کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عشقش بخاک بردم و گفتم که: یا ودود
    «ارحم لنا» که غیر تو کس نیست در وجود
    طاقت نداشت نور خرد پیش نار عشق
    خود را ز راه تجربه بسیار آزمود
    زلف تو جعد شد،همه سرسبز و تازه ایم
    خیری ز شب در آمد و در روز در فزود
    گر زانکه یار پرده عزت برافکند
    جان و روان بباز،چه فکر زیان و سود؟
    جانها همه گدایی و دریوزه می کنند
    زان جان سرفراز،که محوست در شهود
    یک ساغری ز خم بلا نوش کرده ایم
    سودای یار جبه و دستار مار بود
    ای جان نازنین، بهوای تو زنده ایم
    قاسم بشوق روی تو میخواند این سرود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha