به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قاسم انوار

قاسم انوارغزل هاشمارهٔ ۲۲۲: بسودای تو خوش حالیم و دلشاد

1080عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بسودای تو خوش حالیم و دلشاد
بدردت آرزومندیم و معتاد
چو عالم رابقایی نیست، خوش باش
بیا، می خور، که بربادست بنیاد
مدامم وقت خوش دارد بجامی
که ساقی را مدامش وقت خوش باد!
ندارد لذتی از زندگانی
دلی، کز فکر عالم نیست آزاد
بحسن ارشاد می فرمایدم عشق
ازین خوشتر چه باشد حسن ارشاد؟
زدست خوبرویان داد خواهم
الهی،داد ازین سنگین دلان، داد!
اگر افتاد قاسم در ره عشق
ملامت تا به کی؟ آخر چه افتاد؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۲۱: ای دل و جان گرامی به تمنای تو شاد 2شمارهٔ ۲۲۲: بسودای تو خوش حالیم و دلشاد 3شمارهٔ ۲۲۳: بسیار سعی کردم و بسیار اجتهاد 4شمارهٔ ۲۲۴: جام در پای صراحی سر نهاد 5شمارهٔ ۲۲۵: دریغ باشد ازین چار سوی کون و فساد 6شمارهٔ ۲۲۶: سفر گزیدم ازین آستان کون و فساد 7شمارهٔ ۲۲۷: ما همه شیداییان بودیم و مستان ودا ...8شمارهٔ ۲۲۸: هزار شکر که سلطان عشق جان را داد 9شمارهٔ ۲۲۹: بنده پیر مغانیم، که جاویدان باد 10شمارهٔ ۲۳۰: حدم آن کس زند که بادم داد 11شمارهٔ ۲۳۱: ساقیم باده داد و بادم داد 12شمارهٔ ۲۳۲: نگین سلیمان بدیوان که داد؟13شمارهٔ ۲۳۳: ساقی مرا ز باده ناب مغانه داد 14شمارهٔ ۲۳۴: تو آن دری که در عمان نگنجد 15شمارهٔ ۲۳۵: ابر سودای تو آن لحظه که توفان بار ...16شمارهٔ ۲۳۶: دلم از جور تو بسیار شکایت دارد 17شمارهٔ ۲۳۷: ز ذوق عالم عرفان کجا خبر دارد 18شمارهٔ ۲۳۸: دیده مشتاق و دلم میل فراوان دارد 19شمارهٔ ۲۳۹: نقاره سحری قصه ای نهان دارد 20شمارهٔ ۲۴۰: آن خواجه سر بشر ندارد 21شمارهٔ ۲۴۱: مرا سودای او دیوانه دارد 22شمارهٔ ۲۴۲: بپیش اهل سیادت سعادتی دارد 23شمارهٔ ۲۴۳: دلم از شیوه شیرین تو شوری دارد 24شمارهٔ ۲۴۴: هر دلی در دو جهان چشم و چراغی دار ...25شمارهٔ ۲۴۵: جانم از نرگس مخمور تو جاهی دارد 26شمارهٔ ۲۴۶: جانم از دولت درد تو دوایی دارد 27شمارهٔ ۲۴۷: در ولای تو دلم حسن وفایی دارد 28شمارهٔ ۲۴۸: من رند خرابات مغانم چه توان کرد؟29شمارهٔ ۲۴۹: تا که از جور زمان بر جگرم ریش رسد ...30شمارهٔ ۲۵۰: چو عکس مشرق صبح ازل هویدا شد 31شمارهٔ ۲۵۱: تا به کی این دل من واله و شیدا با ...32شمارهٔ ۲۵۲: تا به کی خاطر من واله و شیدا باشد ...33شمارهٔ ۲۵۳: در قیامت همه کس طالب و جویا باشد 34شمارهٔ ۲۵۴: طور سینا چه بود؟ سینه دانا باشد 35شمارهٔ ۲۵۵: گر همه میل دلت جانب سلما باشد 36شمارهٔ ۲۵۶: هر کرا در دل و جان عشق و تولا باش ...37شمارهٔ ۲۵۷: هر که او را هوس منصب اعلا باشد 38شمارهٔ ۲۵۸: مرا گر اندرون پر نار باشد 39شمارهٔ ۲۵۹: ارنی و لن ترانی راز و نیاز باشد 40شمارهٔ ۲۶۰: مست و مستور ندیدیم و گر هم باشد 41شمارهٔ ۲۶۱: مظهر ذات و صفت آدم و عالم باشد 42شمارهٔ ۲۶۲: تا دل آشفته آن زلف پریشان باشد 43شمارهٔ ۲۶۳: عاشقی را،که دل از عشق پریشان باشد 44شمارهٔ ۲۶۴: گرترا میل دلی سوی دل و جان باشد 45شمارهٔ ۲۶۵: گر دلم عید ترا لایق قربان باشد 46شمارهٔ ۲۶۶: کسی که روی تو بیند چگونه شاد نباش ...47شمارهٔ ۲۶۷: نه از خطاست که در ابروی تو چین با ...48شمارهٔ ۲۶۸: بپیش درد من درمان چه باشد؟49شمارهٔ ۲۶۹: رنگرز و رنگرزی دیر شد 50شمارهٔ ۲۷۰: از دولت وصال تو کارم بکام شد 51شمارهٔ ۲۷۱: آیینه سبب گشت که روی تو عیان شد 52شمارهٔ ۲۷۲: درمان طلب کردم بسی،این درد را درم ...53شمارهٔ ۲۷۳: باز دست عشق عقلم را گریبان میکشد 54شمارهٔ ۲۷۴: شوری از شیوه شیرین تو پیدا آمد 55شمارهٔ ۲۷۵: روی هرکس که باندازه مرآت آمد 56شمارهٔ ۲۷۶: باده از خم ارادت بسعادت آمد 57شمارهٔ ۲۷۷: بر دلم بار غم عشق بغایت آمد 58شمارهٔ ۲۷۸: آن ماه دل افروز که رشک قمر آمد 59شمارهٔ ۲۷۹: امروز بار دیگر آن ماه دلبر آمد 60شمارهٔ ۲۸۰: باز آفتاب دولت از بام ما بر آمد 61شمارهٔ ۲۸۱: نهال دولتم را گل بر آمد 62شمارهٔ ۲۸۲: چشم بیدار مرا نوبت دیدار آمد 63شمارهٔ ۲۸۳: شاد باش،ای دل من،نوبت دیدار آمد 64شمارهٔ ۲۸۴: باز، ز خم باده های ناب بر آمد 65شمارهٔ ۲۸۵: یار ببازار کاینات برآمد 66شمارهٔ ۲۸۶: آن یار چو ناگاه ببازار برآمد 67شمارهٔ ۲۸۷: چون ماه من از مشرق انوار بر آمد 68شمارهٔ ۲۸۸: چون ماه نو از مشرق انوار برآمد 69شمارهٔ ۲۸۹: دلدار من از خانه ببازار برآمد 70شمارهٔ ۲۹۰: دمید صبح سعادت،که یار باز آمد 71شمارهٔ ۲۹۱: ازکف ساقی جان باده چو در جام آمد 72شمارهٔ ۲۹۲: آخر،ای شوخ جهان،عشوه گری با ما چن ...73شمارهٔ ۲۹۳: در هوایت عاشقان مستمند 74شمارهٔ ۲۹۴: چنانکه چشم تو در غمزه دلبری داند 75شمارهٔ ۲۹۵: مرا اگر تو ندانی حبیب می داند 76شمارهٔ ۲۹۶: حالت جان مرا پیر مغان میداند 77شمارهٔ ۲۹۷: در آن چمن که تو دیدی گلی ببار نما ...78شمارهٔ ۲۹۸: منگر بعاشقان،که ز صد یک نشان نمان ...79شمارهٔ ۲۹۹: در هیچ زمان غیر بدل راه ندادند 80شمارهٔ ۳۰۰: چند در مسجد و در صومعه غارت کردند 81شمارهٔ ۳۰۱: عاشقان را چو صلا جانب می خانه زدن ...82شمارهٔ ۳۰۲: اندرین دور، که مستان طریقت خوارند 83شمارهٔ ۳۰۳: هر گه که یار شیوه ناز ابتدی کند 84شمارهٔ ۳۰۴: آنان که بجز روی تو جایی نگرانند 85شمارهٔ ۳۰۵: خرده بینان طریقت همه صرافانند 86شمارهٔ ۳۰۶: آب حیوان،که سکندر طلبش میفرمود 87شمارهٔ ۳۰۷: ای عشق توام در دو جهان مقصد و مقص ...88شمارهٔ ۳۰۸: بر کهن دیر جهان دوست تجلی فرمود 89شمارهٔ ۳۰۹: بیمن دولت محبوب عاقبت محمود 90شمارهٔ ۳۱۰: تویی،که مرهم ریشی و غایت مقصود 91شمارهٔ ۳۱۱: دل آینه صورت و معنیست عجب بود 92شمارهٔ ۳۱۲: رنگ رز خواست که خمی کند از کور و ...93شمارهٔ ۳۱۳: ز سوز و شوق تو از جان و دل بر آمد ...94شمارهٔ ۳۱۴: زلفت شب قدرست،زهی سایه ممدود!95شمارهٔ ۳۱۵: ساقیا،نور صبح روی نمود 96شمارهٔ ۳۱۶: سرمایه سعادت ما در دیار بود 97شمارهٔ ۳۱۷: صدبار فکر کردم و صد راه آزمود 98شمارهٔ ۳۱۸: عشقش بخاک بردم و گفتم که: یا ودود 99شمارهٔ ۳۱۹: «علم القرآن » ز «الرحمن » چه بود؟100شمارهٔ ۳۲۰: فتنه در خواب قیامت خفته بود 101شمارهٔ ۳۲۱: فرو ریختی باز در جام جود 102شمارهٔ ۳۲۲: کسی که شیوه حکمت گرفت گوی ربود 103شمارهٔ ۳۲۳: «یحبه و یحبونم » چنین فرمود:104شمارهٔ ۳۲۴: این عشق و مودت اثر لطف خدا بود 105شمارهٔ ۳۲۵: گیسوی تو هر چند کمندی زبلا بود 106شمارهٔ ۳۲۶: روی زیبای تو چون شمع صفا خواهد بو ...107شمارهٔ ۳۲۷: مقام ما بسر کوی یار خواهد بود 108شمارهٔ ۳۲۸: تا جهاندار، جهاندار جهان خواهد بو ...109شمارهٔ ۳۲۹: هرکجا می گذرد دوست، فغان خواهد بو ...110شمارهٔ ۳۳۰: بعد ازین دلبر ما عربده جو خواهد ب ...111شمارهٔ ۳۳۱: گر با تو دمی محرم اسرار توان بود 112شمارهٔ ۳۳۲: صاحب قلاده اهل نزاع و غلو بود 113شمارهٔ ۳۳۳: چون حسن دلاویز تو در جلوه گری بود 114شمارهٔ ۳۳۴: گاهی درون پرده عزت نهان شود 115شمارهٔ ۳۳۵: از افق مکرمت صبح سعادت دمید 116شمارهٔ ۳۳۶: تعینات جهان در میان بیم و امید 117شمارهٔ ۳۳۷: دل ما باده طلب کرد و شرابش برسید 118شمارهٔ ۳۳۸: صبح ازل ز مشرق انوار بردمید 119شمارهٔ ۳۳۹: منم و چشم رمد دیده و نور خورشید 120شمارهٔ ۳۴۰: نعم الفقیه، حال مدرس کجا رسید؟121شمارهٔ ۳۴۱: «یحبهم » ز چه رو گشت آن مراد مرید ...122شمارهٔ ۳۴۲: طریق توبه و تقوی شکستم تا چه پیش ...123شمارهٔ ۳۴۳: بانگ مستان خرابات فنا می آید 124شمارهٔ ۳۴۴: بوی سنبل ز دم باد صبا می آید 125شمارهٔ ۳۴۵: بوی عشق از نفس باد صبا می آید 126شمارهٔ ۳۴۶: از خم صفا جام می ناب بیارید 127شمارهٔ ۳۴۷: از خم صفا باده چون قند بیارید 128شمارهٔ ۳۴۸: خانه ما روضه شد،چون مقدم رضوان رس ...129شمارهٔ ۳۴۹: درد مرا نوبت درمان رسید 130شمارهٔ ۳۵۰: موسی بکوه طور بنور عیان رسید 131شمارهٔ ۳۵۱: دل ز داروخانه دردت دوا دارد امید 132شمارهٔ ۳۵۲: هر کرا جرعه می داد بسر گردانید 133شمارهٔ ۳۵۳: صفیر مرغ جان اسرار گوید 134شمارهٔ ۳۵۴: دلم از قصه هجران چه گوید؟135شمارهٔ ۳۵۵: در پس آیینه چیست باز نمایید 136شمارهٔ ۳۵۶: با ما سخن از خرقه و سجاده مگویید 137شمارهٔ ۳۵۷: از باده گلگون قدری هست بگویید 138شمارهٔ ۳۵۸: از پیر مغان گر خبری هست بگویید 139شمارهٔ ۳۵۹: در مجلس ما جز سخن یار مگویید 140شمارهٔ ۳۶۰: گدایی می کنم زان یار دلبر 141شمارهٔ ۳۶۱: هله! ای دوست بیا باده بخور، غصه م ...142شمارهٔ ۳۶۲: اول ثبوت عرش، پس آنگه جلوس یار 143شمارهٔ ۳۶۳: ای جان جهان، ساقی جان، رطل گران د ...144شمارهٔ ۳۶۴: بیا، بیا، که غریبیم و عاشقیم و نز ...145شمارهٔ ۳۶۵: جام جمست این دل بیچاره، گوش دار 146شمارهٔ ۳۶۶: در داستان عشق تفصی نمود یار 147شمارهٔ ۳۶۷: درد سری میدهد زحمت رنج خمار 148شمارهٔ ۳۶۸: رو خرقه گرو کن، دل و دلدار بدست آ ...149شمارهٔ ۳۶۹: ساقیا، مست خرابیم، بما جامی آر 150شمارهٔ ۳۷۰: ساقی، بیار باده، که تلخست انتظار 151شمارهٔ ۳۷۱: ساقی، بیار باده گل رنگ خوشگوار 152شمارهٔ ۳۷۲: سینه مجروحست و عقل آشفته، خاطر بی ...153شمارهٔ ۳۷۳: عزت عشق بود غیرت یار 154شمارهٔ ۳۷۴: غلطی نیست در حساب و شمار 155شمارهٔ ۳۷۵: قصه ای نو رسید از اسرار:156شمارهٔ ۳۷۶: لاف عرفان می زند آن زاهد لاغر شکا ...157شمارهٔ ۳۷۷: ماییم و جام باده و سودای آن نگار 158شمارهٔ ۳۷۸: مشربم عذبست و مطرب عشق و ساقی یار ...159شمارهٔ ۳۷۹: مشکین کلاله را چو برافکند آن نگار 160شمارهٔ ۳۸۰: منم و عشق سرکش عیار 161شمارهٔ ۳۸۱: هر که هشیار درین دیر مغانش مگذار 162شمارهٔ ۳۸۲: اگرچه خسرو عالم شوی و گر فغفور 163شمارهٔ ۳۸۳: پیش ما قصه شوقست و شهودست و حضور 164شمارهٔ ۳۸۴: در کهن دیر زمان جمله فریبست و غرو ...165شمارهٔ ۳۸۵: کار بی همکار سخت و راه بی همراه د ...166شمارهٔ ۳۸۶: امکان صبر نیست، ز سر گیرم این نفی ...167شمارهٔ ۳۸۷: چو نازنین جهانی بحسن خویش بناز 168شمارهٔ ۳۸۸: ماییم و حضرت تو و صد سوز و صد نیا ...169شمارهٔ ۳۸۹: با زلف و رخت مست مدامیم شب و روز 170شمارهٔ ۳۹۰: فکر عقل از حد گذشت، ای عشق، آتش ب ...171شمارهٔ ۳۹۱: دلم در عشق ناپرواست امروز 172شمارهٔ ۳۹۲: از لب لعل توام کار بکامست امروز 173شمارهٔ ۳۹۳: سید سادات عالم غیر انسان نیست کس 174شمارهٔ ۳۹۴: ز چشم گوشه نشینان نشان سودا پرس 175شمارهٔ ۳۹۵: گر کسی مست و خرابست ز مستانش پرس 176شمارهٔ ۳۹۶: از ما حکایت می و پیر و مغانه پرس 177شمارهٔ ۳۹۷: دلی دارم ز سودایش پر آتش 178شمارهٔ ۳۹۸: تو شمع مجلسی در بزم جان باش 179شمارهٔ ۳۹۹: جان هوادار تو شد، فاش مکن اسرارش 180شمارهٔ ۴۰۰: خواجه مستست، ببین در سر و در دستا ...181شمارهٔ ۴۰۱: بر کنار طاس گردون زد هلال انگشت د ...182شمارهٔ ۴۰۲: بنده از دوست سئوالی بصفا کردم دوش 183شمارهٔ ۴۰۳: پهلوی خوانان غزل می خواند دوش 184شمارهٔ ۴۰۴: واردات عاشقان کز عشق می آید بگوش 185شمارهٔ ۴۰۵: باده ام صافست و مطرب صاف و ساقی ص ...186شمارهٔ ۴۰۶: بنادانان مگو سر حقایق 187شمارهٔ ۴۰۷: متمادی شدست یوم فراق 188شمارهٔ ۴۰۸: بآرزوی تو در خاک می روم، در خاک 189شمارهٔ ۴۰۹: چه بود قصه لیلی درین نشیمن خاک؟190شمارهٔ ۴۱۰: رندیم و عاشقیم و جهان سوز و جامه ...191شمارهٔ ۴۱۱: ای زلف و رخت میگون، ای دوست سلام ...192شمارهٔ ۴۱۲: نور ولایت تویی، شاه سلام علیک 193شمارهٔ ۴۱۳: در تو عجب مانده ام ای عشق شنگ 194شمارهٔ ۴۱۴: از شبستان ازل، تا بامداد آب و گل 195شمارهٔ ۴۱۵: بلبل آشفته حال، از سرمستی بنال 196شمارهٔ ۴۱۶: بیار، ساقی عشاق، جام مالامال 197شمارهٔ ۴۱۷: خاطرم آشفته و جان در ملال 198شمارهٔ ۴۱۸: ما گنج قدیمیم درین دیر کهن سال 199شمارهٔ ۴۱۹: مقررست و معین، برای اهل کمال 200شمارهٔ ۴۲۰: خدای را چو ندانی، چه فقه و چه معق ...201شمارهٔ ۴۲۱: این چه حدیثست که کرد آن صنم؟202شمارهٔ ۴۲۲: بهیچ یار و دیاری اگر چه دل ننهادم 203شمارهٔ ۴۲۳: خوش وقت من، که آینه کردار روشنم 204شمارهٔ ۴۲۴: سلطان دلنواز چو باز آمد از کرم 205شمارهٔ ۴۲۵: طلب گاری ز حد بگذشت و ما محروم و ...206شمارهٔ ۴۲۶: نی چو بنالید، بگفتا: نیم 207شمارهٔ ۴۲۷: از ما مپیچ رو، که غریبیم و تلخ کا ...208شمارهٔ ۴۲۸: یک جام بجانی دهد آن ساقی خودکام 209شمارهٔ ۴۲۹: بیا، که نوبت رندیست، عاشقم، مستم 210شمارهٔ ۴۳۰: دوش آن مه دو هفته دستم گرفت، دستم 211شمارهٔ ۴۳۱: سوی می خانه میکشی دستم 212شمارهٔ ۴۳۲: من از سودای جانان نیم مستم 213شمارهٔ ۴۳۳: اگر بر خاک کویت گرد گردم 214شمارهٔ ۴۳۴: سفر گزیدم و آهنگ آن جهان کردم 215شمارهٔ ۴۳۵: دوش بر اوج لا مکان خیمه اصطفا زدم 216شمارهٔ ۴۳۶: بدوستی، که ترا نیک دوست می دارم 217شمارهٔ ۴۳۷: دینار نمی خواهم، من عاشق دیدارم 218شمارهٔ ۴۳۸: گر بنالم من از این درد که در دل د ...219شمارهٔ ۴۳۹: منت از دل بصد جان دوست دارم 220شمارهٔ ۴۴۰: نه تنها من خراب و مست یارم 221شمارهٔ ۴۴۱: باده می نوشم و سودای تو در سر دار ...222شمارهٔ ۴۴۲: سرم سبزست و لب خندان و عیش جاودان ...223شمارهٔ ۴۴۳: عاشق یارم، بغیر یار ندارم 224شمارهٔ ۴۴۴: جگر گر مست و دل گر مست و آه آتشین ...225شمارهٔ ۴۴۵: از نایره شوقت در دل شرری دارم 226شمارهٔ ۴۴۶: در ملک وصال او ظل شجری دارم 227شمارهٔ ۴۴۷: چشم گریان و دل زار و نزاری دارم 228شمارهٔ ۴۴۸: عیسی بظهور آمد، من مرده چرا باشم؟229شمارهٔ ۴۴۹: خیالست این که: من بی یار باشم 230شمارهٔ ۴۵۰: ای دوای درد بیماران، سلام علیکم 231شمارهٔ ۴۵۱: بحمدالله من از دردی کشانم 232شمارهٔ ۴۵۲: فقر می گفت که: من خسرو جاویدانم 233شمارهٔ ۴۵۳: من بیچاره سودا زده سرگردانم 234شمارهٔ ۴۵۴: من ز سودای تو سرگشته و سرگردانم 235شمارهٔ ۴۵۵: مشرب عذب مرا هر نفس از خم قدیم 236شمارهٔ ۴۵۶: میان آتش سوزان علم فراخته ایم 237شمارهٔ ۴۵۷: ما در هوای عشق تو سرمست باده ایم 238شمارهٔ ۴۵۸: پهلوی خوان بسر کوی حبیب آمده ایم 239شمارهٔ ۴۵۹: گرنه آنست که جوینده یار آمده ایم؟240شمارهٔ ۴۶۰: مست بودیم بگلبانگ تو هشیار شدیم 241شمارهٔ ۴۶۱: اقبال عشق بود، که ما مقبل آمدیم 242شمارهٔ ۴۶۲: ما در جهان کون برای تو آمدیم 243شمارهٔ ۴۶۳: این عنایت ازلی بود که ره پرسیدیم 244شمارهٔ ۴۶۴: در مسجد و در کعبه و بت خانه دویدی ...245شمارهٔ ۴۶۵: ما در طلب دوست فراوان بدویدیم 246شمارهٔ ۴۶۶: در دور رخت یک دل هشیار ندیدیم 247شمارهٔ ۴۶۷: در کعبه و بت خانه بجز یار ندیدیم 248شمارهٔ ۴۶۸: هزاران بحر در دردانه دیدیم 249شمارهٔ ۴۶۹: جانا، بجز از تو کس نداریم 250شمارهٔ ۴۷۰: عمریست که سودای سر زلف تو داریم 251شمارهٔ ۴۷۱: غیر از تو کس دگر نداریم 252شمارهٔ ۴۷۲: ما در دل و جان آتش سودای تو داریم 253شمارهٔ ۴۷۳: ما عاشق و رند و پاکبازیم 254شمارهٔ ۴۷۴: ماییم که چون باده گل رنگ بجوشیم 255شمارهٔ ۴۷۵: با روی تو ز سبزه و گلزار فارغیم 256شمارهٔ ۴۷۶: گرچه در طور شریعت همه مأمورانیم 257شمارهٔ ۴۷۷: لب مگز، عشوه مده باز، که ما مستان ...258شمارهٔ ۴۷۸: ما و این عشق دل افروز، که جان در ...259شمارهٔ ۴۷۹: ما نه امروزست کز عشق و ولا دم می ...260شمارهٔ ۴۸۰: تو جان و دل مایی، من وصف تو چون گ ...261شمارهٔ ۴۸۱: چه گویم؟ ای مسلمانان، چه گویم؟262شمارهٔ ۴۸۲: ماه عیانست روی یار چه گویم؟263شمارهٔ ۴۸۳: عجب رعنا و زیبایی، چه گویم؟264شمارهٔ ۴۸۴: من معدن اسرارم، اما بنمی گویم 265شمارهٔ ۴۸۵: این سخن نیست باندازه که من میگویم 266شمارهٔ ۴۸۶: ما سوز عشق را بدو عالم نمیدهیم 267شمارهٔ ۴۸۷: ما عشق یار را بدو عالم نمیدهیم 268شمارهٔ ۴۸۸: بیا، بیا، که فقیریم و خاکسار تویی ...269شمارهٔ ۴۸۹: بر سر راهم بدید و گفت:«هی سن کیم ...270شمارهٔ ۴۹۰: بصلاح آمد از اوصاف خدای ذوالمن 271شمارهٔ ۴۹۱: بفضل و رحمت و توفیق ذوالمن 272شمارهٔ ۴۹۲: دوش آن مه دو هفته من با هزار فن 273شمارهٔ ۴۹۳: ساقی جان، لطف فرما کاسه دردی بمن 274شمارهٔ ۴۹۴: سامان عیش نیست درین دار پر فتن 275شمارهٔ ۴۹۵: طالبانی که اسیرند درین حبس بدن 276شمارهٔ ۴۹۶: من بجانان زنده ام، گر باز دانی ای ...277شمارهٔ ۴۹۷: یارم ز در در آمو، وشتن کنید وشتن 278شمارهٔ ۴۹۸: آن ماه مسافر سفری کرد ز کرمان 279شمارهٔ ۴۹۹: ای ساقی دل و جان، ای نور چشم اعیا ...280شمارهٔ ۵۰۰: ای عاشقان، ای عاشقان، هنگام آن شد ...281شمارهٔ ۵۰۱: این چنین مست و معربد بکجا؟ ای دل ...282شمارهٔ ۵۰۲: ای نور دل و دیده وای زبده اعیان 283شمارهٔ ۵۰۳: با هیچ رسید این صفت باده فروشان 284شمارهٔ ۵۰۴: بس عجب طرفه حدیثیست که: آن شاه جه ...285شمارهٔ ۵۰۵: بشنو ز عشق رمزی، حیران مباش، حیرا ...286شمارهٔ ۵۰۶: بقدر جام بود شور و حالت مستان 287شمارهٔ ۵۰۷: بیا، ای یار سودایی، بیا، ای جان س ...288شمارهٔ ۵۰۸: بیا، که عشق برافراخت سنجق سلطان 289شمارهٔ ۵۰۹: تربیت میکند مرا جانان 290شمارهٔ ۵۱۰: تن زنده بجان آمد و جان زنده بجانا ...291شمارهٔ ۵۱۱: جانم بلب رسید ز غم، ساقی، الامان 292شمارهٔ ۵۱۲: چندان که گفتم: خاطر مرنجان 293شمارهٔ ۵۱۳: حیات تن ز جان آمد، حیات جان ز جان ...294شمارهٔ ۵۱۴: خبری دهید جان را، که ز دوست چیست ...295شمارهٔ ۵۱۵: دل با تو نظر دارد، اما نظری پنهان 296شمارهٔ ۵۱۶: دوست در مجلسست و جان در جان 297شمارهٔ ۵۱۷: ز خوبان عربده خوش باشد، ای جان 298شمارهٔ ۵۱۸: ساقی چو تو باشی، همه جا باده پرست ...299شمارهٔ ۵۱۹: سرگشته ایم و حیران در کوی مهرورزا ...300شمارهٔ ۵۲۰: عشق و معشوق و عاشق حیران 301شمارهٔ ۵۲۱: «فوز النجات » می طلبی؟ جام می ستا ...302شمارهٔ ۵۲۲: «کن فکان » جان را خبر گوید ز «کان ...303شمارهٔ ۵۲۳: «کل یوم هو فی شان » چه نشانست و چ ...304شمارهٔ ۵۲۴: «کل یوم هو فی شان » ز چه کردند بی ...305شمارهٔ ۵۲۵: گر ره بتو هست، چیست فرمان؟306شمارهٔ ۵۲۶: گر شیر نه ای، بگذر ازین بیشه شیرا ...307شمارهٔ ۵۲۷: گفت حق: «کل من علیها فان »308شمارهٔ ۵۲۸: ما که مستان خرابیم درین دیر مغان 309شمارهٔ ۵۲۹: مقررست و معین بحجت و برهان 310شمارهٔ ۵۳۰: میان باطن جانی و جان تویی، ای جان 311شمارهٔ ۵۳۱: همه بودند که گفتند بپیدا و نهان 312شمارهٔ ۵۳۲: همه جا اوست شاه جاویدان 313شمارهٔ ۵۳۳: جگر پردرد و دل پر خونم، ای جان 314شمارهٔ ۵۳۴: یار همان، درد همان، دل همان 315شمارهٔ ۵۳۵: «حصل ما فی الصدور» لذت جان یافتن 316شمارهٔ ۵۳۶: در دل از شوق تو شوریست که نتوان گ ...317شمارهٔ ۵۳۷: چه باشد شیوه عاشق؟ بمعشوقان نظر ک ...318شمارهٔ ۵۳۸: مرا از زخم شمشیرت نمی شاید حذر کر ...319شمارهٔ ۵۳۹: خواهی بجهان شوری، بنیاد قیامت کن 320شمارهٔ ۵۴۰: نیم مستان ترا سرگشته چون پرگار کن 321شمارهٔ ۵۴۱: بیتی همی سرایم و زاریست کار من 322شمارهٔ ۵۴۲: ناوک غمزه می زند بر دل من نگار من 323شمارهٔ ۵۴۳: بسامان آمد احوال دل من 324شمارهٔ ۵۴۴: بسودایت سرشت آب و گل من 325شمارهٔ ۵۴۵: عید و بر قندان تویی، ای جان جان ج ...326شمارهٔ ۵۴۶: جگر گرمست و آهم سرد و دل خون 327شمارهٔ ۵۴۷: دل آشفته دارم، چشم پر خون 328شمارهٔ ۵۴۸: ما را هوای باده نابست در درون 329شمارهٔ ۵۴۹: از عیان گر واقفی، بگذر ز عین 330شمارهٔ ۵۵۰: الا! ای نفس، خودکامی و خودبین 331شمارهٔ ۵۵۱: ای یار، ندانم که چه رسمست و چه آی ...332شمارهٔ ۵۵۲: بجان آمد ز هجران جان مسکین 333شمارهٔ ۵۵۳: پیر مغان کجاست؟ که آن مرد دوربین 334شمارهٔ ۵۵۴: جعل را چند ازین تحسین و تمکین؟335شمارهٔ ۵۵۵: «حمدلله » گفت رب العالمین 336شمارهٔ ۵۵۶: گفت: نور آسمانست و زمین 337شمارهٔ ۵۵۷: ما داغ آرزوی تو داریم بر جبین 338شمارهٔ ۵۵۸: منت خدای را، که در اطوار ما و طین 339شمارهٔ ۵۵۹: هله! ای ساقی جانها، بده آن باده ر ...340شمارهٔ ۵۶۰: ای دل و جانت بهواها گرو 341شمارهٔ ۵۶۱: باده کهنه گیر و شیشه نو 342شمارهٔ ۵۶۲: ای ساقی جان بخش ما،یک لحظه ما را ...343شمارهٔ ۵۶۳: تو محیطی و دیگران همه جو 344شمارهٔ ۵۶۴: چه شنیدی که دل از دست بدادی،تو عم ...345شمارهٔ ۵۶۵: زان نکهت مشکین،که همی آید از آن س ...346شمارهٔ ۵۶۶: «ستر الله علینا» چه علالاست درین ...347شمارهٔ ۵۶۷: دل شوریده را تمنا تو 348شمارهٔ ۵۶۸: ای دل، اگر تو عاشقی، با عاشقان هم ...349شمارهٔ ۵۶۹: از لعل یار اگر شکری یافتی بگو 350شمارهٔ ۵۷۰: پیش ما قصه جام و جم و جمشید مگو 351شمارهٔ ۵۷۱: «الا یاایهاالساقی »، مرا جام مصفا ...352شمارهٔ ۵۷۲: «کان الله » گفت و «کان الله له »353شمارهٔ ۵۷۳: ای آفتاب روی ترا پرده دار ماه 354شمارهٔ ۵۷۴: بر بیدلان گذشت و نکرد اینطرف نگاه 355شمارهٔ ۵۷۵: پیش از بنای مدرسه و رسم خانقاه 356شمارهٔ ۵۷۶: «عز من قائل » چه گفت اله؟357شمارهٔ ۵۷۷: گم کرده ایم راه و ندانیم پیشگاه 358شمارهٔ ۵۷۸: مرا یاریست، اندر گاه و بیگاه 359شمارهٔ ۵۷۹: در میان همه خوبان بت ما از همه به 360شمارهٔ ۵۸۰: آتش عشق تو شوری در جهان انداخته 361شمارهٔ ۵۸۱: ای آتش سودای تو در کن فکان انداخت ...362شمارهٔ ۵۸۲: ای خیالت عقل کل را در گمان انداخت ...363شمارهٔ ۵۸۳: ای کمالت نعت عزت در جهان انداخته 364شمارهٔ ۵۸۴: روی مه را جلوه دادی، زلف میگون تا ...365شمارهٔ ۵۸۵: ای کوس کبریای تو در لامکان زده 366شمارهٔ ۵۸۶: هله!ای ساقی جانها، قدح باده بمن د ...367شمارهٔ ۵۸۷: ساقیا، عذر مگو، باده بسر مستان ده 368شمارهٔ ۵۸۸: گرم از طالع فرخ رخ جانان شود دیده 369شمارهٔ ۵۸۹: گر تو از مستان عشقی در وله 370شمارهٔ ۵۹۰: بجانان زنده ام، الحمدلله 371شمارهٔ ۵۹۱: از مسجد و می خانه وز کعبه و بت خا ...372شمارهٔ ۵۹۲: بیا، ای ماه کنعانی، بیا ای شاه فر ...373شمارهٔ ۵۹۳: پر گشت جهان از می گل رنگ مغانه 374شمارهٔ ۵۹۴: مرآت دل شکستی، ای گنج جاودانه 375شمارهٔ ۵۹۵: می کشد آن حبیب فرزانه 376شمارهٔ ۵۹۶: آیینه تیره شد، ز چه تیره است آینه ...377شمارهٔ ۵۹۷: تا گرد ماه سنبل مشکین نهاده ای 378شمارهٔ ۵۹۸: همه لذت، همه شهوت، همگی رد شده ای 379شمارهٔ ۵۹۹: این شناسی که: از آن شهر و دیار آم ...380شمارهٔ ۶۰۰: خطاب «لن ترانی » چیست؟ یعنی 381شمارهٔ ۶۰۱: «هدی للمتقین » گفتند: یعنی 382شمارهٔ ۶۰۲: هر لحظه مرا میرسد انوار تجلی 383شمارهٔ ۶۰۳: بجان تو، که خمارم بغایت، ای چلبی 384شمارهٔ ۶۰۴: دل ز من برداشت یار مهربان، واحسرت ...385شمارهٔ ۶۰۵: با یاد خدا باش، بهر جای که هستی 386شمارهٔ ۶۰۶: چو با تست مقصود، هرجا که هستی 387شمارهٔ ۶۰۷: چه ذوق نیستی یابی؟ که هستی 388شمارهٔ ۶۰۸: السلام علیک، یا سندی 389شمارهٔ ۶۰۹: ای دل عشاق را بروی تو شادی 390شمارهٔ ۶۱۰: دلم از غصه هجران تو دارد دردی 391شمارهٔ ۶۱۱: گر گلی از گلشن حسنش ببازار آمدی 392شمارهٔ ۶۱۲: گر نسیم رحمتی از کوی جانان آمدی 393شمارهٔ ۶۱۳: فرودی باشد و ننگ و جودی 394شمارهٔ ۶۱۴: گر جان بهوای تو گرفتار نبودی 395شمارهٔ ۶۱۵: جان نوروز و جان صد عیدی 396شمارهٔ ۶۱۶: ای آفتاب روی ترا ماه مشتری 397شمارهٔ ۶۱۷: ای عشق دل فروز، که شاه مظفری 398شمارهٔ ۶۱۸: وصال یار بصد جان بخر، اگر نخری 399شمارهٔ ۶۱۹: مرا از پرتو روی تو هر لمعه است دی ...400شمارهٔ ۶۲۰: ای دوست، بگو باری تا: عزم کجا دار ...401شمارهٔ ۶۲۱: روی دل را بسوی جان داری 402شمارهٔ ۶۲۲: حکایتی دو سه دارم، بشرط دستوری 403شمارهٔ ۶۲۳: ز حد گذشت حکایت ز قصه دوری 404شمارهٔ ۶۲۴: شب عیدست و ما عاشق، چه گویم قصه د ...405شمارهٔ ۶۲۵: من قبله بدل کردم، تا کی بود این ک ...406شمارهٔ ۶۲۶: میسرت نشود عاشقی و مستوری 407شمارهٔ ۶۲۷: نه مست جام خدایی، نه مرد مستوری 408شمارهٔ ۶۲۸: گر زانکه بگویند: گدایی و فقیری 409شمارهٔ ۶۲۹: اگر ز مصر جهانی و گر ز تبریزی 410شمارهٔ ۶۳۰: تو همچو عقل شریفی و همچو روح عزیز ...411شمارهٔ ۶۳۱: تا سر الهی ز ملاهی نشناسی 412شمارهٔ ۶۳۲: من عشقم و عشق من چه پرسی؟413شمارهٔ ۶۳۳: دلا، ز باده و خم خانه که میپرسی؟414شمارهٔ ۶۳۴: زمانی یار شو، گر یار باشی 415شمارهٔ ۶۳۵: چه غمست آخر از غم؟ چو تو در میانه ...416شمارهٔ ۶۳۶: امروز بجد دارم با تو سر دشنامی 417شمارهٔ ۶۳۷: ای قطب جامی، شاه انامی 418شمارهٔ ۶۳۸: ای ماه معربد، ز کجایی و چه نامی؟419شمارهٔ ۶۳۹: زنهار! درین کوی بغفلت نخرامی 420شمارهٔ ۶۴۰: گر شمس منیر آمدی، ار بدر تمامی 421شمارهٔ ۶۴۱: هله! ای جان گرامی، ز کجایی و چه ن ...422شمارهٔ ۶۴۲: پیش از بنای مدرسه و دیر ارمنی 423شمارهٔ ۶۴۳: سخنی می رود، ای دوست، مسلم سخنی 424شمارهٔ ۶۴۴: سؤال میکنم، ار هست رخصت سخنی 425شمارهٔ ۶۴۵: گر بر حدیث اهل دل انکار می کنی 426شمارهٔ ۶۴۶: ای آتش سودای تو در جان جهانی 427شمارهٔ ۶۴۷: ای خواجه، جمالست و جهانست و جوانی 428شمارهٔ ۶۴۸: با روی دل فروزت عیشیست جاودانی 429شمارهٔ ۶۴۹: بتو جان کجا برد پی؟ که تو شاه بی ...430شمارهٔ ۶۵۰: بدرویشی دلی گر بود و جانی 431شمارهٔ ۶۵۱: بیابان را بپیمودی، ولیکن بس ویاوا ...432شمارهٔ ۶۵۲: تا بکی شیوه تقلید و ره آسانی؟433شمارهٔ ۶۵۳: تو جام جمی، اما در جام نمیدانی 434شمارهٔ ۶۵۴: تو محبوب جانی و جان جهانی 435شمارهٔ ۶۵۵: تو مرهم دل ریشی و راحت جانی 436شمارهٔ ۶۵۶: جراحات دلم را تازه کرد آن یار روح ...437شمارهٔ ۶۵۷: جراحت دل من تازه کرد دلبر جانی 438شمارهٔ ۶۵۸: خوشدل شدم که دادم دل را بدلستانی 439شمارهٔ ۶۵۹: ز نور روی تو پیداست سر سبع مثانی 440شمارهٔ ۶۶۰: صلای کافری و غارت مسلمانی 441شمارهٔ ۶۶۱: فداک عقلی و روحی، که راحت جانی 442شمارهٔ ۶۶۲: هله ای دوست، چه گویم؟ که تو محبوب ...443شمارهٔ ۶۶۳: هله! ای ماه وفاپیشه، که محبوب جها ...444شمارهٔ ۶۶۴: هله! ای یار گرانمایه،سبک روح جهان ...445شمارهٔ ۶۶۵: روسیه را، گر ببینی، رد کنی 446شمارهٔ ۶۶۶: تراست ناز، که سلطان حسن و تمکینی 447شمارهٔ ۶۶۷: هله! ای عشق کهن سال، که هر روز نو ...448شمارهٔ ۶۶۸: یار میگوید ببانگ پهلوی :449شمارهٔ ۶۶۹: سخن در سر عاشق کمترک گوی 450شمارهٔ ۶۷۰: مسئله مشکل و آسان توی 451شمارهٔ ۶۷۱: در خاکدان مباش، که خوار جهان شوی 452شمارهٔ ۶۷۲: بسیار طالبی، که مگر ذو فنون شوی 453شمارهٔ ۶۷۳: اگر در طاعتی، گر در گناهی 454شمارهٔ ۶۷۴: تو شاه جهانی و ندانم که چه شاهی؟455شمارهٔ ۶۷۵: تو نور یقین آمدی و رهبر راهی 456شمارهٔ ۶۷۶: در وصف جمال تو توان گفت که: ماهی 457شمارهٔ ۶۷۷: درمانده ام از غم جدایی 458شمارهٔ ۶۷۸: دل ما بغمزه بردی، رخ مه نمی نمایی 459شمارهٔ ۶۷۹: زلف را شانه زن، که رعنایی 460شمارهٔ ۶۸۰: سؤالی دارم، ای جان، کز کجایی 461شمارهٔ ۶۸۱: غرق آن بحر محیطست دل شیدایی 462شمارهٔ ۶۸۲: چو زنان،مباش قانع،ز جهان برنگ و ب ...463شمارهٔ ۶۸۳: هله! عاشقان، که راهست بهو،زنید هو ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ