به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قاسم انوار

قاسم انوارغزل هاشمارهٔ ۳۰۹: بیمن دولت محبوب عاقبت محمود

1030عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بیمن دولت محبوب عاقبت محمود
در فسانه ببست و سر قرابه گشود
شراب ناب خداوند ذوالجلال کریم
هزار عقل ربود و هزار جان افزود
حدیث نو بشنو،جلوه های نو می بین
چو مدبران مرو اندر جهان کور و کبود
قدیدخواره مشو،گر قدید خوار شوی
زیان کنی و کسی را زیان ندارد سود
بیا بمجلس مستان،ببین چه حالاتست؟
زهی سماع اغانی!زهی شراب و دود!
پیاله گفت بساقی:من از صراحی به
که او رهین حجابست و من قرین شهود
نشان راه طلب انکسار و مسکینیست
بپیش جمله ذرات،در رکوع و سجود
هزار جان و دل قاسمی فدای تو باد
که کان بخت بلندی و طالع مسعود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۰۸: بر کهن دیر جهان دوست تجلی فرمود 2شمارهٔ ۳۰۹: بیمن دولت محبوب عاقبت محمود 3شمارهٔ ۳۱۰: تویی،که مرهم ریشی و غایت مقصود 4شمارهٔ ۳۱۱: دل آینه صورت و معنیست عجب بود 5شمارهٔ ۳۱۲: رنگ رز خواست که خمی کند از کور و ...6شمارهٔ ۳۱۳: ز سوز و شوق تو از جان و دل بر آمد ...7شمارهٔ ۳۱۴: زلفت شب قدرست،زهی سایه ممدود!8شمارهٔ ۳۱۵: ساقیا،نور صبح روی نمود 9شمارهٔ ۳۱۶: سرمایه سعادت ما در دیار بود 10شمارهٔ ۳۱۷: صدبار فکر کردم و صد راه آزمود 11شمارهٔ ۳۱۸: عشقش بخاک بردم و گفتم که: یا ودود 12شمارهٔ ۳۱۹: «علم القرآن » ز «الرحمن » چه بود؟13شمارهٔ ۳۲۰: فتنه در خواب قیامت خفته بود 14شمارهٔ ۳۲۱: فرو ریختی باز در جام جود 15شمارهٔ ۳۲۲: کسی که شیوه حکمت گرفت گوی ربود 16شمارهٔ ۳۲۳: «یحبه و یحبونم » چنین فرمود:17شمارهٔ ۳۲۴: این عشق و مودت اثر لطف خدا بود 18شمارهٔ ۳۲۵: گیسوی تو هر چند کمندی زبلا بود 19شمارهٔ ۳۲۶: روی زیبای تو چون شمع صفا خواهد بو ...20شمارهٔ ۳۲۷: مقام ما بسر کوی یار خواهد بود 21شمارهٔ ۳۲۸: تا جهاندار، جهاندار جهان خواهد بو ...22شمارهٔ ۳۲۹: هرکجا می گذرد دوست، فغان خواهد بو ...23شمارهٔ ۳۳۰: بعد ازین دلبر ما عربده جو خواهد ب ...24شمارهٔ ۳۳۱: گر با تو دمی محرم اسرار توان بود 25شمارهٔ ۳۳۲: صاحب قلاده اهل نزاع و غلو بود 26شمارهٔ ۳۳۳: چون حسن دلاویز تو در جلوه گری بود 27شمارهٔ ۳۳۴: گاهی درون پرده عزت نهان شود 28شمارهٔ ۳۳۵: از افق مکرمت صبح سعادت دمید 29شمارهٔ ۳۳۶: تعینات جهان در میان بیم و امید 30شمارهٔ ۳۳۷: دل ما باده طلب کرد و شرابش برسید 31شمارهٔ ۳۳۸: صبح ازل ز مشرق انوار بردمید 32شمارهٔ ۳۳۹: منم و چشم رمد دیده و نور خورشید 33شمارهٔ ۳۴۰: نعم الفقیه، حال مدرس کجا رسید؟34شمارهٔ ۳۴۱: «یحبهم » ز چه رو گشت آن مراد مرید ...35شمارهٔ ۳۴۲: طریق توبه و تقوی شکستم تا چه پیش ...36شمارهٔ ۳۴۳: بانگ مستان خرابات فنا می آید 37شمارهٔ ۳۴۴: بوی سنبل ز دم باد صبا می آید 38شمارهٔ ۳۴۵: بوی عشق از نفس باد صبا می آید 39شمارهٔ ۳۴۶: از خم صفا جام می ناب بیارید 40شمارهٔ ۳۴۷: از خم صفا باده چون قند بیارید 41شمارهٔ ۳۴۸: خانه ما روضه شد،چون مقدم رضوان رس ...42شمارهٔ ۳۴۹: درد مرا نوبت درمان رسید 43شمارهٔ ۳۵۰: موسی بکوه طور بنور عیان رسید 44شمارهٔ ۳۵۱: دل ز داروخانه دردت دوا دارد امید 45شمارهٔ ۳۵۲: هر کرا جرعه می داد بسر گردانید 46شمارهٔ ۳۵۳: صفیر مرغ جان اسرار گوید 47شمارهٔ ۳۵۴: دلم از قصه هجران چه گوید؟48شمارهٔ ۳۵۵: در پس آیینه چیست باز نمایید 49شمارهٔ ۳۵۶: با ما سخن از خرقه و سجاده مگویید 50شمارهٔ ۳۵۷: از باده گلگون قدری هست بگویید 51شمارهٔ ۳۵۸: از پیر مغان گر خبری هست بگویید 52شمارهٔ ۳۵۹: در مجلس ما جز سخن یار مگویید 53شمارهٔ ۳۶۰: گدایی می کنم زان یار دلبر 54شمارهٔ ۳۶۱: هله! ای دوست بیا باده بخور، غصه م ...55شمارهٔ ۳۶۲: اول ثبوت عرش، پس آنگه جلوس یار 56شمارهٔ ۳۶۳: ای جان جهان، ساقی جان، رطل گران د ...57شمارهٔ ۳۶۴: بیا، بیا، که غریبیم و عاشقیم و نز ...58شمارهٔ ۳۶۵: جام جمست این دل بیچاره، گوش دار 59شمارهٔ ۳۶۶: در داستان عشق تفصی نمود یار 60شمارهٔ ۳۶۷: درد سری میدهد زحمت رنج خمار 61شمارهٔ ۳۶۸: رو خرقه گرو کن، دل و دلدار بدست آ ...62شمارهٔ ۳۶۹: ساقیا، مست خرابیم، بما جامی آر 63شمارهٔ ۳۷۰: ساقی، بیار باده، که تلخست انتظار 64شمارهٔ ۳۷۱: ساقی، بیار باده گل رنگ خوشگوار 65شمارهٔ ۳۷۲: سینه مجروحست و عقل آشفته، خاطر بی ...66شمارهٔ ۳۷۳: عزت عشق بود غیرت یار 67شمارهٔ ۳۷۴: غلطی نیست در حساب و شمار 68شمارهٔ ۳۷۵: قصه ای نو رسید از اسرار:69شمارهٔ ۳۷۶: لاف عرفان می زند آن زاهد لاغر شکا ...70شمارهٔ ۳۷۷: ماییم و جام باده و سودای آن نگار 71شمارهٔ ۳۷۸: مشربم عذبست و مطرب عشق و ساقی یار ...72شمارهٔ ۳۷۹: مشکین کلاله را چو برافکند آن نگار 73شمارهٔ ۳۸۰: منم و عشق سرکش عیار 74شمارهٔ ۳۸۱: هر که هشیار درین دیر مغانش مگذار 75شمارهٔ ۳۸۲: اگرچه خسرو عالم شوی و گر فغفور 76شمارهٔ ۳۸۳: پیش ما قصه شوقست و شهودست و حضور 77شمارهٔ ۳۸۴: در کهن دیر زمان جمله فریبست و غرو ...78شمارهٔ ۳۸۵: کار بی همکار سخت و راه بی همراه د ...79شمارهٔ ۳۸۶: امکان صبر نیست، ز سر گیرم این نفی ...80شمارهٔ ۳۸۷: چو نازنین جهانی بحسن خویش بناز 81شمارهٔ ۳۸۸: ماییم و حضرت تو و صد سوز و صد نیا ...82شمارهٔ ۳۸۹: با زلف و رخت مست مدامیم شب و روز 83شمارهٔ ۳۹۰: فکر عقل از حد گذشت، ای عشق، آتش ب ...84شمارهٔ ۳۹۱: دلم در عشق ناپرواست امروز 85شمارهٔ ۳۹۲: از لب لعل توام کار بکامست امروز 86شمارهٔ ۳۹۳: سید سادات عالم غیر انسان نیست کس 87شمارهٔ ۳۹۴: ز چشم گوشه نشینان نشان سودا پرس 88شمارهٔ ۳۹۵: گر کسی مست و خرابست ز مستانش پرس 89شمارهٔ ۳۹۶: از ما حکایت می و پیر و مغانه پرس 90شمارهٔ ۳۹۷: دلی دارم ز سودایش پر آتش 91شمارهٔ ۳۹۸: تو شمع مجلسی در بزم جان باش 92شمارهٔ ۳۹۹: جان هوادار تو شد، فاش مکن اسرارش 93شمارهٔ ۴۰۰: خواجه مستست، ببین در سر و در دستا ...94شمارهٔ ۴۰۱: بر کنار طاس گردون زد هلال انگشت د ...95شمارهٔ ۴۰۲: بنده از دوست سئوالی بصفا کردم دوش 96شمارهٔ ۴۰۳: پهلوی خوانان غزل می خواند دوش 97شمارهٔ ۴۰۴: واردات عاشقان کز عشق می آید بگوش 98شمارهٔ ۴۰۵: باده ام صافست و مطرب صاف و ساقی ص ...99شمارهٔ ۴۰۶: بنادانان مگو سر حقایق 100شمارهٔ ۴۰۷: متمادی شدست یوم فراق 101شمارهٔ ۴۰۸: بآرزوی تو در خاک می روم، در خاک 102شمارهٔ ۴۰۹: چه بود قصه لیلی درین نشیمن خاک؟103شمارهٔ ۴۱۰: رندیم و عاشقیم و جهان سوز و جامه ...104شمارهٔ ۴۱۱: ای زلف و رخت میگون، ای دوست سلام ...105شمارهٔ ۴۱۲: نور ولایت تویی، شاه سلام علیک 106شمارهٔ ۴۱۳: در تو عجب مانده ام ای عشق شنگ 107شمارهٔ ۴۱۴: از شبستان ازل، تا بامداد آب و گل 108شمارهٔ ۴۱۵: بلبل آشفته حال، از سرمستی بنال 109شمارهٔ ۴۱۶: بیار، ساقی عشاق، جام مالامال 110شمارهٔ ۴۱۷: خاطرم آشفته و جان در ملال 111شمارهٔ ۴۱۸: ما گنج قدیمیم درین دیر کهن سال 112شمارهٔ ۴۱۹: مقررست و معین، برای اهل کمال 113شمارهٔ ۴۲۰: خدای را چو ندانی، چه فقه و چه معق ...114شمارهٔ ۴۲۱: این چه حدیثست که کرد آن صنم؟115شمارهٔ ۴۲۲: بهیچ یار و دیاری اگر چه دل ننهادم 116شمارهٔ ۴۲۳: خوش وقت من، که آینه کردار روشنم 117شمارهٔ ۴۲۴: سلطان دلنواز چو باز آمد از کرم 118شمارهٔ ۴۲۵: طلب گاری ز حد بگذشت و ما محروم و ...119شمارهٔ ۴۲۶: نی چو بنالید، بگفتا: نیم 120شمارهٔ ۴۲۷: از ما مپیچ رو، که غریبیم و تلخ کا ...121شمارهٔ ۴۲۸: یک جام بجانی دهد آن ساقی خودکام 122شمارهٔ ۴۲۹: بیا، که نوبت رندیست، عاشقم، مستم 123شمارهٔ ۴۳۰: دوش آن مه دو هفته دستم گرفت، دستم 124شمارهٔ ۴۳۱: سوی می خانه میکشی دستم 125شمارهٔ ۴۳۲: من از سودای جانان نیم مستم 126شمارهٔ ۴۳۳: اگر بر خاک کویت گرد گردم 127شمارهٔ ۴۳۴: سفر گزیدم و آهنگ آن جهان کردم 128شمارهٔ ۴۳۵: دوش بر اوج لا مکان خیمه اصطفا زدم 129شمارهٔ ۴۳۶: بدوستی، که ترا نیک دوست می دارم 130شمارهٔ ۴۳۷: دینار نمی خواهم، من عاشق دیدارم 131شمارهٔ ۴۳۸: گر بنالم من از این درد که در دل د ...132شمارهٔ ۴۳۹: منت از دل بصد جان دوست دارم 133شمارهٔ ۴۴۰: نه تنها من خراب و مست یارم 134شمارهٔ ۴۴۱: باده می نوشم و سودای تو در سر دار ...135شمارهٔ ۴۴۲: سرم سبزست و لب خندان و عیش جاودان ...136شمارهٔ ۴۴۳: عاشق یارم، بغیر یار ندارم 137شمارهٔ ۴۴۴: جگر گر مست و دل گر مست و آه آتشین ...138شمارهٔ ۴۴۵: از نایره شوقت در دل شرری دارم 139شمارهٔ ۴۴۶: در ملک وصال او ظل شجری دارم 140شمارهٔ ۴۴۷: چشم گریان و دل زار و نزاری دارم 141شمارهٔ ۴۴۸: عیسی بظهور آمد، من مرده چرا باشم؟142شمارهٔ ۴۴۹: خیالست این که: من بی یار باشم 143شمارهٔ ۴۵۰: ای دوای درد بیماران، سلام علیکم 144شمارهٔ ۴۵۱: بحمدالله من از دردی کشانم 145شمارهٔ ۴۵۲: فقر می گفت که: من خسرو جاویدانم 146شمارهٔ ۴۵۳: من بیچاره سودا زده سرگردانم 147شمارهٔ ۴۵۴: من ز سودای تو سرگشته و سرگردانم 148شمارهٔ ۴۵۵: مشرب عذب مرا هر نفس از خم قدیم 149شمارهٔ ۴۵۶: میان آتش سوزان علم فراخته ایم 150شمارهٔ ۴۵۷: ما در هوای عشق تو سرمست باده ایم 151شمارهٔ ۴۵۸: پهلوی خوان بسر کوی حبیب آمده ایم 152شمارهٔ ۴۵۹: گرنه آنست که جوینده یار آمده ایم؟153شمارهٔ ۴۶۰: مست بودیم بگلبانگ تو هشیار شدیم 154شمارهٔ ۴۶۱: اقبال عشق بود، که ما مقبل آمدیم 155شمارهٔ ۴۶۲: ما در جهان کون برای تو آمدیم 156شمارهٔ ۴۶۳: این عنایت ازلی بود که ره پرسیدیم 157شمارهٔ ۴۶۴: در مسجد و در کعبه و بت خانه دویدی ...158شمارهٔ ۴۶۵: ما در طلب دوست فراوان بدویدیم 159شمارهٔ ۴۶۶: در دور رخت یک دل هشیار ندیدیم 160شمارهٔ ۴۶۷: در کعبه و بت خانه بجز یار ندیدیم 161شمارهٔ ۴۶۸: هزاران بحر در دردانه دیدیم 162شمارهٔ ۴۶۹: جانا، بجز از تو کس نداریم 163شمارهٔ ۴۷۰: عمریست که سودای سر زلف تو داریم 164شمارهٔ ۴۷۱: غیر از تو کس دگر نداریم 165شمارهٔ ۴۷۲: ما در دل و جان آتش سودای تو داریم 166شمارهٔ ۴۷۳: ما عاشق و رند و پاکبازیم 167شمارهٔ ۴۷۴: ماییم که چون باده گل رنگ بجوشیم 168شمارهٔ ۴۷۵: با روی تو ز سبزه و گلزار فارغیم 169شمارهٔ ۴۷۶: گرچه در طور شریعت همه مأمورانیم 170شمارهٔ ۴۷۷: لب مگز، عشوه مده باز، که ما مستان ...171شمارهٔ ۴۷۸: ما و این عشق دل افروز، که جان در ...172شمارهٔ ۴۷۹: ما نه امروزست کز عشق و ولا دم می ...173شمارهٔ ۴۸۰: تو جان و دل مایی، من وصف تو چون گ ...174شمارهٔ ۴۸۱: چه گویم؟ ای مسلمانان، چه گویم؟175شمارهٔ ۴۸۲: ماه عیانست روی یار چه گویم؟176شمارهٔ ۴۸۳: عجب رعنا و زیبایی، چه گویم؟177شمارهٔ ۴۸۴: من معدن اسرارم، اما بنمی گویم 178شمارهٔ ۴۸۵: این سخن نیست باندازه که من میگویم 179شمارهٔ ۴۸۶: ما سوز عشق را بدو عالم نمیدهیم 180شمارهٔ ۴۸۷: ما عشق یار را بدو عالم نمیدهیم 181شمارهٔ ۴۸۸: بیا، بیا، که فقیریم و خاکسار تویی ...182شمارهٔ ۴۸۹: بر سر راهم بدید و گفت:«هی سن کیم ...183شمارهٔ ۴۹۰: بصلاح آمد از اوصاف خدای ذوالمن 184شمارهٔ ۴۹۱: بفضل و رحمت و توفیق ذوالمن 185شمارهٔ ۴۹۲: دوش آن مه دو هفته من با هزار فن 186شمارهٔ ۴۹۳: ساقی جان، لطف فرما کاسه دردی بمن 187شمارهٔ ۴۹۴: سامان عیش نیست درین دار پر فتن 188شمارهٔ ۴۹۵: طالبانی که اسیرند درین حبس بدن 189شمارهٔ ۴۹۶: من بجانان زنده ام، گر باز دانی ای ...190شمارهٔ ۴۹۷: یارم ز در در آمو، وشتن کنید وشتن 191شمارهٔ ۴۹۸: آن ماه مسافر سفری کرد ز کرمان 192شمارهٔ ۴۹۹: ای ساقی دل و جان، ای نور چشم اعیا ...193شمارهٔ ۵۰۰: ای عاشقان، ای عاشقان، هنگام آن شد ...194شمارهٔ ۵۰۱: این چنین مست و معربد بکجا؟ ای دل ...195شمارهٔ ۵۰۲: ای نور دل و دیده وای زبده اعیان 196شمارهٔ ۵۰۳: با هیچ رسید این صفت باده فروشان 197شمارهٔ ۵۰۴: بس عجب طرفه حدیثیست که: آن شاه جه ...198شمارهٔ ۵۰۵: بشنو ز عشق رمزی، حیران مباش، حیرا ...199شمارهٔ ۵۰۶: بقدر جام بود شور و حالت مستان 200شمارهٔ ۵۰۷: بیا، ای یار سودایی، بیا، ای جان س ...201شمارهٔ ۵۰۸: بیا، که عشق برافراخت سنجق سلطان 202شمارهٔ ۵۰۹: تربیت میکند مرا جانان 203شمارهٔ ۵۱۰: تن زنده بجان آمد و جان زنده بجانا ...204شمارهٔ ۵۱۱: جانم بلب رسید ز غم، ساقی، الامان 205شمارهٔ ۵۱۲: چندان که گفتم: خاطر مرنجان 206شمارهٔ ۵۱۳: حیات تن ز جان آمد، حیات جان ز جان ...207شمارهٔ ۵۱۴: خبری دهید جان را، که ز دوست چیست ...208شمارهٔ ۵۱۵: دل با تو نظر دارد، اما نظری پنهان 209شمارهٔ ۵۱۶: دوست در مجلسست و جان در جان 210شمارهٔ ۵۱۷: ز خوبان عربده خوش باشد، ای جان 211شمارهٔ ۵۱۸: ساقی چو تو باشی، همه جا باده پرست ...212شمارهٔ ۵۱۹: سرگشته ایم و حیران در کوی مهرورزا ...213شمارهٔ ۵۲۰: عشق و معشوق و عاشق حیران 214شمارهٔ ۵۲۱: «فوز النجات » می طلبی؟ جام می ستا ...215شمارهٔ ۵۲۲: «کن فکان » جان را خبر گوید ز «کان ...216شمارهٔ ۵۲۳: «کل یوم هو فی شان » چه نشانست و چ ...217شمارهٔ ۵۲۴: «کل یوم هو فی شان » ز چه کردند بی ...218شمارهٔ ۵۲۵: گر ره بتو هست، چیست فرمان؟219شمارهٔ ۵۲۶: گر شیر نه ای، بگذر ازین بیشه شیرا ...220شمارهٔ ۵۲۷: گفت حق: «کل من علیها فان »221شمارهٔ ۵۲۸: ما که مستان خرابیم درین دیر مغان 222شمارهٔ ۵۲۹: مقررست و معین بحجت و برهان 223شمارهٔ ۵۳۰: میان باطن جانی و جان تویی، ای جان 224شمارهٔ ۵۳۱: همه بودند که گفتند بپیدا و نهان 225شمارهٔ ۵۳۲: همه جا اوست شاه جاویدان 226شمارهٔ ۵۳۳: جگر پردرد و دل پر خونم، ای جان 227شمارهٔ ۵۳۴: یار همان، درد همان، دل همان 228شمارهٔ ۵۳۵: «حصل ما فی الصدور» لذت جان یافتن 229شمارهٔ ۵۳۶: در دل از شوق تو شوریست که نتوان گ ...230شمارهٔ ۵۳۷: چه باشد شیوه عاشق؟ بمعشوقان نظر ک ...231شمارهٔ ۵۳۸: مرا از زخم شمشیرت نمی شاید حذر کر ...232شمارهٔ ۵۳۹: خواهی بجهان شوری، بنیاد قیامت کن 233شمارهٔ ۵۴۰: نیم مستان ترا سرگشته چون پرگار کن 234شمارهٔ ۵۴۱: بیتی همی سرایم و زاریست کار من 235شمارهٔ ۵۴۲: ناوک غمزه می زند بر دل من نگار من 236شمارهٔ ۵۴۳: بسامان آمد احوال دل من 237شمارهٔ ۵۴۴: بسودایت سرشت آب و گل من 238شمارهٔ ۵۴۵: عید و بر قندان تویی، ای جان جان ج ...239شمارهٔ ۵۴۶: جگر گرمست و آهم سرد و دل خون 240شمارهٔ ۵۴۷: دل آشفته دارم، چشم پر خون 241شمارهٔ ۵۴۸: ما را هوای باده نابست در درون 242شمارهٔ ۵۴۹: از عیان گر واقفی، بگذر ز عین 243شمارهٔ ۵۵۰: الا! ای نفس، خودکامی و خودبین 244شمارهٔ ۵۵۱: ای یار، ندانم که چه رسمست و چه آی ...245شمارهٔ ۵۵۲: بجان آمد ز هجران جان مسکین 246شمارهٔ ۵۵۳: پیر مغان کجاست؟ که آن مرد دوربین 247شمارهٔ ۵۵۴: جعل را چند ازین تحسین و تمکین؟248شمارهٔ ۵۵۵: «حمدلله » گفت رب العالمین 249شمارهٔ ۵۵۶: گفت: نور آسمانست و زمین 250شمارهٔ ۵۵۷: ما داغ آرزوی تو داریم بر جبین 251شمارهٔ ۵۵۸: منت خدای را، که در اطوار ما و طین 252شمارهٔ ۵۵۹: هله! ای ساقی جانها، بده آن باده ر ...253شمارهٔ ۵۶۰: ای دل و جانت بهواها گرو 254شمارهٔ ۵۶۱: باده کهنه گیر و شیشه نو 255شمارهٔ ۵۶۲: ای ساقی جان بخش ما،یک لحظه ما را ...256شمارهٔ ۵۶۳: تو محیطی و دیگران همه جو 257شمارهٔ ۵۶۴: چه شنیدی که دل از دست بدادی،تو عم ...258شمارهٔ ۵۶۵: زان نکهت مشکین،که همی آید از آن س ...259شمارهٔ ۵۶۶: «ستر الله علینا» چه علالاست درین ...260شمارهٔ ۵۶۷: دل شوریده را تمنا تو 261شمارهٔ ۵۶۸: ای دل، اگر تو عاشقی، با عاشقان هم ...262شمارهٔ ۵۶۹: از لعل یار اگر شکری یافتی بگو 263شمارهٔ ۵۷۰: پیش ما قصه جام و جم و جمشید مگو 264شمارهٔ ۵۷۱: «الا یاایهاالساقی »، مرا جام مصفا ...265شمارهٔ ۵۷۲: «کان الله » گفت و «کان الله له »266شمارهٔ ۵۷۳: ای آفتاب روی ترا پرده دار ماه 267شمارهٔ ۵۷۴: بر بیدلان گذشت و نکرد اینطرف نگاه 268شمارهٔ ۵۷۵: پیش از بنای مدرسه و رسم خانقاه 269شمارهٔ ۵۷۶: «عز من قائل » چه گفت اله؟270شمارهٔ ۵۷۷: گم کرده ایم راه و ندانیم پیشگاه 271شمارهٔ ۵۷۸: مرا یاریست، اندر گاه و بیگاه 272شمارهٔ ۵۷۹: در میان همه خوبان بت ما از همه به 273شمارهٔ ۵۸۰: آتش عشق تو شوری در جهان انداخته 274شمارهٔ ۵۸۱: ای آتش سودای تو در کن فکان انداخت ...275شمارهٔ ۵۸۲: ای خیالت عقل کل را در گمان انداخت ...276شمارهٔ ۵۸۳: ای کمالت نعت عزت در جهان انداخته 277شمارهٔ ۵۸۴: روی مه را جلوه دادی، زلف میگون تا ...278شمارهٔ ۵۸۵: ای کوس کبریای تو در لامکان زده 279شمارهٔ ۵۸۶: هله!ای ساقی جانها، قدح باده بمن د ...280شمارهٔ ۵۸۷: ساقیا، عذر مگو، باده بسر مستان ده 281شمارهٔ ۵۸۸: گرم از طالع فرخ رخ جانان شود دیده 282شمارهٔ ۵۸۹: گر تو از مستان عشقی در وله 283شمارهٔ ۵۹۰: بجانان زنده ام، الحمدلله 284شمارهٔ ۵۹۱: از مسجد و می خانه وز کعبه و بت خا ...285شمارهٔ ۵۹۲: بیا، ای ماه کنعانی، بیا ای شاه فر ...286شمارهٔ ۵۹۳: پر گشت جهان از می گل رنگ مغانه 287شمارهٔ ۵۹۴: مرآت دل شکستی، ای گنج جاودانه 288شمارهٔ ۵۹۵: می کشد آن حبیب فرزانه 289شمارهٔ ۵۹۶: آیینه تیره شد، ز چه تیره است آینه ...290شمارهٔ ۵۹۷: تا گرد ماه سنبل مشکین نهاده ای 291شمارهٔ ۵۹۸: همه لذت، همه شهوت، همگی رد شده ای 292شمارهٔ ۵۹۹: این شناسی که: از آن شهر و دیار آم ...293شمارهٔ ۶۰۰: خطاب «لن ترانی » چیست؟ یعنی 294شمارهٔ ۶۰۱: «هدی للمتقین » گفتند: یعنی 295شمارهٔ ۶۰۲: هر لحظه مرا میرسد انوار تجلی 296شمارهٔ ۶۰۳: بجان تو، که خمارم بغایت، ای چلبی 297شمارهٔ ۶۰۴: دل ز من برداشت یار مهربان، واحسرت ...298شمارهٔ ۶۰۵: با یاد خدا باش، بهر جای که هستی 299شمارهٔ ۶۰۶: چو با تست مقصود، هرجا که هستی 300شمارهٔ ۶۰۷: چه ذوق نیستی یابی؟ که هستی 301شمارهٔ ۶۰۸: السلام علیک، یا سندی 302شمارهٔ ۶۰۹: ای دل عشاق را بروی تو شادی 303شمارهٔ ۶۱۰: دلم از غصه هجران تو دارد دردی 304شمارهٔ ۶۱۱: گر گلی از گلشن حسنش ببازار آمدی 305شمارهٔ ۶۱۲: گر نسیم رحمتی از کوی جانان آمدی 306شمارهٔ ۶۱۳: فرودی باشد و ننگ و جودی 307شمارهٔ ۶۱۴: گر جان بهوای تو گرفتار نبودی 308شمارهٔ ۶۱۵: جان نوروز و جان صد عیدی 309شمارهٔ ۶۱۶: ای آفتاب روی ترا ماه مشتری 310شمارهٔ ۶۱۷: ای عشق دل فروز، که شاه مظفری 311شمارهٔ ۶۱۸: وصال یار بصد جان بخر، اگر نخری 312شمارهٔ ۶۱۹: مرا از پرتو روی تو هر لمعه است دی ...313شمارهٔ ۶۲۰: ای دوست، بگو باری تا: عزم کجا دار ...314شمارهٔ ۶۲۱: روی دل را بسوی جان داری 315شمارهٔ ۶۲۲: حکایتی دو سه دارم، بشرط دستوری 316شمارهٔ ۶۲۳: ز حد گذشت حکایت ز قصه دوری 317شمارهٔ ۶۲۴: شب عیدست و ما عاشق، چه گویم قصه د ...318شمارهٔ ۶۲۵: من قبله بدل کردم، تا کی بود این ک ...319شمارهٔ ۶۲۶: میسرت نشود عاشقی و مستوری 320شمارهٔ ۶۲۷: نه مست جام خدایی، نه مرد مستوری 321شمارهٔ ۶۲۸: گر زانکه بگویند: گدایی و فقیری 322شمارهٔ ۶۲۹: اگر ز مصر جهانی و گر ز تبریزی 323شمارهٔ ۶۳۰: تو همچو عقل شریفی و همچو روح عزیز ...324شمارهٔ ۶۳۱: تا سر الهی ز ملاهی نشناسی 325شمارهٔ ۶۳۲: من عشقم و عشق من چه پرسی؟326شمارهٔ ۶۳۳: دلا، ز باده و خم خانه که میپرسی؟327شمارهٔ ۶۳۴: زمانی یار شو، گر یار باشی 328شمارهٔ ۶۳۵: چه غمست آخر از غم؟ چو تو در میانه ...329شمارهٔ ۶۳۶: امروز بجد دارم با تو سر دشنامی 330شمارهٔ ۶۳۷: ای قطب جامی، شاه انامی 331شمارهٔ ۶۳۸: ای ماه معربد، ز کجایی و چه نامی؟332شمارهٔ ۶۳۹: زنهار! درین کوی بغفلت نخرامی 333شمارهٔ ۶۴۰: گر شمس منیر آمدی، ار بدر تمامی 334شمارهٔ ۶۴۱: هله! ای جان گرامی، ز کجایی و چه ن ...335شمارهٔ ۶۴۲: پیش از بنای مدرسه و دیر ارمنی 336شمارهٔ ۶۴۳: سخنی می رود، ای دوست، مسلم سخنی 337شمارهٔ ۶۴۴: سؤال میکنم، ار هست رخصت سخنی 338شمارهٔ ۶۴۵: گر بر حدیث اهل دل انکار می کنی 339شمارهٔ ۶۴۶: ای آتش سودای تو در جان جهانی 340شمارهٔ ۶۴۷: ای خواجه، جمالست و جهانست و جوانی 341شمارهٔ ۶۴۸: با روی دل فروزت عیشیست جاودانی 342شمارهٔ ۶۴۹: بتو جان کجا برد پی؟ که تو شاه بی ...343شمارهٔ ۶۵۰: بدرویشی دلی گر بود و جانی 344شمارهٔ ۶۵۱: بیابان را بپیمودی، ولیکن بس ویاوا ...345شمارهٔ ۶۵۲: تا بکی شیوه تقلید و ره آسانی؟346شمارهٔ ۶۵۳: تو جام جمی، اما در جام نمیدانی 347شمارهٔ ۶۵۴: تو محبوب جانی و جان جهانی 348شمارهٔ ۶۵۵: تو مرهم دل ریشی و راحت جانی 349شمارهٔ ۶۵۶: جراحات دلم را تازه کرد آن یار روح ...350شمارهٔ ۶۵۷: جراحت دل من تازه کرد دلبر جانی 351شمارهٔ ۶۵۸: خوشدل شدم که دادم دل را بدلستانی 352شمارهٔ ۶۵۹: ز نور روی تو پیداست سر سبع مثانی 353شمارهٔ ۶۶۰: صلای کافری و غارت مسلمانی 354شمارهٔ ۶۶۱: فداک عقلی و روحی، که راحت جانی 355شمارهٔ ۶۶۲: هله ای دوست، چه گویم؟ که تو محبوب ...356شمارهٔ ۶۶۳: هله! ای ماه وفاپیشه، که محبوب جها ...357شمارهٔ ۶۶۴: هله! ای یار گرانمایه،سبک روح جهان ...358شمارهٔ ۶۶۵: روسیه را، گر ببینی، رد کنی 359شمارهٔ ۶۶۶: تراست ناز، که سلطان حسن و تمکینی 360شمارهٔ ۶۶۷: هله! ای عشق کهن سال، که هر روز نو ...361شمارهٔ ۶۶۸: یار میگوید ببانگ پهلوی :362شمارهٔ ۶۶۹: سخن در سر عاشق کمترک گوی 363شمارهٔ ۶۷۰: مسئله مشکل و آسان توی 364شمارهٔ ۶۷۱: در خاکدان مباش، که خوار جهان شوی 365شمارهٔ ۶۷۲: بسیار طالبی، که مگر ذو فنون شوی 366شمارهٔ ۶۷۳: اگر در طاعتی، گر در گناهی 367شمارهٔ ۶۷۴: تو شاه جهانی و ندانم که چه شاهی؟368شمارهٔ ۶۷۵: تو نور یقین آمدی و رهبر راهی 369شمارهٔ ۶۷۶: در وصف جمال تو توان گفت که: ماهی 370شمارهٔ ۶۷۷: درمانده ام از غم جدایی 371شمارهٔ ۶۷۸: دل ما بغمزه بردی، رخ مه نمی نمایی 372شمارهٔ ۶۷۹: زلف را شانه زن، که رعنایی 373شمارهٔ ۶۸۰: سؤالی دارم، ای جان، کز کجایی 374شمارهٔ ۶۸۱: غرق آن بحر محیطست دل شیدایی 375شمارهٔ ۶۸۲: چو زنان،مباش قانع،ز جهان برنگ و ب ...376شمارهٔ ۶۸۳: هله! عاشقان، که راهست بهو،زنید هو ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ