قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۴۳۵: دوش بر اوج لا مکان خیمه اصطفا زدم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوش بر اوج لا مکان خیمه اصطفا زدم نوبت ملک لم یزل بر در کبریا زدم داد خدای ذوالمنن جان مرا مئی کزو برمه و خور ز نور آن شعشعه صفا زدم خلعت جود یافتم، بار ودود یافتم پیرهن وجود را پیش رخش قبا زدم دوست چو غمگسار شد، دل ز جهان کنار شد روی بروی یار شد، بر دوجهان قفا زدم شکر، که یافتم عیان، دل ز برای امتحان نقد صفات جان و دل بر محک و لا زدم چون که رسید از آن عطا جان و دلم بمنتها از جذبات ارتقا لاف بمنتها زدم گفت که: قاسمی ترا، کس نشناخت غیر ما از غلبات شکر او نعره «قل کفی » زدم قاسم انوار