کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خوش وقت من، که آینه کردار روشنم
    مرآت راست گویم و شانه نمی زنم
    آیینه چون نمود مرا آن چنان که هست
    آیین نه این بود که من آیینه بشکنم
    در فهم رمز قصه مستان ذوالجلال
    جان پرورم، بجان تو و جان نمی کنم
    امکان ندارد آنکه: بگویند راز فاش
    چون آتش هوای تو در سینه زد علم
    امشب که میهمان منست آن مراد دل
    ای صبح، اگر چه فاتحه خوانی ولی مدم
    در نون و در قلم نظری کن باعتبار
    نون امر مجمل آمد و تفسیر نون قلم
    راهی عظیم دور و درازست و ناپدید
    از کوچه حدوث بدروازه قدم
    گویند: قاسمی بشرست، این چه مدعاست؟
    آری، به جان تو، بشرم لیک بی شرم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha