قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۴۲۳: خوش وقت من، که آینه کردار روشنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خوش وقت من، که آینه کردار روشنم مرآت راست گویم و شانه نمی زنم آیینه چون نمود مرا آن چنان که هست آیین نه این بود که من آیینه بشکنم در فهم رمز قصه مستان ذوالجلال جان پرورم، بجان تو و جان نمی کنم امکان ندارد آنکه: بگویند راز فاش چون آتش هوای تو در سینه زد علم امشب که میهمان منست آن مراد دل ای صبح، اگر چه فاتحه خوانی ولی مدم در نون و در قلم نظری کن باعتبار نون امر مجمل آمد و تفسیر نون قلم راهی عظیم دور و درازست و ناپدید از کوچه حدوث بدروازه قدم گویند: قاسمی بشرست، این چه مدعاست؟ آری، به جان تو، بشرم لیک بی شرم قاسم انوار