کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بر کهن دیر جهان دوست تجلی فرمود
    جمله ذرات جهان محو شد از عین شهود
    پرتو فیض تو در عالم امکان درتافت
    گشت روشن همه آفاق،زهی پرتو جود!
    قیمت عشق ندانی و گریزان گردی
    از سر آتش سوزان بگریزی چون دود
    میل کلی همه در فکر جهان آمد و بس
    دل که از فکر جهان رست،بکلی آسود
    به خرابات جهان آ، که ببینی روشن
    همه جا چنگ و چغانه،همه جا بانگ و سرود
    در صف مجلس مستان بنگر، تا بینی
    در قیامند و قعودند و رکوعند و سجود
    هر دلی از دو جهان رو به مرادی دارد
    ماو سودای تو و سکر تو و شکر ودود
    عقل میگفت که: من مبداء موجوداتم
    عشق آمد به میان،گفت:منم اصل وجود
    قاسمی،در ره او غافل و افسرده مباش
    حاصل عمر نباشد ز زیانی بی سود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha