کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در کهن دیر زمان جمله فریبست و غرور
    وقت آن شد که زنم خیمه بصحرای سرور
    صفت شیوه «احببت » شنید این دل مست
    علم عشق برافراخت بصحرای ظهور
    آن چنان مست خرابم بخرابات امروز
    که بهش باز نیایم بگه نغمه صور
    صفت نور ترا دید ورای انوار
    ورد جان و دل ما گشت که: «یا نورالنور»
    ای دل، از هستی خود یک قدمی بیرون نه
    تا شود در نفسی جرم و گناهت مغفور
    حالت هستی تو خانه دل کرد خراب
    هان و هان! تا نشنوی باز بهستی مغرور
    قاسم، از جنت و فردوس مگو، کان شه را
    جنتی هست، که آنجا نه قصور است و نه حور

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha