کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جان هوادار تو شد، فاش مکن اسرارش
    دل به سودای تو افتاد، گرامی دارش
    عشق یاغی شد و با ما سر غارت دارد
    وصل را گو که: عنایت کن و وامگذارش
    مبتدی را بکرم جرعه تصدق فرما
    منتهی را مده آن جرعه ولی خم آرش
    آنکه در شیوه عرفان حق خود را بشناخت
    گر همه نیر چرخست، منه مقدارش
    دل من خسته زلفین کمان ابروییست
    در چنین حال مگر هم تو کنی تیمارش
    یا رب، این مرغ اجل طرفه عجایب مرغیست
    خورد خون همه و سرخ نشد منقارش
    قاسم از جان حقیقت خبری باز نیافت
    هرکه را نیست بدل داعیه دیدارش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha