدکرده خود درمانم
    شاه می گفت که: آن دم که سؤالم پرسند
    می ندانم که چه گویم، که عجب می مانم
    شاه را گفتم: خوبی بقیامت، گفتا:
    این سخن از دگری پرس، که من حیرانم
    اندر آن روز من از محنت و غم آزادم
    مرکب جان بسر کوی یقین می رانم
    پادشاها، بسر کوی نیاز آمده ایم
    بسر کوی تو گه عیدم و گه قربانم
    پادشاها،بکرم عذر دل من بپذیر
    که بدرگاه تو هم بوذر و هم سلمانم
    قاسمی، عمر گرامیست بغفلت مگذار
    عمر بر باد شد، اکنون چه بود درمانم؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha