به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قاسم انوار

قاسم انوارغزل هاشمارهٔ ۱۳۴: شریعت در طریقت مستعینست

740عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

شریعت در طریقت مستعینست
شریعت راه فخرالمرسلینست
شریعت شیوه مردان راهست
شریعت شاهراه مستبینست
شریعت حکمت مردان راهست
شریعت قصه حبل المتینست
شریعت از امور اعتدالیست
شریعت شارع علم الیقینست
طریق شرع را خوف و خطر نیست
وگر باشد هم از دزدان دینست
باستحقاق پیشی کن درین راه
ترا گر فکر روز واپسینست
ز قاسم این سخن را یاد گیرد
کسی کور است دان و راست بینست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۳۳: دلم از شوق تو خونست و ندانم چونست 2شمارهٔ ۱۳۴: شریعت در طریقت مستعینست 3شمارهٔ ۱۳۵: آفتابیست جمالت که جهان پرتو اوست 4شمارهٔ ۱۳۶: باد صبا برگرفت پرده ز رخسار دوست 5شمارهٔ ۱۳۷: برآمد آفتاب طلعت دوست 6شمارهٔ ۱۳۸: بوی جان میآید از باد صبا، این بو ...7شمارهٔ ۱۳۹: بیار جان طلب کار را بحضرت دوست 8شمارهٔ ۱۴۰: دل من شیوه شیرین ترا دارد دوست 9شمارهٔ ۱۴۱: ز پیدایی چو پنهانست آن دوست 10شمارهٔ ۱۴۲: عاشق بمرگ مایل و عاقل بهانه جوست 11شمارهٔ ۱۴۳: عرصه عالم بما پیداست، ما پیدا بدو ...12شمارهٔ ۱۴۴: نمی توان خبری دادن از حقیقت دوست 13شمارهٔ ۱۴۵: دل ما بصد جان طلب کار اوست 14شمارهٔ ۱۴۶: قمری دارم کین چشم نهان خانه اوست 15شمارهٔ ۱۴۷: در سویدای دلم سودای اوست 16شمارهٔ ۱۴۸: سر بلندی بین، که دایم در سرم سودا ...17شمارهٔ ۱۴۹: ای دل و دلدار من، راه بوصل از چه ...18شمارهٔ ۱۵۰: آن یار جفا پیشه، که پشتست و پناهس ...19شمارهٔ ۱۵۱: برون ز راه خدا راهرو نه در راهست 20شمارهٔ ۱۵۲: در فهم همین نکته بسی عزت و جاهست 21شمارهٔ ۱۵۳: زان یار جفا پیشه، که پشتست و پناه ...22شمارهٔ ۱۵۴: مگو ز سختی این ره، چو دوست همراهس ...23شمارهٔ ۱۵۵: هرچند اگر سرخ و سفیدست و سیاهست 24شمارهٔ ۱۵۶: همچو خورشید، که او را نظری با ما ...25شمارهٔ ۱۵۷: عاشق قرین مهر و وفا هرکجا که هست 26شمارهٔ ۱۵۸: بکوی عاشقان بت خانه ای هست 27شمارهٔ ۱۵۹: زان یار سفر کرده کسی را خبری هست؟28شمارهٔ ۱۶۰: براه پیر مغان رو، که راه سرمستیست 29شمارهٔ ۱۶۱: در جمله ذرات جهان لمعه حسنیست 30شمارهٔ ۱۶۲: رخسار تو چون آینه صورت و معنیست 31شمارهٔ ۱۶۳: رخسار تو چون آینه صورت و معنیست 32شمارهٔ ۱۶۴: طریق عشق سپردن طریق بوالعجبیست 33شمارهٔ ۱۶۵: چون روی تو ز مصحف تنزیه آیتیست 34شمارهٔ ۱۶۶: گر جمله تویی تو، نیک و بد چیست؟35شمارهٔ ۱۶۷: ای بت عیار من، نام تو امروز چیست؟36شمارهٔ ۱۶۸: ای دوست، حکایت نهان چیست؟37شمارهٔ ۱۶۹: همه دردست درین واقعه، پس درمان چی ...38شمارهٔ ۱۷۰: بخون آغشته ام، درمان من چیست؟39شمارهٔ ۱۷۱: آنکه دل بر دست و دارد قصد جان پید ...40شمارهٔ ۱۷۲: عاشق روی ترا خرقه و زنار یکیست 41شمارهٔ ۱۷۳: پیوسته دلم در غم آن یار گرامیست 42شمارهٔ ۱۷۴: میان مجلس رندان حدیث فردا نیست 43شمارهٔ ۱۷۵: بیا، بیا، که مرا با تو نسبت جا نی ...44شمارهٔ ۱۷۶: حلقه بر در مزن، که بارت نیست 45شمارهٔ ۱۷۷: حلقه بر در مزن، که راهت نیست 46شمارهٔ ۱۷۸: همه کار و بار جهان هیچ نیست 47شمارهٔ ۱۷۹: تا با خودم از خودم خبر نیست 48شمارهٔ ۱۸۰: در بزم یار باده ناخوشگوار نیست 49شمارهٔ ۱۸۱: از تو بمقصود ره دور نیست 50شمارهٔ ۱۸۲: بی جمالت بوستان عیش ما را نور نیس ...51شمارهٔ ۱۸۳: بی یاد دوست در دل مستان سرور نیست 52شمارهٔ ۱۸۴: عاشقان در جمع با یارند و این بس د ...53شمارهٔ ۱۸۵: دل را ز جان گزیر وز جانان گزیر نی ...54شمارهٔ ۱۸۶: جان ما را دولت عشق رخت امروز نیست 55شمارهٔ ۱۸۷: شکی نماند که جز دوست در جهان کس ن ...56شمارهٔ ۱۸۸: بی جام عشق عیش دل ما تمام نیست 57شمارهٔ ۱۸۹: پیر ما جامیست، اما در خور این جام ...58شمارهٔ ۱۹۰: از دولت دیدار تو دل را غم جان نیس ...59شمارهٔ ۱۹۱: بجز وصلت حیات جاودان نیست 60شمارهٔ ۱۹۲: چو رویت تازه گل در بوستان نیست 61شمارهٔ ۱۹۳: بپیش مردم نادیده این سخن شینیست 62شمارهٔ ۱۹۴: خلق گویند که: در عشق بلیاتی نیست 63شمارهٔ ۱۹۵: هرکه را نفی فراوان شد و اثباتی نی ...64شمارهٔ ۱۹۶: از یار سفر کرده کسی را خبری نیست 65شمارهٔ ۱۹۷: در صومعه و دیر مغان هیچ سری نیست 66شمارهٔ ۱۹۸: ز بحر عشق تو هر قطره ای چو دریایی ...67شمارهٔ ۱۹۹: چراغ مرد معنی آشناییست 68شمارهٔ ۲۰۰: هرکجا در دو جهان عاشق روشن راییست 69شمارهٔ ۲۰۱: مرا با روی تو پیوسته روییست 70شمارهٔ ۲۰۲: باغبانا، بجهان تخم نکو باید کاشت 71شمارهٔ ۲۰۳: باز شوری بمحلت زد، ازین کو بگذشت 72شمارهٔ ۲۰۴: در شرح آن جمال بیانها ز حد گذشت 73شمارهٔ ۲۰۵: دردم ز اشتیاق تو ز اندازه در گذشت 74شمارهٔ ۲۰۶: چشم سرمست تو ما را بستم کاری کشت 75شمارهٔ ۲۰۷: ناگهان در تاخت عشقت، ملک جان یغما ...76شمارهٔ ۲۰۸: ذکر جمیل یار جهان را فرو گرفت 77شمارهٔ ۲۰۹: هرگز هوای وصل تو از جان ما نرفت 78شمارهٔ ۲۱۰: جان ببوی وصل یار از کعبه تا بتخان ...79شمارهٔ ۲۱۱: دیدمش دوش که :سرمست و خرامان میرف ...80شمارهٔ ۲۱۲: اسرار تو با خاطر هشیار توان گفت 81شمارهٔ ۲۱۳: با عشق ز تسبیح و مصلا نتوان گفت 82شمارهٔ ۲۱۴: در حسن و جمالی که تو داری چه توان ...83شمارهٔ ۲۱۵: بحق صحبت دیرین مرا مران بخجالت 84شمارهٔ ۲۱۶: ای رهنمای ملک معانی، چه گویمت؟85شمارهٔ ۲۱۷: ای پرتو جمال الهی،چه گویمت؟86شمارهٔ ۲۱۸: ای دل، چو پیش آمد غمی،آن را فرج د ...87شمارهٔ ۲۱۹: من و معشوق و جام ناب صباح 88شمارهٔ ۲۲۰: عشق تو مرا از هر دو جهان ساخت مجر ...89شمارهٔ ۲۲۱: ای دل و جان گرامی به تمنای تو شاد 90شمارهٔ ۲۲۲: بسودای تو خوش حالیم و دلشاد 91شمارهٔ ۲۲۳: بسیار سعی کردم و بسیار اجتهاد 92شمارهٔ ۲۲۴: جام در پای صراحی سر نهاد 93شمارهٔ ۲۲۵: دریغ باشد ازین چار سوی کون و فساد 94شمارهٔ ۲۲۶: سفر گزیدم ازین آستان کون و فساد 95شمارهٔ ۲۲۷: ما همه شیداییان بودیم و مستان ودا ...96شمارهٔ ۲۲۸: هزار شکر که سلطان عشق جان را داد 97شمارهٔ ۲۲۹: بنده پیر مغانیم، که جاویدان باد 98شمارهٔ ۲۳۰: حدم آن کس زند که بادم داد 99شمارهٔ ۲۳۱: ساقیم باده داد و بادم داد 100شمارهٔ ۲۳۲: نگین سلیمان بدیوان که داد؟101شمارهٔ ۲۳۳: ساقی مرا ز باده ناب مغانه داد 102شمارهٔ ۲۳۴: تو آن دری که در عمان نگنجد 103شمارهٔ ۲۳۵: ابر سودای تو آن لحظه که توفان بار ...104شمارهٔ ۲۳۶: دلم از جور تو بسیار شکایت دارد 105شمارهٔ ۲۳۷: ز ذوق عالم عرفان کجا خبر دارد 106شمارهٔ ۲۳۸: دیده مشتاق و دلم میل فراوان دارد 107شمارهٔ ۲۳۹: نقاره سحری قصه ای نهان دارد 108شمارهٔ ۲۴۰: آن خواجه سر بشر ندارد 109شمارهٔ ۲۴۱: مرا سودای او دیوانه دارد 110شمارهٔ ۲۴۲: بپیش اهل سیادت سعادتی دارد 111شمارهٔ ۲۴۳: دلم از شیوه شیرین تو شوری دارد 112شمارهٔ ۲۴۴: هر دلی در دو جهان چشم و چراغی دار ...113شمارهٔ ۲۴۵: جانم از نرگس مخمور تو جاهی دارد 114شمارهٔ ۲۴۶: جانم از دولت درد تو دوایی دارد 115شمارهٔ ۲۴۷: در ولای تو دلم حسن وفایی دارد 116شمارهٔ ۲۴۸: من رند خرابات مغانم چه توان کرد؟117شمارهٔ ۲۴۹: تا که از جور زمان بر جگرم ریش رسد ...118شمارهٔ ۲۵۰: چو عکس مشرق صبح ازل هویدا شد 119شمارهٔ ۲۵۱: تا به کی این دل من واله و شیدا با ...120شمارهٔ ۲۵۲: تا به کی خاطر من واله و شیدا باشد ...121شمارهٔ ۲۵۳: در قیامت همه کس طالب و جویا باشد 122شمارهٔ ۲۵۴: طور سینا چه بود؟ سینه دانا باشد 123شمارهٔ ۲۵۵: گر همه میل دلت جانب سلما باشد 124شمارهٔ ۲۵۶: هر کرا در دل و جان عشق و تولا باش ...125شمارهٔ ۲۵۷: هر که او را هوس منصب اعلا باشد 126شمارهٔ ۲۵۸: مرا گر اندرون پر نار باشد 127شمارهٔ ۲۵۹: ارنی و لن ترانی راز و نیاز باشد 128شمارهٔ ۲۶۰: مست و مستور ندیدیم و گر هم باشد 129شمارهٔ ۲۶۱: مظهر ذات و صفت آدم و عالم باشد 130شمارهٔ ۲۶۲: تا دل آشفته آن زلف پریشان باشد 131شمارهٔ ۲۶۳: عاشقی را،که دل از عشق پریشان باشد 132شمارهٔ ۲۶۴: گرترا میل دلی سوی دل و جان باشد 133شمارهٔ ۲۶۵: گر دلم عید ترا لایق قربان باشد 134شمارهٔ ۲۶۶: کسی که روی تو بیند چگونه شاد نباش ...135شمارهٔ ۲۶۷: نه از خطاست که در ابروی تو چین با ...136شمارهٔ ۲۶۸: بپیش درد من درمان چه باشد؟137شمارهٔ ۲۶۹: رنگرز و رنگرزی دیر شد 138شمارهٔ ۲۷۰: از دولت وصال تو کارم بکام شد 139شمارهٔ ۲۷۱: آیینه سبب گشت که روی تو عیان شد 140شمارهٔ ۲۷۲: درمان طلب کردم بسی،این درد را درم ...141شمارهٔ ۲۷۳: باز دست عشق عقلم را گریبان میکشد 142شمارهٔ ۲۷۴: شوری از شیوه شیرین تو پیدا آمد 143شمارهٔ ۲۷۵: روی هرکس که باندازه مرآت آمد 144شمارهٔ ۲۷۶: باده از خم ارادت بسعادت آمد 145شمارهٔ ۲۷۷: بر دلم بار غم عشق بغایت آمد 146شمارهٔ ۲۷۸: آن ماه دل افروز که رشک قمر آمد 147شمارهٔ ۲۷۹: امروز بار دیگر آن ماه دلبر آمد 148شمارهٔ ۲۸۰: باز آفتاب دولت از بام ما بر آمد 149شمارهٔ ۲۸۱: نهال دولتم را گل بر آمد 150شمارهٔ ۲۸۲: چشم بیدار مرا نوبت دیدار آمد 151شمارهٔ ۲۸۳: شاد باش،ای دل من،نوبت دیدار آمد 152شمارهٔ ۲۸۴: باز، ز خم باده های ناب بر آمد 153شمارهٔ ۲۸۵: یار ببازار کاینات برآمد 154شمارهٔ ۲۸۶: آن یار چو ناگاه ببازار برآمد 155شمارهٔ ۲۸۷: چون ماه من از مشرق انوار بر آمد 156شمارهٔ ۲۸۸: چون ماه نو از مشرق انوار برآمد 157شمارهٔ ۲۸۹: دلدار من از خانه ببازار برآمد 158شمارهٔ ۲۹۰: دمید صبح سعادت،که یار باز آمد 159شمارهٔ ۲۹۱: ازکف ساقی جان باده چو در جام آمد 160شمارهٔ ۲۹۲: آخر،ای شوخ جهان،عشوه گری با ما چن ...161شمارهٔ ۲۹۳: در هوایت عاشقان مستمند 162شمارهٔ ۲۹۴: چنانکه چشم تو در غمزه دلبری داند 163شمارهٔ ۲۹۵: مرا اگر تو ندانی حبیب می داند 164شمارهٔ ۲۹۶: حالت جان مرا پیر مغان میداند 165شمارهٔ ۲۹۷: در آن چمن که تو دیدی گلی ببار نما ...166شمارهٔ ۲۹۸: منگر بعاشقان،که ز صد یک نشان نمان ...167شمارهٔ ۲۹۹: در هیچ زمان غیر بدل راه ندادند 168شمارهٔ ۳۰۰: چند در مسجد و در صومعه غارت کردند 169شمارهٔ ۳۰۱: عاشقان را چو صلا جانب می خانه زدن ...170شمارهٔ ۳۰۲: اندرین دور، که مستان طریقت خوارند 171شمارهٔ ۳۰۳: هر گه که یار شیوه ناز ابتدی کند 172شمارهٔ ۳۰۴: آنان که بجز روی تو جایی نگرانند 173شمارهٔ ۳۰۵: خرده بینان طریقت همه صرافانند 174شمارهٔ ۳۰۶: آب حیوان،که سکندر طلبش میفرمود 175شمارهٔ ۳۰۷: ای عشق توام در دو جهان مقصد و مقص ...176شمارهٔ ۳۰۸: بر کهن دیر جهان دوست تجلی فرمود 177شمارهٔ ۳۰۹: بیمن دولت محبوب عاقبت محمود 178شمارهٔ ۳۱۰: تویی،که مرهم ریشی و غایت مقصود 179شمارهٔ ۳۱۱: دل آینه صورت و معنیست عجب بود 180شمارهٔ ۳۱۲: رنگ رز خواست که خمی کند از کور و ...181شمارهٔ ۳۱۳: ز سوز و شوق تو از جان و دل بر آمد ...182شمارهٔ ۳۱۴: زلفت شب قدرست،زهی سایه ممدود!183شمارهٔ ۳۱۵: ساقیا،نور صبح روی نمود 184شمارهٔ ۳۱۶: سرمایه سعادت ما در دیار بود 185شمارهٔ ۳۱۷: صدبار فکر کردم و صد راه آزمود 186شمارهٔ ۳۱۸: عشقش بخاک بردم و گفتم که: یا ودود 187شمارهٔ ۳۱۹: «علم القرآن » ز «الرحمن » چه بود؟188شمارهٔ ۳۲۰: فتنه در خواب قیامت خفته بود 189شمارهٔ ۳۲۱: فرو ریختی باز در جام جود 190شمارهٔ ۳۲۲: کسی که شیوه حکمت گرفت گوی ربود 191شمارهٔ ۳۲۳: «یحبه و یحبونم » چنین فرمود:192شمارهٔ ۳۲۴: این عشق و مودت اثر لطف خدا بود 193شمارهٔ ۳۲۵: گیسوی تو هر چند کمندی زبلا بود 194شمارهٔ ۳۲۶: روی زیبای تو چون شمع صفا خواهد بو ...195شمارهٔ ۳۲۷: مقام ما بسر کوی یار خواهد بود 196شمارهٔ ۳۲۸: تا جهاندار، جهاندار جهان خواهد بو ...197شمارهٔ ۳۲۹: هرکجا می گذرد دوست، فغان خواهد بو ...198شمارهٔ ۳۳۰: بعد ازین دلبر ما عربده جو خواهد ب ...199شمارهٔ ۳۳۱: گر با تو دمی محرم اسرار توان بود 200شمارهٔ ۳۳۲: صاحب قلاده اهل نزاع و غلو بود 201شمارهٔ ۳۳۳: چون حسن دلاویز تو در جلوه گری بود 202شمارهٔ ۳۳۴: گاهی درون پرده عزت نهان شود 203شمارهٔ ۳۳۵: از افق مکرمت صبح سعادت دمید 204شمارهٔ ۳۳۶: تعینات جهان در میان بیم و امید 205شمارهٔ ۳۳۷: دل ما باده طلب کرد و شرابش برسید 206شمارهٔ ۳۳۸: صبح ازل ز مشرق انوار بردمید 207شمارهٔ ۳۳۹: منم و چشم رمد دیده و نور خورشید 208شمارهٔ ۳۴۰: نعم الفقیه، حال مدرس کجا رسید؟209شمارهٔ ۳۴۱: «یحبهم » ز چه رو گشت آن مراد مرید ...210شمارهٔ ۳۴۲: طریق توبه و تقوی شکستم تا چه پیش ...211شمارهٔ ۳۴۳: بانگ مستان خرابات فنا می آید 212شمارهٔ ۳۴۴: بوی سنبل ز دم باد صبا می آید 213شمارهٔ ۳۴۵: بوی عشق از نفس باد صبا می آید 214شمارهٔ ۳۴۶: از خم صفا جام می ناب بیارید 215شمارهٔ ۳۴۷: از خم صفا باده چون قند بیارید 216شمارهٔ ۳۴۸: خانه ما روضه شد،چون مقدم رضوان رس ...217شمارهٔ ۳۴۹: درد مرا نوبت درمان رسید 218شمارهٔ ۳۵۰: موسی بکوه طور بنور عیان رسید 219شمارهٔ ۳۵۱: دل ز داروخانه دردت دوا دارد امید 220شمارهٔ ۳۵۲: هر کرا جرعه می داد بسر گردانید 221شمارهٔ ۳۵۳: صفیر مرغ جان اسرار گوید 222شمارهٔ ۳۵۴: دلم از قصه هجران چه گوید؟223شمارهٔ ۳۵۵: در پس آیینه چیست باز نمایید 224شمارهٔ ۳۵۶: با ما سخن از خرقه و سجاده مگویید 225شمارهٔ ۳۵۷: از باده گلگون قدری هست بگویید 226شمارهٔ ۳۵۸: از پیر مغان گر خبری هست بگویید 227شمارهٔ ۳۵۹: در مجلس ما جز سخن یار مگویید 228شمارهٔ ۳۶۰: گدایی می کنم زان یار دلبر 229شمارهٔ ۳۶۱: هله! ای دوست بیا باده بخور، غصه م ...230شمارهٔ ۳۶۲: اول ثبوت عرش، پس آنگه جلوس یار 231شمارهٔ ۳۶۳: ای جان جهان، ساقی جان، رطل گران د ...232شمارهٔ ۳۶۴: بیا، بیا، که غریبیم و عاشقیم و نز ...233شمارهٔ ۳۶۵: جام جمست این دل بیچاره، گوش دار 234شمارهٔ ۳۶۶: در داستان عشق تفصی نمود یار 235شمارهٔ ۳۶۷: درد سری میدهد زحمت رنج خمار 236شمارهٔ ۳۶۸: رو خرقه گرو کن، دل و دلدار بدست آ ...237شمارهٔ ۳۶۹: ساقیا، مست خرابیم، بما جامی آر 238شمارهٔ ۳۷۰: ساقی، بیار باده، که تلخست انتظار 239شمارهٔ ۳۷۱: ساقی، بیار باده گل رنگ خوشگوار 240شمارهٔ ۳۷۲: سینه مجروحست و عقل آشفته، خاطر بی ...241شمارهٔ ۳۷۳: عزت عشق بود غیرت یار 242شمارهٔ ۳۷۴: غلطی نیست در حساب و شمار 243شمارهٔ ۳۷۵: قصه ای نو رسید از اسرار:244شمارهٔ ۳۷۶: لاف عرفان می زند آن زاهد لاغر شکا ...245شمارهٔ ۳۷۷: ماییم و جام باده و سودای آن نگار 246شمارهٔ ۳۷۸: مشربم عذبست و مطرب عشق و ساقی یار ...247شمارهٔ ۳۷۹: مشکین کلاله را چو برافکند آن نگار 248شمارهٔ ۳۸۰: منم و عشق سرکش عیار 249شمارهٔ ۳۸۱: هر که هشیار درین دیر مغانش مگذار 250شمارهٔ ۳۸۲: اگرچه خسرو عالم شوی و گر فغفور 251شمارهٔ ۳۸۳: پیش ما قصه شوقست و شهودست و حضور 252شمارهٔ ۳۸۴: در کهن دیر زمان جمله فریبست و غرو ...253شمارهٔ ۳۸۵: کار بی همکار سخت و راه بی همراه د ...254شمارهٔ ۳۸۶: امکان صبر نیست، ز سر گیرم این نفی ...255شمارهٔ ۳۸۷: چو نازنین جهانی بحسن خویش بناز 256شمارهٔ ۳۸۸: ماییم و حضرت تو و صد سوز و صد نیا ...257شمارهٔ ۳۸۹: با زلف و رخت مست مدامیم شب و روز 258شمارهٔ ۳۹۰: فکر عقل از حد گذشت، ای عشق، آتش ب ...259شمارهٔ ۳۹۱: دلم در عشق ناپرواست امروز 260شمارهٔ ۳۹۲: از لب لعل توام کار بکامست امروز 261شمارهٔ ۳۹۳: سید سادات عالم غیر انسان نیست کس 262شمارهٔ ۳۹۴: ز چشم گوشه نشینان نشان سودا پرس 263شمارهٔ ۳۹۵: گر کسی مست و خرابست ز مستانش پرس 264شمارهٔ ۳۹۶: از ما حکایت می و پیر و مغانه پرس 265شمارهٔ ۳۹۷: دلی دارم ز سودایش پر آتش 266شمارهٔ ۳۹۸: تو شمع مجلسی در بزم جان باش 267شمارهٔ ۳۹۹: جان هوادار تو شد، فاش مکن اسرارش 268شمارهٔ ۴۰۰: خواجه مستست، ببین در سر و در دستا ...269شمارهٔ ۴۰۱: بر کنار طاس گردون زد هلال انگشت د ...270شمارهٔ ۴۰۲: بنده از دوست سئوالی بصفا کردم دوش 271شمارهٔ ۴۰۳: پهلوی خوانان غزل می خواند دوش 272شمارهٔ ۴۰۴: واردات عاشقان کز عشق می آید بگوش 273شمارهٔ ۴۰۵: باده ام صافست و مطرب صاف و ساقی ص ...274شمارهٔ ۴۰۶: بنادانان مگو سر حقایق 275شمارهٔ ۴۰۷: متمادی شدست یوم فراق 276شمارهٔ ۴۰۸: بآرزوی تو در خاک می روم، در خاک 277شمارهٔ ۴۰۹: چه بود قصه لیلی درین نشیمن خاک؟278شمارهٔ ۴۱۰: رندیم و عاشقیم و جهان سوز و جامه ...279شمارهٔ ۴۱۱: ای زلف و رخت میگون، ای دوست سلام ...280شمارهٔ ۴۱۲: نور ولایت تویی، شاه سلام علیک 281شمارهٔ ۴۱۳: در تو عجب مانده ام ای عشق شنگ 282شمارهٔ ۴۱۴: از شبستان ازل، تا بامداد آب و گل 283شمارهٔ ۴۱۵: بلبل آشفته حال، از سرمستی بنال 284شمارهٔ ۴۱۶: بیار، ساقی عشاق، جام مالامال 285شمارهٔ ۴۱۷: خاطرم آشفته و جان در ملال 286شمارهٔ ۴۱۸: ما گنج قدیمیم درین دیر کهن سال 287شمارهٔ ۴۱۹: مقررست و معین، برای اهل کمال 288شمارهٔ ۴۲۰: خدای را چو ندانی، چه فقه و چه معق ...289شمارهٔ ۴۲۱: این چه حدیثست که کرد آن صنم؟290شمارهٔ ۴۲۲: بهیچ یار و دیاری اگر چه دل ننهادم 291شمارهٔ ۴۲۳: خوش وقت من، که آینه کردار روشنم 292شمارهٔ ۴۲۴: سلطان دلنواز چو باز آمد از کرم 293شمارهٔ ۴۲۵: طلب گاری ز حد بگذشت و ما محروم و ...294شمارهٔ ۴۲۶: نی چو بنالید، بگفتا: نیم 295شمارهٔ ۴۲۷: از ما مپیچ رو، که غریبیم و تلخ کا ...296شمارهٔ ۴۲۸: یک جام بجانی دهد آن ساقی خودکام 297شمارهٔ ۴۲۹: بیا، که نوبت رندیست، عاشقم، مستم 298شمارهٔ ۴۳۰: دوش آن مه دو هفته دستم گرفت، دستم 299شمارهٔ ۴۳۱: سوی می خانه میکشی دستم 300شمارهٔ ۴۳۲: من از سودای جانان نیم مستم 301شمارهٔ ۴۳۳: اگر بر خاک کویت گرد گردم 302شمارهٔ ۴۳۴: سفر گزیدم و آهنگ آن جهان کردم 303شمارهٔ ۴۳۵: دوش بر اوج لا مکان خیمه اصطفا زدم 304شمارهٔ ۴۳۶: بدوستی، که ترا نیک دوست می دارم 305شمارهٔ ۴۳۷: دینار نمی خواهم، من عاشق دیدارم 306شمارهٔ ۴۳۸: گر بنالم من از این درد که در دل د ...307شمارهٔ ۴۳۹: منت از دل بصد جان دوست دارم 308شمارهٔ ۴۴۰: نه تنها من خراب و مست یارم 309شمارهٔ ۴۴۱: باده می نوشم و سودای تو در سر دار ...310شمارهٔ ۴۴۲: سرم سبزست و لب خندان و عیش جاودان ...311شمارهٔ ۴۴۳: عاشق یارم، بغیر یار ندارم 312شمارهٔ ۴۴۴: جگر گر مست و دل گر مست و آه آتشین ...313شمارهٔ ۴۴۵: از نایره شوقت در دل شرری دارم 314شمارهٔ ۴۴۶: در ملک وصال او ظل شجری دارم 315شمارهٔ ۴۴۷: چشم گریان و دل زار و نزاری دارم 316شمارهٔ ۴۴۸: عیسی بظهور آمد، من مرده چرا باشم؟317شمارهٔ ۴۴۹: خیالست این که: من بی یار باشم 318شمارهٔ ۴۵۰: ای دوای درد بیماران، سلام علیکم 319شمارهٔ ۴۵۱: بحمدالله من از دردی کشانم 320شمارهٔ ۴۵۲: فقر می گفت که: من خسرو جاویدانم 321شمارهٔ ۴۵۳: من بیچاره سودا زده سرگردانم 322شمارهٔ ۴۵۴: من ز سودای تو سرگشته و سرگردانم 323شمارهٔ ۴۵۵: مشرب عذب مرا هر نفس از خم قدیم 324شمارهٔ ۴۵۶: میان آتش سوزان علم فراخته ایم 325شمارهٔ ۴۵۷: ما در هوای عشق تو سرمست باده ایم 326شمارهٔ ۴۵۸: پهلوی خوان بسر کوی حبیب آمده ایم 327شمارهٔ ۴۵۹: گرنه آنست که جوینده یار آمده ایم؟328شمارهٔ ۴۶۰: مست بودیم بگلبانگ تو هشیار شدیم 329شمارهٔ ۴۶۱: اقبال عشق بود، که ما مقبل آمدیم 330شمارهٔ ۴۶۲: ما در جهان کون برای تو آمدیم 331شمارهٔ ۴۶۳: این عنایت ازلی بود که ره پرسیدیم 332شمارهٔ ۴۶۴: در مسجد و در کعبه و بت خانه دویدی ...333شمارهٔ ۴۶۵: ما در طلب دوست فراوان بدویدیم 334شمارهٔ ۴۶۶: در دور رخت یک دل هشیار ندیدیم 335شمارهٔ ۴۶۷: در کعبه و بت خانه بجز یار ندیدیم 336شمارهٔ ۴۶۸: هزاران بحر در دردانه دیدیم 337شمارهٔ ۴۶۹: جانا، بجز از تو کس نداریم 338شمارهٔ ۴۷۰: عمریست که سودای سر زلف تو داریم 339شمارهٔ ۴۷۱: غیر از تو کس دگر نداریم 340شمارهٔ ۴۷۲: ما در دل و جان آتش سودای تو داریم 341شمارهٔ ۴۷۳: ما عاشق و رند و پاکبازیم 342شمارهٔ ۴۷۴: ماییم که چون باده گل رنگ بجوشیم 343شمارهٔ ۴۷۵: با روی تو ز سبزه و گلزار فارغیم 344شمارهٔ ۴۷۶: گرچه در طور شریعت همه مأمورانیم 345شمارهٔ ۴۷۷: لب مگز، عشوه مده باز، که ما مستان ...346شمارهٔ ۴۷۸: ما و این عشق دل افروز، که جان در ...347شمارهٔ ۴۷۹: ما نه امروزست کز عشق و ولا دم می ...348شمارهٔ ۴۸۰: تو جان و دل مایی، من وصف تو چون گ ...349شمارهٔ ۴۸۱: چه گویم؟ ای مسلمانان، چه گویم؟350شمارهٔ ۴۸۲: ماه عیانست روی یار چه گویم؟351شمارهٔ ۴۸۳: عجب رعنا و زیبایی، چه گویم؟352شمارهٔ ۴۸۴: من معدن اسرارم، اما بنمی گویم 353شمارهٔ ۴۸۵: این سخن نیست باندازه که من میگویم 354شمارهٔ ۴۸۶: ما سوز عشق را بدو عالم نمیدهیم 355شمارهٔ ۴۸۷: ما عشق یار را بدو عالم نمیدهیم 356شمارهٔ ۴۸۸: بیا، بیا، که فقیریم و خاکسار تویی ...357شمارهٔ ۴۸۹: بر سر راهم بدید و گفت:«هی سن کیم ...358شمارهٔ ۴۹۰: بصلاح آمد از اوصاف خدای ذوالمن 359شمارهٔ ۴۹۱: بفضل و رحمت و توفیق ذوالمن 360شمارهٔ ۴۹۲: دوش آن مه دو هفته من با هزار فن 361شمارهٔ ۴۹۳: ساقی جان، لطف فرما کاسه دردی بمن 362شمارهٔ ۴۹۴: سامان عیش نیست درین دار پر فتن 363شمارهٔ ۴۹۵: طالبانی که اسیرند درین حبس بدن 364شمارهٔ ۴۹۶: من بجانان زنده ام، گر باز دانی ای ...365شمارهٔ ۴۹۷: یارم ز در در آمو، وشتن کنید وشتن 366شمارهٔ ۴۹۸: آن ماه مسافر سفری کرد ز کرمان 367شمارهٔ ۴۹۹: ای ساقی دل و جان، ای نور چشم اعیا ...368شمارهٔ ۵۰۰: ای عاشقان، ای عاشقان، هنگام آن شد ...369شمارهٔ ۵۰۱: این چنین مست و معربد بکجا؟ ای دل ...370شمارهٔ ۵۰۲: ای نور دل و دیده وای زبده اعیان 371شمارهٔ ۵۰۳: با هیچ رسید این صفت باده فروشان 372شمارهٔ ۵۰۴: بس عجب طرفه حدیثیست که: آن شاه جه ...373شمارهٔ ۵۰۵: بشنو ز عشق رمزی، حیران مباش، حیرا ...374شمارهٔ ۵۰۶: بقدر جام بود شور و حالت مستان 375شمارهٔ ۵۰۷: بیا، ای یار سودایی، بیا، ای جان س ...376شمارهٔ ۵۰۸: بیا، که عشق برافراخت سنجق سلطان 377شمارهٔ ۵۰۹: تربیت میکند مرا جانان 378شمارهٔ ۵۱۰: تن زنده بجان آمد و جان زنده بجانا ...379شمارهٔ ۵۱۱: جانم بلب رسید ز غم، ساقی، الامان 380شمارهٔ ۵۱۲: چندان که گفتم: خاطر مرنجان 381شمارهٔ ۵۱۳: حیات تن ز جان آمد، حیات جان ز جان ...382شمارهٔ ۵۱۴: خبری دهید جان را، که ز دوست چیست ...383شمارهٔ ۵۱۵: دل با تو نظر دارد، اما نظری پنهان 384شمارهٔ ۵۱۶: دوست در مجلسست و جان در جان 385شمارهٔ ۵۱۷: ز خوبان عربده خوش باشد، ای جان 386شمارهٔ ۵۱۸: ساقی چو تو باشی، همه جا باده پرست ...387شمارهٔ ۵۱۹: سرگشته ایم و حیران در کوی مهرورزا ...388شمارهٔ ۵۲۰: عشق و معشوق و عاشق حیران 389شمارهٔ ۵۲۱: «فوز النجات » می طلبی؟ جام می ستا ...390شمارهٔ ۵۲۲: «کن فکان » جان را خبر گوید ز «کان ...391شمارهٔ ۵۲۳: «کل یوم هو فی شان » چه نشانست و چ ...392شمارهٔ ۵۲۴: «کل یوم هو فی شان » ز چه کردند بی ...393شمارهٔ ۵۲۵: گر ره بتو هست، چیست فرمان؟394شمارهٔ ۵۲۶: گر شیر نه ای، بگذر ازین بیشه شیرا ...395شمارهٔ ۵۲۷: گفت حق: «کل من علیها فان »396شمارهٔ ۵۲۸: ما که مستان خرابیم درین دیر مغان 397شمارهٔ ۵۲۹: مقررست و معین بحجت و برهان 398شمارهٔ ۵۳۰: میان باطن جانی و جان تویی، ای جان 399شمارهٔ ۵۳۱: همه بودند که گفتند بپیدا و نهان 400شمارهٔ ۵۳۲: همه جا اوست شاه جاویدان 401شمارهٔ ۵۳۳: جگر پردرد و دل پر خونم، ای جان 402شمارهٔ ۵۳۴: یار همان، درد همان، دل همان 403شمارهٔ ۵۳۵: «حصل ما فی الصدور» لذت جان یافتن 404شمارهٔ ۵۳۶: در دل از شوق تو شوریست که نتوان گ ...405شمارهٔ ۵۳۷: چه باشد شیوه عاشق؟ بمعشوقان نظر ک ...406شمارهٔ ۵۳۸: مرا از زخم شمشیرت نمی شاید حذر کر ...407شمارهٔ ۵۳۹: خواهی بجهان شوری، بنیاد قیامت کن 408شمارهٔ ۵۴۰: نیم مستان ترا سرگشته چون پرگار کن 409شمارهٔ ۵۴۱: بیتی همی سرایم و زاریست کار من 410شمارهٔ ۵۴۲: ناوک غمزه می زند بر دل من نگار من 411شمارهٔ ۵۴۳: بسامان آمد احوال دل من 412شمارهٔ ۵۴۴: بسودایت سرشت آب و گل من 413شمارهٔ ۵۴۵: عید و بر قندان تویی، ای جان جان ج ...414شمارهٔ ۵۴۶: جگر گرمست و آهم سرد و دل خون 415شمارهٔ ۵۴۷: دل آشفته دارم، چشم پر خون 416شمارهٔ ۵۴۸: ما را هوای باده نابست در درون 417شمارهٔ ۵۴۹: از عیان گر واقفی، بگذر ز عین 418شمارهٔ ۵۵۰: الا! ای نفس، خودکامی و خودبین 419شمارهٔ ۵۵۱: ای یار، ندانم که چه رسمست و چه آی ...420شمارهٔ ۵۵۲: بجان آمد ز هجران جان مسکین 421شمارهٔ ۵۵۳: پیر مغان کجاست؟ که آن مرد دوربین 422شمارهٔ ۵۵۴: جعل را چند ازین تحسین و تمکین؟423شمارهٔ ۵۵۵: «حمدلله » گفت رب العالمین 424شمارهٔ ۵۵۶: گفت: نور آسمانست و زمین 425شمارهٔ ۵۵۷: ما داغ آرزوی تو داریم بر جبین 426شمارهٔ ۵۵۸: منت خدای را، که در اطوار ما و طین 427شمارهٔ ۵۵۹: هله! ای ساقی جانها، بده آن باده ر ...428شمارهٔ ۵۶۰: ای دل و جانت بهواها گرو 429شمارهٔ ۵۶۱: باده کهنه گیر و شیشه نو 430شمارهٔ ۵۶۲: ای ساقی جان بخش ما،یک لحظه ما را ...431شمارهٔ ۵۶۳: تو محیطی و دیگران همه جو 432شمارهٔ ۵۶۴: چه شنیدی که دل از دست بدادی،تو عم ...433شمارهٔ ۵۶۵: زان نکهت مشکین،که همی آید از آن س ...434شمارهٔ ۵۶۶: «ستر الله علینا» چه علالاست درین ...435شمارهٔ ۵۶۷: دل شوریده را تمنا تو 436شمارهٔ ۵۶۸: ای دل، اگر تو عاشقی، با عاشقان هم ...437شمارهٔ ۵۶۹: از لعل یار اگر شکری یافتی بگو 438شمارهٔ ۵۷۰: پیش ما قصه جام و جم و جمشید مگو 439شمارهٔ ۵۷۱: «الا یاایهاالساقی »، مرا جام مصفا ...440شمارهٔ ۵۷۲: «کان الله » گفت و «کان الله له »441شمارهٔ ۵۷۳: ای آفتاب روی ترا پرده دار ماه 442شمارهٔ ۵۷۴: بر بیدلان گذشت و نکرد اینطرف نگاه 443شمارهٔ ۵۷۵: پیش از بنای مدرسه و رسم خانقاه 444شمارهٔ ۵۷۶: «عز من قائل » چه گفت اله؟445شمارهٔ ۵۷۷: گم کرده ایم راه و ندانیم پیشگاه 446شمارهٔ ۵۷۸: مرا یاریست، اندر گاه و بیگاه 447شمارهٔ ۵۷۹: در میان همه خوبان بت ما از همه به 448شمارهٔ ۵۸۰: آتش عشق تو شوری در جهان انداخته 449شمارهٔ ۵۸۱: ای آتش سودای تو در کن فکان انداخت ...450شمارهٔ ۵۸۲: ای خیالت عقل کل را در گمان انداخت ...451شمارهٔ ۵۸۳: ای کمالت نعت عزت در جهان انداخته 452شمارهٔ ۵۸۴: روی مه را جلوه دادی، زلف میگون تا ...453شمارهٔ ۵۸۵: ای کوس کبریای تو در لامکان زده 454شمارهٔ ۵۸۶: هله!ای ساقی جانها، قدح باده بمن د ...455شمارهٔ ۵۸۷: ساقیا، عذر مگو، باده بسر مستان ده 456شمارهٔ ۵۸۸: گرم از طالع فرخ رخ جانان شود دیده 457شمارهٔ ۵۸۹: گر تو از مستان عشقی در وله 458شمارهٔ ۵۹۰: بجانان زنده ام، الحمدلله 459شمارهٔ ۵۹۱: از مسجد و می خانه وز کعبه و بت خا ...460شمارهٔ ۵۹۲: بیا، ای ماه کنعانی، بیا ای شاه فر ...461شمارهٔ ۵۹۳: پر گشت جهان از می گل رنگ مغانه 462شمارهٔ ۵۹۴: مرآت دل شکستی، ای گنج جاودانه 463شمارهٔ ۵۹۵: می کشد آن حبیب فرزانه 464شمارهٔ ۵۹۶: آیینه تیره شد، ز چه تیره است آینه ...465شمارهٔ ۵۹۷: تا گرد ماه سنبل مشکین نهاده ای 466شمارهٔ ۵۹۸: همه لذت، همه شهوت، همگی رد شده ای 467شمارهٔ ۵۹۹: این شناسی که: از آن شهر و دیار آم ...468شمارهٔ ۶۰۰: خطاب «لن ترانی » چیست؟ یعنی 469شمارهٔ ۶۰۱: «هدی للمتقین » گفتند: یعنی 470شمارهٔ ۶۰۲: هر لحظه مرا میرسد انوار تجلی 471شمارهٔ ۶۰۳: بجان تو، که خمارم بغایت، ای چلبی 472شمارهٔ ۶۰۴: دل ز من برداشت یار مهربان، واحسرت ...473شمارهٔ ۶۰۵: با یاد خدا باش، بهر جای که هستی 474شمارهٔ ۶۰۶: چو با تست مقصود، هرجا که هستی 475شمارهٔ ۶۰۷: چه ذوق نیستی یابی؟ که هستی 476شمارهٔ ۶۰۸: السلام علیک، یا سندی 477شمارهٔ ۶۰۹: ای دل عشاق را بروی تو شادی 478شمارهٔ ۶۱۰: دلم از غصه هجران تو دارد دردی 479شمارهٔ ۶۱۱: گر گلی از گلشن حسنش ببازار آمدی 480شمارهٔ ۶۱۲: گر نسیم رحمتی از کوی جانان آمدی 481شمارهٔ ۶۱۳: فرودی باشد و ننگ و جودی 482شمارهٔ ۶۱۴: گر جان بهوای تو گرفتار نبودی 483شمارهٔ ۶۱۵: جان نوروز و جان صد عیدی 484شمارهٔ ۶۱۶: ای آفتاب روی ترا ماه مشتری 485شمارهٔ ۶۱۷: ای عشق دل فروز، که شاه مظفری 486شمارهٔ ۶۱۸: وصال یار بصد جان بخر، اگر نخری 487شمارهٔ ۶۱۹: مرا از پرتو روی تو هر لمعه است دی ...488شمارهٔ ۶۲۰: ای دوست، بگو باری تا: عزم کجا دار ...489شمارهٔ ۶۲۱: روی دل را بسوی جان داری 490شمارهٔ ۶۲۲: حکایتی دو سه دارم، بشرط دستوری 491شمارهٔ ۶۲۳: ز حد گذشت حکایت ز قصه دوری 492شمارهٔ ۶۲۴: شب عیدست و ما عاشق، چه گویم قصه د ...493شمارهٔ ۶۲۵: من قبله بدل کردم، تا کی بود این ک ...494شمارهٔ ۶۲۶: میسرت نشود عاشقی و مستوری 495شمارهٔ ۶۲۷: نه مست جام خدایی، نه مرد مستوری 496شمارهٔ ۶۲۸: گر زانکه بگویند: گدایی و فقیری 497شمارهٔ ۶۲۹: اگر ز مصر جهانی و گر ز تبریزی 498شمارهٔ ۶۳۰: تو همچو عقل شریفی و همچو روح عزیز ...499شمارهٔ ۶۳۱: تا سر الهی ز ملاهی نشناسی 500شمارهٔ ۶۳۲: من عشقم و عشق من چه پرسی؟501شمارهٔ ۶۳۳: دلا، ز باده و خم خانه که میپرسی؟502شمارهٔ ۶۳۴: زمانی یار شو، گر یار باشی 503شمارهٔ ۶۳۵: چه غمست آخر از غم؟ چو تو در میانه ...504شمارهٔ ۶۳۶: امروز بجد دارم با تو سر دشنامی 505شمارهٔ ۶۳۷: ای قطب جامی، شاه انامی 506شمارهٔ ۶۳۸: ای ماه معربد، ز کجایی و چه نامی؟507شمارهٔ ۶۳۹: زنهار! درین کوی بغفلت نخرامی 508شمارهٔ ۶۴۰: گر شمس منیر آمدی، ار بدر تمامی 509شمارهٔ ۶۴۱: هله! ای جان گرامی، ز کجایی و چه ن ...510شمارهٔ ۶۴۲: پیش از بنای مدرسه و دیر ارمنی 511شمارهٔ ۶۴۳: سخنی می رود، ای دوست، مسلم سخنی 512شمارهٔ ۶۴۴: سؤال میکنم، ار هست رخصت سخنی 513شمارهٔ ۶۴۵: گر بر حدیث اهل دل انکار می کنی 514شمارهٔ ۶۴۶: ای آتش سودای تو در جان جهانی 515شمارهٔ ۶۴۷: ای خواجه، جمالست و جهانست و جوانی 516شمارهٔ ۶۴۸: با روی دل فروزت عیشیست جاودانی 517شمارهٔ ۶۴۹: بتو جان کجا برد پی؟ که تو شاه بی ...518شمارهٔ ۶۵۰: بدرویشی دلی گر بود و جانی 519شمارهٔ ۶۵۱: بیابان را بپیمودی، ولیکن بس ویاوا ...520شمارهٔ ۶۵۲: تا بکی شیوه تقلید و ره آسانی؟521شمارهٔ ۶۵۳: تو جام جمی، اما در جام نمیدانی 522شمارهٔ ۶۵۴: تو محبوب جانی و جان جهانی 523شمارهٔ ۶۵۵: تو مرهم دل ریشی و راحت جانی 524شمارهٔ ۶۵۶: جراحات دلم را تازه کرد آن یار روح ...525شمارهٔ ۶۵۷: جراحت دل من تازه کرد دلبر جانی 526شمارهٔ ۶۵۸: خوشدل شدم که دادم دل را بدلستانی 527شمارهٔ ۶۵۹: ز نور روی تو پیداست سر سبع مثانی 528شمارهٔ ۶۶۰: صلای کافری و غارت مسلمانی 529شمارهٔ ۶۶۱: فداک عقلی و روحی، که راحت جانی 530شمارهٔ ۶۶۲: هله ای دوست، چه گویم؟ که تو محبوب ...531شمارهٔ ۶۶۳: هله! ای ماه وفاپیشه، که محبوب جها ...532شمارهٔ ۶۶۴: هله! ای یار گرانمایه،سبک روح جهان ...533شمارهٔ ۶۶۵: روسیه را، گر ببینی، رد کنی 534شمارهٔ ۶۶۶: تراست ناز، که سلطان حسن و تمکینی 535شمارهٔ ۶۶۷: هله! ای عشق کهن سال، که هر روز نو ...536شمارهٔ ۶۶۸: یار میگوید ببانگ پهلوی :537شمارهٔ ۶۶۹: سخن در سر عاشق کمترک گوی 538شمارهٔ ۶۷۰: مسئله مشکل و آسان توی 539شمارهٔ ۶۷۱: در خاکدان مباش، که خوار جهان شوی 540شمارهٔ ۶۷۲: بسیار طالبی، که مگر ذو فنون شوی 541شمارهٔ ۶۷۳: اگر در طاعتی، گر در گناهی 542شمارهٔ ۶۷۴: تو شاه جهانی و ندانم که چه شاهی؟543شمارهٔ ۶۷۵: تو نور یقین آمدی و رهبر راهی 544شمارهٔ ۶۷۶: در وصف جمال تو توان گفت که: ماهی 545شمارهٔ ۶۷۷: درمانده ام از غم جدایی 546شمارهٔ ۶۷۸: دل ما بغمزه بردی، رخ مه نمی نمایی 547شمارهٔ ۶۷۹: زلف را شانه زن، که رعنایی 548شمارهٔ ۶۸۰: سؤالی دارم، ای جان، کز کجایی 549شمارهٔ ۶۸۱: غرق آن بحر محیطست دل شیدایی 550شمارهٔ ۶۸۲: چو زنان،مباش قانع،ز جهان برنگ و ب ...551شمارهٔ ۶۸۳: هله! عاشقان، که راهست بهو،زنید هو ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ