کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آیینه سبب گشت که روی تو عیان شد
    روی تو سبب بود که آیینه نهان شد
    از شرم رخت گشت نهان آینه، آری
    چون حسن ترا دید که مشهور جهان شد
    یک لمعه ز رخسار تو ناگاه درخشید
    جانها همه زان حالت خوش رقص کنان شد
    با حلقه گیسوی تو هرکس که سری داشت
    در عاقبت کار ز سودازدگان شد
    از نور تجلی رخت هر که خبر یافت
    در لذت دیدار تو از بی خبران شد
    سر حلقه سودا زدگانم من مسکین
    مشکین گره زلف تو تا مسکن جان شد
    قاسم دل و دین خواست که در راه تو بازد
    از بخت نکو عاقبت الامر همان شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha