کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پهلوی خوان بسر کوی حبیب آمده ایم
    بهر درمان دل خود بطبیب آمده ایم
    این هم از وصل تو افتاد که ناگاه امروز
    بسرکوی غم از جور رقیب آمده ایم
    هرکسی قسم و نصیبی ز تو حاصل دارند
    ما چنین واله غم بهر نصیب آمده ایم
    ما جوی از غم عشقت بدو عالم ندهیم
    از ازل عاشق و هشیار و لبیب آمده ایم
    روی بنمای، که تا پیش رخت جان بدهیم
    که بدیدار تو امروز غریب آمده ایم
    ما بصورت بتو نزدیک و بمعنی نزدیک
    منت از دوست که با یار قریب آمده ایم
    قاسمی روی ترا دید دل از دست بداد
    چون بدیدار تو خوش حال و نجیب آمده ایم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha