به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قاسم انوار

قاسم انوارغزل هاشمارهٔ ۱۷۹: تا با خودم از خودم خبر نیست

810عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تا با خودم از خودم خبر نیست
چون با یارم ز من اثر نیست
چندانکه دویدم اندرین کوی
از کوچه یار ره بدر نیست
ای زاهد خشک، بگذر از من
چون با تو مرا سر سفر نیست
در کوچه زاهدان رسیدم
از شیوه عاشقی خبر نیست
پروانه شدم بعشق آن شمع
این قصه حدیث مختصر نیست
هر دل که نظر نگه ندارد
در راه تو صاحب نظر نیست
قاسم بدری رسید، کان در
از شیوه دوست ره بدر نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۷۸: همه کار و بار جهان هیچ نیست 2شمارهٔ ۱۷۹: تا با خودم از خودم خبر نیست 3شمارهٔ ۱۸۰: در بزم یار باده ناخوشگوار نیست 4شمارهٔ ۱۸۱: از تو بمقصود ره دور نیست 5شمارهٔ ۱۸۲: بی جمالت بوستان عیش ما را نور نیس ...6شمارهٔ ۱۸۳: بی یاد دوست در دل مستان سرور نیست 7شمارهٔ ۱۸۴: عاشقان در جمع با یارند و این بس د ...8شمارهٔ ۱۸۵: دل را ز جان گزیر وز جانان گزیر نی ...9شمارهٔ ۱۸۶: جان ما را دولت عشق رخت امروز نیست 10شمارهٔ ۱۸۷: شکی نماند که جز دوست در جهان کس ن ...11شمارهٔ ۱۸۸: بی جام عشق عیش دل ما تمام نیست 12شمارهٔ ۱۸۹: پیر ما جامیست، اما در خور این جام ...13شمارهٔ ۱۹۰: از دولت دیدار تو دل را غم جان نیس ...14شمارهٔ ۱۹۱: بجز وصلت حیات جاودان نیست 15شمارهٔ ۱۹۲: چو رویت تازه گل در بوستان نیست 16شمارهٔ ۱۹۳: بپیش مردم نادیده این سخن شینیست 17شمارهٔ ۱۹۴: خلق گویند که: در عشق بلیاتی نیست 18شمارهٔ ۱۹۵: هرکه را نفی فراوان شد و اثباتی نی ...19شمارهٔ ۱۹۶: از یار سفر کرده کسی را خبری نیست 20شمارهٔ ۱۹۷: در صومعه و دیر مغان هیچ سری نیست 21شمارهٔ ۱۹۸: ز بحر عشق تو هر قطره ای چو دریایی ...22شمارهٔ ۱۹۹: چراغ مرد معنی آشناییست 23شمارهٔ ۲۰۰: هرکجا در دو جهان عاشق روشن راییست 24شمارهٔ ۲۰۱: مرا با روی تو پیوسته روییست 25شمارهٔ ۲۰۲: باغبانا، بجهان تخم نکو باید کاشت 26شمارهٔ ۲۰۳: باز شوری بمحلت زد، ازین کو بگذشت 27شمارهٔ ۲۰۴: در شرح آن جمال بیانها ز حد گذشت 28شمارهٔ ۲۰۵: دردم ز اشتیاق تو ز اندازه در گذشت 29شمارهٔ ۲۰۶: چشم سرمست تو ما را بستم کاری کشت 30شمارهٔ ۲۰۷: ناگهان در تاخت عشقت، ملک جان یغما ...31شمارهٔ ۲۰۸: ذکر جمیل یار جهان را فرو گرفت 32شمارهٔ ۲۰۹: هرگز هوای وصل تو از جان ما نرفت 33شمارهٔ ۲۱۰: جان ببوی وصل یار از کعبه تا بتخان ...34شمارهٔ ۲۱۱: دیدمش دوش که :سرمست و خرامان میرف ...35شمارهٔ ۲۱۲: اسرار تو با خاطر هشیار توان گفت 36شمارهٔ ۲۱۳: با عشق ز تسبیح و مصلا نتوان گفت 37شمارهٔ ۲۱۴: در حسن و جمالی که تو داری چه توان ...38شمارهٔ ۲۱۵: بحق صحبت دیرین مرا مران بخجالت 39شمارهٔ ۲۱۶: ای رهنمای ملک معانی، چه گویمت؟40شمارهٔ ۲۱۷: ای پرتو جمال الهی،چه گویمت؟41شمارهٔ ۲۱۸: ای دل، چو پیش آمد غمی،آن را فرج د ...42شمارهٔ ۲۱۹: من و معشوق و جام ناب صباح 43شمارهٔ ۲۲۰: عشق تو مرا از هر دو جهان ساخت مجر ...44شمارهٔ ۲۲۱: ای دل و جان گرامی به تمنای تو شاد 45شمارهٔ ۲۲۲: بسودای تو خوش حالیم و دلشاد 46شمارهٔ ۲۲۳: بسیار سعی کردم و بسیار اجتهاد 47شمارهٔ ۲۲۴: جام در پای صراحی سر نهاد 48شمارهٔ ۲۲۵: دریغ باشد ازین چار سوی کون و فساد 49شمارهٔ ۲۲۶: سفر گزیدم ازین آستان کون و فساد 50شمارهٔ ۲۲۷: ما همه شیداییان بودیم و مستان ودا ...51شمارهٔ ۲۲۸: هزار شکر که سلطان عشق جان را داد 52شمارهٔ ۲۲۹: بنده پیر مغانیم، که جاویدان باد 53شمارهٔ ۲۳۰: حدم آن کس زند که بادم داد 54شمارهٔ ۲۳۱: ساقیم باده داد و بادم داد 55شمارهٔ ۲۳۲: نگین سلیمان بدیوان که داد؟56شمارهٔ ۲۳۳: ساقی مرا ز باده ناب مغانه داد 57شمارهٔ ۲۳۴: تو آن دری که در عمان نگنجد 58شمارهٔ ۲۳۵: ابر سودای تو آن لحظه که توفان بار ...59شمارهٔ ۲۳۶: دلم از جور تو بسیار شکایت دارد 60شمارهٔ ۲۳۷: ز ذوق عالم عرفان کجا خبر دارد 61شمارهٔ ۲۳۸: دیده مشتاق و دلم میل فراوان دارد 62شمارهٔ ۲۳۹: نقاره سحری قصه ای نهان دارد 63شمارهٔ ۲۴۰: آن خواجه سر بشر ندارد 64شمارهٔ ۲۴۱: مرا سودای او دیوانه دارد 65شمارهٔ ۲۴۲: بپیش اهل سیادت سعادتی دارد 66شمارهٔ ۲۴۳: دلم از شیوه شیرین تو شوری دارد 67شمارهٔ ۲۴۴: هر دلی در دو جهان چشم و چراغی دار ...68شمارهٔ ۲۴۵: جانم از نرگس مخمور تو جاهی دارد 69شمارهٔ ۲۴۶: جانم از دولت درد تو دوایی دارد 70شمارهٔ ۲۴۷: در ولای تو دلم حسن وفایی دارد 71شمارهٔ ۲۴۸: من رند خرابات مغانم چه توان کرد؟72شمارهٔ ۲۴۹: تا که از جور زمان بر جگرم ریش رسد ...73شمارهٔ ۲۵۰: چو عکس مشرق صبح ازل هویدا شد 74شمارهٔ ۲۵۱: تا به کی این دل من واله و شیدا با ...75شمارهٔ ۲۵۲: تا به کی خاطر من واله و شیدا باشد ...76شمارهٔ ۲۵۳: در قیامت همه کس طالب و جویا باشد 77شمارهٔ ۲۵۴: طور سینا چه بود؟ سینه دانا باشد 78شمارهٔ ۲۵۵: گر همه میل دلت جانب سلما باشد 79شمارهٔ ۲۵۶: هر کرا در دل و جان عشق و تولا باش ...80شمارهٔ ۲۵۷: هر که او را هوس منصب اعلا باشد 81شمارهٔ ۲۵۸: مرا گر اندرون پر نار باشد 82شمارهٔ ۲۵۹: ارنی و لن ترانی راز و نیاز باشد 83شمارهٔ ۲۶۰: مست و مستور ندیدیم و گر هم باشد 84شمارهٔ ۲۶۱: مظهر ذات و صفت آدم و عالم باشد 85شمارهٔ ۲۶۲: تا دل آشفته آن زلف پریشان باشد 86شمارهٔ ۲۶۳: عاشقی را،که دل از عشق پریشان باشد 87شمارهٔ ۲۶۴: گرترا میل دلی سوی دل و جان باشد 88شمارهٔ ۲۶۵: گر دلم عید ترا لایق قربان باشد 89شمارهٔ ۲۶۶: کسی که روی تو بیند چگونه شاد نباش ...90شمارهٔ ۲۶۷: نه از خطاست که در ابروی تو چین با ...91شمارهٔ ۲۶۸: بپیش درد من درمان چه باشد؟92شمارهٔ ۲۶۹: رنگرز و رنگرزی دیر شد 93شمارهٔ ۲۷۰: از دولت وصال تو کارم بکام شد 94شمارهٔ ۲۷۱: آیینه سبب گشت که روی تو عیان شد 95شمارهٔ ۲۷۲: درمان طلب کردم بسی،این درد را درم ...96شمارهٔ ۲۷۳: باز دست عشق عقلم را گریبان میکشد 97شمارهٔ ۲۷۴: شوری از شیوه شیرین تو پیدا آمد 98شمارهٔ ۲۷۵: روی هرکس که باندازه مرآت آمد 99شمارهٔ ۲۷۶: باده از خم ارادت بسعادت آمد 100شمارهٔ ۲۷۷: بر دلم بار غم عشق بغایت آمد 101شمارهٔ ۲۷۸: آن ماه دل افروز که رشک قمر آمد 102شمارهٔ ۲۷۹: امروز بار دیگر آن ماه دلبر آمد 103شمارهٔ ۲۸۰: باز آفتاب دولت از بام ما بر آمد 104شمارهٔ ۲۸۱: نهال دولتم را گل بر آمد 105شمارهٔ ۲۸۲: چشم بیدار مرا نوبت دیدار آمد 106شمارهٔ ۲۸۳: شاد باش،ای دل من،نوبت دیدار آمد 107شمارهٔ ۲۸۴: باز، ز خم باده های ناب بر آمد 108شمارهٔ ۲۸۵: یار ببازار کاینات برآمد 109شمارهٔ ۲۸۶: آن یار چو ناگاه ببازار برآمد 110شمارهٔ ۲۸۷: چون ماه من از مشرق انوار بر آمد 111شمارهٔ ۲۸۸: چون ماه نو از مشرق انوار برآمد 112شمارهٔ ۲۸۹: دلدار من از خانه ببازار برآمد 113شمارهٔ ۲۹۰: دمید صبح سعادت،که یار باز آمد 114شمارهٔ ۲۹۱: ازکف ساقی جان باده چو در جام آمد 115شمارهٔ ۲۹۲: آخر،ای شوخ جهان،عشوه گری با ما چن ...116شمارهٔ ۲۹۳: در هوایت عاشقان مستمند 117شمارهٔ ۲۹۴: چنانکه چشم تو در غمزه دلبری داند 118شمارهٔ ۲۹۵: مرا اگر تو ندانی حبیب می داند 119شمارهٔ ۲۹۶: حالت جان مرا پیر مغان میداند 120شمارهٔ ۲۹۷: در آن چمن که تو دیدی گلی ببار نما ...121شمارهٔ ۲۹۸: منگر بعاشقان،که ز صد یک نشان نمان ...122شمارهٔ ۲۹۹: در هیچ زمان غیر بدل راه ندادند 123شمارهٔ ۳۰۰: چند در مسجد و در صومعه غارت کردند 124شمارهٔ ۳۰۱: عاشقان را چو صلا جانب می خانه زدن ...125شمارهٔ ۳۰۲: اندرین دور، که مستان طریقت خوارند 126شمارهٔ ۳۰۳: هر گه که یار شیوه ناز ابتدی کند 127شمارهٔ ۳۰۴: آنان که بجز روی تو جایی نگرانند 128شمارهٔ ۳۰۵: خرده بینان طریقت همه صرافانند 129شمارهٔ ۳۰۶: آب حیوان،که سکندر طلبش میفرمود 130شمارهٔ ۳۰۷: ای عشق توام در دو جهان مقصد و مقص ...131شمارهٔ ۳۰۸: بر کهن دیر جهان دوست تجلی فرمود 132شمارهٔ ۳۰۹: بیمن دولت محبوب عاقبت محمود 133شمارهٔ ۳۱۰: تویی،که مرهم ریشی و غایت مقصود 134شمارهٔ ۳۱۱: دل آینه صورت و معنیست عجب بود 135شمارهٔ ۳۱۲: رنگ رز خواست که خمی کند از کور و ...136شمارهٔ ۳۱۳: ز سوز و شوق تو از جان و دل بر آمد ...137شمارهٔ ۳۱۴: زلفت شب قدرست،زهی سایه ممدود!138شمارهٔ ۳۱۵: ساقیا،نور صبح روی نمود 139شمارهٔ ۳۱۶: سرمایه سعادت ما در دیار بود 140شمارهٔ ۳۱۷: صدبار فکر کردم و صد راه آزمود 141شمارهٔ ۳۱۸: عشقش بخاک بردم و گفتم که: یا ودود 142شمارهٔ ۳۱۹: «علم القرآن » ز «الرحمن » چه بود؟143شمارهٔ ۳۲۰: فتنه در خواب قیامت خفته بود 144شمارهٔ ۳۲۱: فرو ریختی باز در جام جود 145شمارهٔ ۳۲۲: کسی که شیوه حکمت گرفت گوی ربود 146شمارهٔ ۳۲۳: «یحبه و یحبونم » چنین فرمود:147شمارهٔ ۳۲۴: این عشق و مودت اثر لطف خدا بود 148شمارهٔ ۳۲۵: گیسوی تو هر چند کمندی زبلا بود 149شمارهٔ ۳۲۶: روی زیبای تو چون شمع صفا خواهد بو ...150شمارهٔ ۳۲۷: مقام ما بسر کوی یار خواهد بود 151شمارهٔ ۳۲۸: تا جهاندار، جهاندار جهان خواهد بو ...152شمارهٔ ۳۲۹: هرکجا می گذرد دوست، فغان خواهد بو ...153شمارهٔ ۳۳۰: بعد ازین دلبر ما عربده جو خواهد ب ...154شمارهٔ ۳۳۱: گر با تو دمی محرم اسرار توان بود 155شمارهٔ ۳۳۲: صاحب قلاده اهل نزاع و غلو بود 156شمارهٔ ۳۳۳: چون حسن دلاویز تو در جلوه گری بود 157شمارهٔ ۳۳۴: گاهی درون پرده عزت نهان شود 158شمارهٔ ۳۳۵: از افق مکرمت صبح سعادت دمید 159شمارهٔ ۳۳۶: تعینات جهان در میان بیم و امید 160شمارهٔ ۳۳۷: دل ما باده طلب کرد و شرابش برسید 161شمارهٔ ۳۳۸: صبح ازل ز مشرق انوار بردمید 162شمارهٔ ۳۳۹: منم و چشم رمد دیده و نور خورشید 163شمارهٔ ۳۴۰: نعم الفقیه، حال مدرس کجا رسید؟164شمارهٔ ۳۴۱: «یحبهم » ز چه رو گشت آن مراد مرید ...165شمارهٔ ۳۴۲: طریق توبه و تقوی شکستم تا چه پیش ...166شمارهٔ ۳۴۳: بانگ مستان خرابات فنا می آید 167شمارهٔ ۳۴۴: بوی سنبل ز دم باد صبا می آید 168شمارهٔ ۳۴۵: بوی عشق از نفس باد صبا می آید 169شمارهٔ ۳۴۶: از خم صفا جام می ناب بیارید 170شمارهٔ ۳۴۷: از خم صفا باده چون قند بیارید 171شمارهٔ ۳۴۸: خانه ما روضه شد،چون مقدم رضوان رس ...172شمارهٔ ۳۴۹: درد مرا نوبت درمان رسید 173شمارهٔ ۳۵۰: موسی بکوه طور بنور عیان رسید 174شمارهٔ ۳۵۱: دل ز داروخانه دردت دوا دارد امید 175شمارهٔ ۳۵۲: هر کرا جرعه می داد بسر گردانید 176شمارهٔ ۳۵۳: صفیر مرغ جان اسرار گوید 177شمارهٔ ۳۵۴: دلم از قصه هجران چه گوید؟178شمارهٔ ۳۵۵: در پس آیینه چیست باز نمایید 179شمارهٔ ۳۵۶: با ما سخن از خرقه و سجاده مگویید 180شمارهٔ ۳۵۷: از باده گلگون قدری هست بگویید 181شمارهٔ ۳۵۸: از پیر مغان گر خبری هست بگویید 182شمارهٔ ۳۵۹: در مجلس ما جز سخن یار مگویید 183شمارهٔ ۳۶۰: گدایی می کنم زان یار دلبر 184شمارهٔ ۳۶۱: هله! ای دوست بیا باده بخور، غصه م ...185شمارهٔ ۳۶۲: اول ثبوت عرش، پس آنگه جلوس یار 186شمارهٔ ۳۶۳: ای جان جهان، ساقی جان، رطل گران د ...187شمارهٔ ۳۶۴: بیا، بیا، که غریبیم و عاشقیم و نز ...188شمارهٔ ۳۶۵: جام جمست این دل بیچاره، گوش دار 189شمارهٔ ۳۶۶: در داستان عشق تفصی نمود یار 190شمارهٔ ۳۶۷: درد سری میدهد زحمت رنج خمار 191شمارهٔ ۳۶۸: رو خرقه گرو کن، دل و دلدار بدست آ ...192شمارهٔ ۳۶۹: ساقیا، مست خرابیم، بما جامی آر 193شمارهٔ ۳۷۰: ساقی، بیار باده، که تلخست انتظار 194شمارهٔ ۳۷۱: ساقی، بیار باده گل رنگ خوشگوار 195شمارهٔ ۳۷۲: سینه مجروحست و عقل آشفته، خاطر بی ...196شمارهٔ ۳۷۳: عزت عشق بود غیرت یار 197شمارهٔ ۳۷۴: غلطی نیست در حساب و شمار 198شمارهٔ ۳۷۵: قصه ای نو رسید از اسرار:199شمارهٔ ۳۷۶: لاف عرفان می زند آن زاهد لاغر شکا ...200شمارهٔ ۳۷۷: ماییم و جام باده و سودای آن نگار 201شمارهٔ ۳۷۸: مشربم عذبست و مطرب عشق و ساقی یار ...202شمارهٔ ۳۷۹: مشکین کلاله را چو برافکند آن نگار 203شمارهٔ ۳۸۰: منم و عشق سرکش عیار 204شمارهٔ ۳۸۱: هر که هشیار درین دیر مغانش مگذار 205شمارهٔ ۳۸۲: اگرچه خسرو عالم شوی و گر فغفور 206شمارهٔ ۳۸۳: پیش ما قصه شوقست و شهودست و حضور 207شمارهٔ ۳۸۴: در کهن دیر زمان جمله فریبست و غرو ...208شمارهٔ ۳۸۵: کار بی همکار سخت و راه بی همراه د ...209شمارهٔ ۳۸۶: امکان صبر نیست، ز سر گیرم این نفی ...210شمارهٔ ۳۸۷: چو نازنین جهانی بحسن خویش بناز 211شمارهٔ ۳۸۸: ماییم و حضرت تو و صد سوز و صد نیا ...212شمارهٔ ۳۸۹: با زلف و رخت مست مدامیم شب و روز 213شمارهٔ ۳۹۰: فکر عقل از حد گذشت، ای عشق، آتش ب ...214شمارهٔ ۳۹۱: دلم در عشق ناپرواست امروز 215شمارهٔ ۳۹۲: از لب لعل توام کار بکامست امروز 216شمارهٔ ۳۹۳: سید سادات عالم غیر انسان نیست کس 217شمارهٔ ۳۹۴: ز چشم گوشه نشینان نشان سودا پرس 218شمارهٔ ۳۹۵: گر کسی مست و خرابست ز مستانش پرس 219شمارهٔ ۳۹۶: از ما حکایت می و پیر و مغانه پرس 220شمارهٔ ۳۹۷: دلی دارم ز سودایش پر آتش 221شمارهٔ ۳۹۸: تو شمع مجلسی در بزم جان باش 222شمارهٔ ۳۹۹: جان هوادار تو شد، فاش مکن اسرارش 223شمارهٔ ۴۰۰: خواجه مستست، ببین در سر و در دستا ...224شمارهٔ ۴۰۱: بر کنار طاس گردون زد هلال انگشت د ...225شمارهٔ ۴۰۲: بنده از دوست سئوالی بصفا کردم دوش 226شمارهٔ ۴۰۳: پهلوی خوانان غزل می خواند دوش 227شمارهٔ ۴۰۴: واردات عاشقان کز عشق می آید بگوش 228شمارهٔ ۴۰۵: باده ام صافست و مطرب صاف و ساقی ص ...229شمارهٔ ۴۰۶: بنادانان مگو سر حقایق 230شمارهٔ ۴۰۷: متمادی شدست یوم فراق 231شمارهٔ ۴۰۸: بآرزوی تو در خاک می روم، در خاک 232شمارهٔ ۴۰۹: چه بود قصه لیلی درین نشیمن خاک؟233شمارهٔ ۴۱۰: رندیم و عاشقیم و جهان سوز و جامه ...234شمارهٔ ۴۱۱: ای زلف و رخت میگون، ای دوست سلام ...235شمارهٔ ۴۱۲: نور ولایت تویی، شاه سلام علیک 236شمارهٔ ۴۱۳: در تو عجب مانده ام ای عشق شنگ 237شمارهٔ ۴۱۴: از شبستان ازل، تا بامداد آب و گل 238شمارهٔ ۴۱۵: بلبل آشفته حال، از سرمستی بنال 239شمارهٔ ۴۱۶: بیار، ساقی عشاق، جام مالامال 240شمارهٔ ۴۱۷: خاطرم آشفته و جان در ملال 241شمارهٔ ۴۱۸: ما گنج قدیمیم درین دیر کهن سال 242شمارهٔ ۴۱۹: مقررست و معین، برای اهل کمال 243شمارهٔ ۴۲۰: خدای را چو ندانی، چه فقه و چه معق ...244شمارهٔ ۴۲۱: این چه حدیثست که کرد آن صنم؟245شمارهٔ ۴۲۲: بهیچ یار و دیاری اگر چه دل ننهادم 246شمارهٔ ۴۲۳: خوش وقت من، که آینه کردار روشنم 247شمارهٔ ۴۲۴: سلطان دلنواز چو باز آمد از کرم 248شمارهٔ ۴۲۵: طلب گاری ز حد بگذشت و ما محروم و ...249شمارهٔ ۴۲۶: نی چو بنالید، بگفتا: نیم 250شمارهٔ ۴۲۷: از ما مپیچ رو، که غریبیم و تلخ کا ...251شمارهٔ ۴۲۸: یک جام بجانی دهد آن ساقی خودکام 252شمارهٔ ۴۲۹: بیا، که نوبت رندیست، عاشقم، مستم 253شمارهٔ ۴۳۰: دوش آن مه دو هفته دستم گرفت، دستم 254شمارهٔ ۴۳۱: سوی می خانه میکشی دستم 255شمارهٔ ۴۳۲: من از سودای جانان نیم مستم 256شمارهٔ ۴۳۳: اگر بر خاک کویت گرد گردم 257شمارهٔ ۴۳۴: سفر گزیدم و آهنگ آن جهان کردم 258شمارهٔ ۴۳۵: دوش بر اوج لا مکان خیمه اصطفا زدم 259شمارهٔ ۴۳۶: بدوستی، که ترا نیک دوست می دارم 260شمارهٔ ۴۳۷: دینار نمی خواهم، من عاشق دیدارم 261شمارهٔ ۴۳۸: گر بنالم من از این درد که در دل د ...262شمارهٔ ۴۳۹: منت از دل بصد جان دوست دارم 263شمارهٔ ۴۴۰: نه تنها من خراب و مست یارم 264شمارهٔ ۴۴۱: باده می نوشم و سودای تو در سر دار ...265شمارهٔ ۴۴۲: سرم سبزست و لب خندان و عیش جاودان ...266شمارهٔ ۴۴۳: عاشق یارم، بغیر یار ندارم 267شمارهٔ ۴۴۴: جگر گر مست و دل گر مست و آه آتشین ...268شمارهٔ ۴۴۵: از نایره شوقت در دل شرری دارم 269شمارهٔ ۴۴۶: در ملک وصال او ظل شجری دارم 270شمارهٔ ۴۴۷: چشم گریان و دل زار و نزاری دارم 271شمارهٔ ۴۴۸: عیسی بظهور آمد، من مرده چرا باشم؟272شمارهٔ ۴۴۹: خیالست این که: من بی یار باشم 273شمارهٔ ۴۵۰: ای دوای درد بیماران، سلام علیکم 274شمارهٔ ۴۵۱: بحمدالله من از دردی کشانم 275شمارهٔ ۴۵۲: فقر می گفت که: من خسرو جاویدانم 276شمارهٔ ۴۵۳: من بیچاره سودا زده سرگردانم 277شمارهٔ ۴۵۴: من ز سودای تو سرگشته و سرگردانم 278شمارهٔ ۴۵۵: مشرب عذب مرا هر نفس از خم قدیم 279شمارهٔ ۴۵۶: میان آتش سوزان علم فراخته ایم 280شمارهٔ ۴۵۷: ما در هوای عشق تو سرمست باده ایم 281شمارهٔ ۴۵۸: پهلوی خوان بسر کوی حبیب آمده ایم 282شمارهٔ ۴۵۹: گرنه آنست که جوینده یار آمده ایم؟283شمارهٔ ۴۶۰: مست بودیم بگلبانگ تو هشیار شدیم 284شمارهٔ ۴۶۱: اقبال عشق بود، که ما مقبل آمدیم 285شمارهٔ ۴۶۲: ما در جهان کون برای تو آمدیم 286شمارهٔ ۴۶۳: این عنایت ازلی بود که ره پرسیدیم 287شمارهٔ ۴۶۴: در مسجد و در کعبه و بت خانه دویدی ...288شمارهٔ ۴۶۵: ما در طلب دوست فراوان بدویدیم 289شمارهٔ ۴۶۶: در دور رخت یک دل هشیار ندیدیم 290شمارهٔ ۴۶۷: در کعبه و بت خانه بجز یار ندیدیم 291شمارهٔ ۴۶۸: هزاران بحر در دردانه دیدیم 292شمارهٔ ۴۶۹: جانا، بجز از تو کس نداریم 293شمارهٔ ۴۷۰: عمریست که سودای سر زلف تو داریم 294شمارهٔ ۴۷۱: غیر از تو کس دگر نداریم 295شمارهٔ ۴۷۲: ما در دل و جان آتش سودای تو داریم 296شمارهٔ ۴۷۳: ما عاشق و رند و پاکبازیم 297شمارهٔ ۴۷۴: ماییم که چون باده گل رنگ بجوشیم 298شمارهٔ ۴۷۵: با روی تو ز سبزه و گلزار فارغیم 299شمارهٔ ۴۷۶: گرچه در طور شریعت همه مأمورانیم 300شمارهٔ ۴۷۷: لب مگز، عشوه مده باز، که ما مستان ...301شمارهٔ ۴۷۸: ما و این عشق دل افروز، که جان در ...302شمارهٔ ۴۷۹: ما نه امروزست کز عشق و ولا دم می ...303شمارهٔ ۴۸۰: تو جان و دل مایی، من وصف تو چون گ ...304شمارهٔ ۴۸۱: چه گویم؟ ای مسلمانان، چه گویم؟305شمارهٔ ۴۸۲: ماه عیانست روی یار چه گویم؟306شمارهٔ ۴۸۳: عجب رعنا و زیبایی، چه گویم؟307شمارهٔ ۴۸۴: من معدن اسرارم، اما بنمی گویم 308شمارهٔ ۴۸۵: این سخن نیست باندازه که من میگویم 309شمارهٔ ۴۸۶: ما سوز عشق را بدو عالم نمیدهیم 310شمارهٔ ۴۸۷: ما عشق یار را بدو عالم نمیدهیم 311شمارهٔ ۴۸۸: بیا، بیا، که فقیریم و خاکسار تویی ...312شمارهٔ ۴۸۹: بر سر راهم بدید و گفت:«هی سن کیم ...313شمارهٔ ۴۹۰: بصلاح آمد از اوصاف خدای ذوالمن 314شمارهٔ ۴۹۱: بفضل و رحمت و توفیق ذوالمن 315شمارهٔ ۴۹۲: دوش آن مه دو هفته من با هزار فن 316شمارهٔ ۴۹۳: ساقی جان، لطف فرما کاسه دردی بمن 317شمارهٔ ۴۹۴: سامان عیش نیست درین دار پر فتن 318شمارهٔ ۴۹۵: طالبانی که اسیرند درین حبس بدن 319شمارهٔ ۴۹۶: من بجانان زنده ام، گر باز دانی ای ...320شمارهٔ ۴۹۷: یارم ز در در آمو، وشتن کنید وشتن 321شمارهٔ ۴۹۸: آن ماه مسافر سفری کرد ز کرمان 322شمارهٔ ۴۹۹: ای ساقی دل و جان، ای نور چشم اعیا ...323شمارهٔ ۵۰۰: ای عاشقان، ای عاشقان، هنگام آن شد ...324شمارهٔ ۵۰۱: این چنین مست و معربد بکجا؟ ای دل ...325شمارهٔ ۵۰۲: ای نور دل و دیده وای زبده اعیان 326شمارهٔ ۵۰۳: با هیچ رسید این صفت باده فروشان 327شمارهٔ ۵۰۴: بس عجب طرفه حدیثیست که: آن شاه جه ...328شمارهٔ ۵۰۵: بشنو ز عشق رمزی، حیران مباش، حیرا ...329شمارهٔ ۵۰۶: بقدر جام بود شور و حالت مستان 330شمارهٔ ۵۰۷: بیا، ای یار سودایی، بیا، ای جان س ...331شمارهٔ ۵۰۸: بیا، که عشق برافراخت سنجق سلطان 332شمارهٔ ۵۰۹: تربیت میکند مرا جانان 333شمارهٔ ۵۱۰: تن زنده بجان آمد و جان زنده بجانا ...334شمارهٔ ۵۱۱: جانم بلب رسید ز غم، ساقی، الامان 335شمارهٔ ۵۱۲: چندان که گفتم: خاطر مرنجان 336شمارهٔ ۵۱۳: حیات تن ز جان آمد، حیات جان ز جان ...337شمارهٔ ۵۱۴: خبری دهید جان را، که ز دوست چیست ...338شمارهٔ ۵۱۵: دل با تو نظر دارد، اما نظری پنهان 339شمارهٔ ۵۱۶: دوست در مجلسست و جان در جان 340شمارهٔ ۵۱۷: ز خوبان عربده خوش باشد، ای جان 341شمارهٔ ۵۱۸: ساقی چو تو باشی، همه جا باده پرست ...342شمارهٔ ۵۱۹: سرگشته ایم و حیران در کوی مهرورزا ...343شمارهٔ ۵۲۰: عشق و معشوق و عاشق حیران 344شمارهٔ ۵۲۱: «فوز النجات » می طلبی؟ جام می ستا ...345شمارهٔ ۵۲۲: «کن فکان » جان را خبر گوید ز «کان ...346شمارهٔ ۵۲۳: «کل یوم هو فی شان » چه نشانست و چ ...347شمارهٔ ۵۲۴: «کل یوم هو فی شان » ز چه کردند بی ...348شمارهٔ ۵۲۵: گر ره بتو هست، چیست فرمان؟349شمارهٔ ۵۲۶: گر شیر نه ای، بگذر ازین بیشه شیرا ...350شمارهٔ ۵۲۷: گفت حق: «کل من علیها فان »351شمارهٔ ۵۲۸: ما که مستان خرابیم درین دیر مغان 352شمارهٔ ۵۲۹: مقررست و معین بحجت و برهان 353شمارهٔ ۵۳۰: میان باطن جانی و جان تویی، ای جان 354شمارهٔ ۵۳۱: همه بودند که گفتند بپیدا و نهان 355شمارهٔ ۵۳۲: همه جا اوست شاه جاویدان 356شمارهٔ ۵۳۳: جگر پردرد و دل پر خونم، ای جان 357شمارهٔ ۵۳۴: یار همان، درد همان، دل همان 358شمارهٔ ۵۳۵: «حصل ما فی الصدور» لذت جان یافتن 359شمارهٔ ۵۳۶: در دل از شوق تو شوریست که نتوان گ ...360شمارهٔ ۵۳۷: چه باشد شیوه عاشق؟ بمعشوقان نظر ک ...361شمارهٔ ۵۳۸: مرا از زخم شمشیرت نمی شاید حذر کر ...362شمارهٔ ۵۳۹: خواهی بجهان شوری، بنیاد قیامت کن 363شمارهٔ ۵۴۰: نیم مستان ترا سرگشته چون پرگار کن 364شمارهٔ ۵۴۱: بیتی همی سرایم و زاریست کار من 365شمارهٔ ۵۴۲: ناوک غمزه می زند بر دل من نگار من 366شمارهٔ ۵۴۳: بسامان آمد احوال دل من 367شمارهٔ ۵۴۴: بسودایت سرشت آب و گل من 368شمارهٔ ۵۴۵: عید و بر قندان تویی، ای جان جان ج ...369شمارهٔ ۵۴۶: جگر گرمست و آهم سرد و دل خون 370شمارهٔ ۵۴۷: دل آشفته دارم، چشم پر خون 371شمارهٔ ۵۴۸: ما را هوای باده نابست در درون 372شمارهٔ ۵۴۹: از عیان گر واقفی، بگذر ز عین 373شمارهٔ ۵۵۰: الا! ای نفس، خودکامی و خودبین 374شمارهٔ ۵۵۱: ای یار، ندانم که چه رسمست و چه آی ...375شمارهٔ ۵۵۲: بجان آمد ز هجران جان مسکین 376شمارهٔ ۵۵۳: پیر مغان کجاست؟ که آن مرد دوربین 377شمارهٔ ۵۵۴: جعل را چند ازین تحسین و تمکین؟378شمارهٔ ۵۵۵: «حمدلله » گفت رب العالمین 379شمارهٔ ۵۵۶: گفت: نور آسمانست و زمین 380شمارهٔ ۵۵۷: ما داغ آرزوی تو داریم بر جبین 381شمارهٔ ۵۵۸: منت خدای را، که در اطوار ما و طین 382شمارهٔ ۵۵۹: هله! ای ساقی جانها، بده آن باده ر ...383شمارهٔ ۵۶۰: ای دل و جانت بهواها گرو 384شمارهٔ ۵۶۱: باده کهنه گیر و شیشه نو 385شمارهٔ ۵۶۲: ای ساقی جان بخش ما،یک لحظه ما را ...386شمارهٔ ۵۶۳: تو محیطی و دیگران همه جو 387شمارهٔ ۵۶۴: چه شنیدی که دل از دست بدادی،تو عم ...388شمارهٔ ۵۶۵: زان نکهت مشکین،که همی آید از آن س ...389شمارهٔ ۵۶۶: «ستر الله علینا» چه علالاست درین ...390شمارهٔ ۵۶۷: دل شوریده را تمنا تو 391شمارهٔ ۵۶۸: ای دل، اگر تو عاشقی، با عاشقان هم ...392شمارهٔ ۵۶۹: از لعل یار اگر شکری یافتی بگو 393شمارهٔ ۵۷۰: پیش ما قصه جام و جم و جمشید مگو 394شمارهٔ ۵۷۱: «الا یاایهاالساقی »، مرا جام مصفا ...395شمارهٔ ۵۷۲: «کان الله » گفت و «کان الله له »396شمارهٔ ۵۷۳: ای آفتاب روی ترا پرده دار ماه 397شمارهٔ ۵۷۴: بر بیدلان گذشت و نکرد اینطرف نگاه 398شمارهٔ ۵۷۵: پیش از بنای مدرسه و رسم خانقاه 399شمارهٔ ۵۷۶: «عز من قائل » چه گفت اله؟400شمارهٔ ۵۷۷: گم کرده ایم راه و ندانیم پیشگاه 401شمارهٔ ۵۷۸: مرا یاریست، اندر گاه و بیگاه 402شمارهٔ ۵۷۹: در میان همه خوبان بت ما از همه به 403شمارهٔ ۵۸۰: آتش عشق تو شوری در جهان انداخته 404شمارهٔ ۵۸۱: ای آتش سودای تو در کن فکان انداخت ...405شمارهٔ ۵۸۲: ای خیالت عقل کل را در گمان انداخت ...406شمارهٔ ۵۸۳: ای کمالت نعت عزت در جهان انداخته 407شمارهٔ ۵۸۴: روی مه را جلوه دادی، زلف میگون تا ...408شمارهٔ ۵۸۵: ای کوس کبریای تو در لامکان زده 409شمارهٔ ۵۸۶: هله!ای ساقی جانها، قدح باده بمن د ...410شمارهٔ ۵۸۷: ساقیا، عذر مگو، باده بسر مستان ده 411شمارهٔ ۵۸۸: گرم از طالع فرخ رخ جانان شود دیده 412شمارهٔ ۵۸۹: گر تو از مستان عشقی در وله 413شمارهٔ ۵۹۰: بجانان زنده ام، الحمدلله 414شمارهٔ ۵۹۱: از مسجد و می خانه وز کعبه و بت خا ...415شمارهٔ ۵۹۲: بیا، ای ماه کنعانی، بیا ای شاه فر ...416شمارهٔ ۵۹۳: پر گشت جهان از می گل رنگ مغانه 417شمارهٔ ۵۹۴: مرآت دل شکستی، ای گنج جاودانه 418شمارهٔ ۵۹۵: می کشد آن حبیب فرزانه 419شمارهٔ ۵۹۶: آیینه تیره شد، ز چه تیره است آینه ...420شمارهٔ ۵۹۷: تا گرد ماه سنبل مشکین نهاده ای 421شمارهٔ ۵۹۸: همه لذت، همه شهوت، همگی رد شده ای 422شمارهٔ ۵۹۹: این شناسی که: از آن شهر و دیار آم ...423شمارهٔ ۶۰۰: خطاب «لن ترانی » چیست؟ یعنی 424شمارهٔ ۶۰۱: «هدی للمتقین » گفتند: یعنی 425شمارهٔ ۶۰۲: هر لحظه مرا میرسد انوار تجلی 426شمارهٔ ۶۰۳: بجان تو، که خمارم بغایت، ای چلبی 427شمارهٔ ۶۰۴: دل ز من برداشت یار مهربان، واحسرت ...428شمارهٔ ۶۰۵: با یاد خدا باش، بهر جای که هستی 429شمارهٔ ۶۰۶: چو با تست مقصود، هرجا که هستی 430شمارهٔ ۶۰۷: چه ذوق نیستی یابی؟ که هستی 431شمارهٔ ۶۰۸: السلام علیک، یا سندی 432شمارهٔ ۶۰۹: ای دل عشاق را بروی تو شادی 433شمارهٔ ۶۱۰: دلم از غصه هجران تو دارد دردی 434شمارهٔ ۶۱۱: گر گلی از گلشن حسنش ببازار آمدی 435شمارهٔ ۶۱۲: گر نسیم رحمتی از کوی جانان آمدی 436شمارهٔ ۶۱۳: فرودی باشد و ننگ و جودی 437شمارهٔ ۶۱۴: گر جان بهوای تو گرفتار نبودی 438شمارهٔ ۶۱۵: جان نوروز و جان صد عیدی 439شمارهٔ ۶۱۶: ای آفتاب روی ترا ماه مشتری 440شمارهٔ ۶۱۷: ای عشق دل فروز، که شاه مظفری 441شمارهٔ ۶۱۸: وصال یار بصد جان بخر، اگر نخری 442شمارهٔ ۶۱۹: مرا از پرتو روی تو هر لمعه است دی ...443شمارهٔ ۶۲۰: ای دوست، بگو باری تا: عزم کجا دار ...444شمارهٔ ۶۲۱: روی دل را بسوی جان داری 445شمارهٔ ۶۲۲: حکایتی دو سه دارم، بشرط دستوری 446شمارهٔ ۶۲۳: ز حد گذشت حکایت ز قصه دوری 447شمارهٔ ۶۲۴: شب عیدست و ما عاشق، چه گویم قصه د ...448شمارهٔ ۶۲۵: من قبله بدل کردم، تا کی بود این ک ...449شمارهٔ ۶۲۶: میسرت نشود عاشقی و مستوری 450شمارهٔ ۶۲۷: نه مست جام خدایی، نه مرد مستوری 451شمارهٔ ۶۲۸: گر زانکه بگویند: گدایی و فقیری 452شمارهٔ ۶۲۹: اگر ز مصر جهانی و گر ز تبریزی 453شمارهٔ ۶۳۰: تو همچو عقل شریفی و همچو روح عزیز ...454شمارهٔ ۶۳۱: تا سر الهی ز ملاهی نشناسی 455شمارهٔ ۶۳۲: من عشقم و عشق من چه پرسی؟456شمارهٔ ۶۳۳: دلا، ز باده و خم خانه که میپرسی؟457شمارهٔ ۶۳۴: زمانی یار شو، گر یار باشی 458شمارهٔ ۶۳۵: چه غمست آخر از غم؟ چو تو در میانه ...459شمارهٔ ۶۳۶: امروز بجد دارم با تو سر دشنامی 460شمارهٔ ۶۳۷: ای قطب جامی، شاه انامی 461شمارهٔ ۶۳۸: ای ماه معربد، ز کجایی و چه نامی؟462شمارهٔ ۶۳۹: زنهار! درین کوی بغفلت نخرامی 463شمارهٔ ۶۴۰: گر شمس منیر آمدی، ار بدر تمامی 464شمارهٔ ۶۴۱: هله! ای جان گرامی، ز کجایی و چه ن ...465شمارهٔ ۶۴۲: پیش از بنای مدرسه و دیر ارمنی 466شمارهٔ ۶۴۳: سخنی می رود، ای دوست، مسلم سخنی 467شمارهٔ ۶۴۴: سؤال میکنم، ار هست رخصت سخنی 468شمارهٔ ۶۴۵: گر بر حدیث اهل دل انکار می کنی 469شمارهٔ ۶۴۶: ای آتش سودای تو در جان جهانی 470شمارهٔ ۶۴۷: ای خواجه، جمالست و جهانست و جوانی 471شمارهٔ ۶۴۸: با روی دل فروزت عیشیست جاودانی 472شمارهٔ ۶۴۹: بتو جان کجا برد پی؟ که تو شاه بی ...473شمارهٔ ۶۵۰: بدرویشی دلی گر بود و جانی 474شمارهٔ ۶۵۱: بیابان را بپیمودی، ولیکن بس ویاوا ...475شمارهٔ ۶۵۲: تا بکی شیوه تقلید و ره آسانی؟476شمارهٔ ۶۵۳: تو جام جمی، اما در جام نمیدانی 477شمارهٔ ۶۵۴: تو محبوب جانی و جان جهانی 478شمارهٔ ۶۵۵: تو مرهم دل ریشی و راحت جانی 479شمارهٔ ۶۵۶: جراحات دلم را تازه کرد آن یار روح ...480شمارهٔ ۶۵۷: جراحت دل من تازه کرد دلبر جانی 481شمارهٔ ۶۵۸: خوشدل شدم که دادم دل را بدلستانی 482شمارهٔ ۶۵۹: ز نور روی تو پیداست سر سبع مثانی 483شمارهٔ ۶۶۰: صلای کافری و غارت مسلمانی 484شمارهٔ ۶۶۱: فداک عقلی و روحی، که راحت جانی 485شمارهٔ ۶۶۲: هله ای دوست، چه گویم؟ که تو محبوب ...486شمارهٔ ۶۶۳: هله! ای ماه وفاپیشه، که محبوب جها ...487شمارهٔ ۶۶۴: هله! ای یار گرانمایه،سبک روح جهان ...488شمارهٔ ۶۶۵: روسیه را، گر ببینی، رد کنی 489شمارهٔ ۶۶۶: تراست ناز، که سلطان حسن و تمکینی 490شمارهٔ ۶۶۷: هله! ای عشق کهن سال، که هر روز نو ...491شمارهٔ ۶۶۸: یار میگوید ببانگ پهلوی :492شمارهٔ ۶۶۹: سخن در سر عاشق کمترک گوی 493شمارهٔ ۶۷۰: مسئله مشکل و آسان توی 494شمارهٔ ۶۷۱: در خاکدان مباش، که خوار جهان شوی 495شمارهٔ ۶۷۲: بسیار طالبی، که مگر ذو فنون شوی 496شمارهٔ ۶۷۳: اگر در طاعتی، گر در گناهی 497شمارهٔ ۶۷۴: تو شاه جهانی و ندانم که چه شاهی؟498شمارهٔ ۶۷۵: تو نور یقین آمدی و رهبر راهی 499شمارهٔ ۶۷۶: در وصف جمال تو توان گفت که: ماهی 500شمارهٔ ۶۷۷: درمانده ام از غم جدایی 501شمارهٔ ۶۷۸: دل ما بغمزه بردی، رخ مه نمی نمایی 502شمارهٔ ۶۷۹: زلف را شانه زن، که رعنایی 503شمارهٔ ۶۸۰: سؤالی دارم، ای جان، کز کجایی 504شمارهٔ ۶۸۱: غرق آن بحر محیطست دل شیدایی 505شمارهٔ ۶۸۲: چو زنان،مباش قانع،ز جهان برنگ و ب ...506شمارهٔ ۶۸۳: هله! عاشقان، که راهست بهو،زنید هو ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ