کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بگوش سرو چه گفتی؟ که پای کوبانست
    بگوش عقل چه گفتی، که مست و حیرانست
    مرا مگوی که: آهسته باش و دم درکش
    فغان من همه زان چشم مست فتانست
    بیا بکوی خرابات عشق، تا بینی
    ز شام تا بسحر نعرهای مستانست
    دگر بما ز جفاهای یار قصه مگوی
    که خلق او همه لطفست و عین احسانست
    هنوز فکر سر و جان خویشتن داری
    ز کوی عشق گذر کن، که جای شیرانست
    بیا بمجلس عشاق بی نقاب، ای دوست
    از آن که روی تو شمعست و عقل پروانست
    چو مرگ هیچ کسی را امان نخواهد داد
    خنک کسی که دلش با حریف و پیمانست
    مرو بپیرو دیوان، که راه تاریکست
    بیا، که عشق خدا خاتم سلیمانست
    بخرقه خلق و روی زرد ما منگر
    کمینه جرعه ما قلزمست و عمانست
    ربود جان و دل عاشقان مسکین را
    ترا که سرمه بچشمست و زلف در شانست
    قلم برندی قاسم زدند روز ازل
    بیا بگو: بقلم رفته را چه درمانست؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha