کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر دلی در دو جهان چشم و چراغی دارد
    دل ما در دو جهان بی تو فراغی دارد
    هیچ جانیست که بوی تو بدانجا نرسد
    بشنود نکهت آن هر که دماغی دارد
    این همه قصه «احییت لکی اعراف » چیست؟
    دوست از خلوت جان میل به باغی دارد
    باده ای دارد در خم صفا آن دلبر
    هرکه را دید از آن باده ایاغی دارد
    ما شناسیم که: آن حال خیالست و محال
    صوفی از صومعه گر بانگ کلاغی دارد
    سخن حق به همه کس نتوان گفت،اما
    عارف آنست که او حسن بلاغی دارد
    برساند دل و جان رابه مقامات وصال
    هرکه از عشق درین راه چراغی دارد
    به خدا زود به مقصود رساند جان را
    دل، که از شیوه شوق تو الاغی دارد
    عاقبت از نظر لطف به مرهم برسد
    دل قاسم،که ز سودای تو داغی دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha