به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قاسم انوار

قاسم انوارغزل هاشمارهٔ ۱۷۸: همه کار و بار جهان هیچ نیست

720عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

همه کار و بار جهان هیچ نیست
مدار زمین و زمان هیچ نیست
بهاران سرسبز و خرم خوشند
چو دارند رو در خزان،هیچ نیست
چو خواهد فرو ریخت گلها ز بار
سمن ضایع و ارغوان هیچ نیست
بصدجا کمر بست نی بر میان
چه حاصل؟ چو اندر میان هیچ نیست
چو از درد ما دلبران فارغند
همه سوز و آه و فغان هیچ نیست
چو هرگز ندارد درین گیر و دار
بخود اختیار، آسمان هیچ نیست
بعین یقین قاسمی دیده است
که غیر خدا در جهان هیچ نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۷۷: حلقه بر در مزن، که راهت نیست 2شمارهٔ ۱۷۸: همه کار و بار جهان هیچ نیست 3شمارهٔ ۱۷۹: تا با خودم از خودم خبر نیست 4شمارهٔ ۱۸۰: در بزم یار باده ناخوشگوار نیست 5شمارهٔ ۱۸۱: از تو بمقصود ره دور نیست 6شمارهٔ ۱۸۲: بی جمالت بوستان عیش ما را نور نیس ...7شمارهٔ ۱۸۳: بی یاد دوست در دل مستان سرور نیست 8شمارهٔ ۱۸۴: عاشقان در جمع با یارند و این بس د ...9شمارهٔ ۱۸۵: دل را ز جان گزیر وز جانان گزیر نی ...10شمارهٔ ۱۸۶: جان ما را دولت عشق رخت امروز نیست 11شمارهٔ ۱۸۷: شکی نماند که جز دوست در جهان کس ن ...12شمارهٔ ۱۸۸: بی جام عشق عیش دل ما تمام نیست 13شمارهٔ ۱۸۹: پیر ما جامیست، اما در خور این جام ...14شمارهٔ ۱۹۰: از دولت دیدار تو دل را غم جان نیس ...15شمارهٔ ۱۹۱: بجز وصلت حیات جاودان نیست 16شمارهٔ ۱۹۲: چو رویت تازه گل در بوستان نیست 17شمارهٔ ۱۹۳: بپیش مردم نادیده این سخن شینیست 18شمارهٔ ۱۹۴: خلق گویند که: در عشق بلیاتی نیست 19شمارهٔ ۱۹۵: هرکه را نفی فراوان شد و اثباتی نی ...20شمارهٔ ۱۹۶: از یار سفر کرده کسی را خبری نیست 21شمارهٔ ۱۹۷: در صومعه و دیر مغان هیچ سری نیست 22شمارهٔ ۱۹۸: ز بحر عشق تو هر قطره ای چو دریایی ...23شمارهٔ ۱۹۹: چراغ مرد معنی آشناییست 24شمارهٔ ۲۰۰: هرکجا در دو جهان عاشق روشن راییست 25شمارهٔ ۲۰۱: مرا با روی تو پیوسته روییست 26شمارهٔ ۲۰۲: باغبانا، بجهان تخم نکو باید کاشت 27شمارهٔ ۲۰۳: باز شوری بمحلت زد، ازین کو بگذشت 28شمارهٔ ۲۰۴: در شرح آن جمال بیانها ز حد گذشت 29شمارهٔ ۲۰۵: دردم ز اشتیاق تو ز اندازه در گذشت 30شمارهٔ ۲۰۶: چشم سرمست تو ما را بستم کاری کشت 31شمارهٔ ۲۰۷: ناگهان در تاخت عشقت، ملک جان یغما ...32شمارهٔ ۲۰۸: ذکر جمیل یار جهان را فرو گرفت 33شمارهٔ ۲۰۹: هرگز هوای وصل تو از جان ما نرفت 34شمارهٔ ۲۱۰: جان ببوی وصل یار از کعبه تا بتخان ...35شمارهٔ ۲۱۱: دیدمش دوش که :سرمست و خرامان میرف ...36شمارهٔ ۲۱۲: اسرار تو با خاطر هشیار توان گفت 37شمارهٔ ۲۱۳: با عشق ز تسبیح و مصلا نتوان گفت 38شمارهٔ ۲۱۴: در حسن و جمالی که تو داری چه توان ...39شمارهٔ ۲۱۵: بحق صحبت دیرین مرا مران بخجالت 40شمارهٔ ۲۱۶: ای رهنمای ملک معانی، چه گویمت؟41شمارهٔ ۲۱۷: ای پرتو جمال الهی،چه گویمت؟42شمارهٔ ۲۱۸: ای دل، چو پیش آمد غمی،آن را فرج د ...43شمارهٔ ۲۱۹: من و معشوق و جام ناب صباح 44شمارهٔ ۲۲۰: عشق تو مرا از هر دو جهان ساخت مجر ...45شمارهٔ ۲۲۱: ای دل و جان گرامی به تمنای تو شاد 46شمارهٔ ۲۲۲: بسودای تو خوش حالیم و دلشاد 47شمارهٔ ۲۲۳: بسیار سعی کردم و بسیار اجتهاد 48شمارهٔ ۲۲۴: جام در پای صراحی سر نهاد 49شمارهٔ ۲۲۵: دریغ باشد ازین چار سوی کون و فساد 50شمارهٔ ۲۲۶: سفر گزیدم ازین آستان کون و فساد 51شمارهٔ ۲۲۷: ما همه شیداییان بودیم و مستان ودا ...52شمارهٔ ۲۲۸: هزار شکر که سلطان عشق جان را داد 53شمارهٔ ۲۲۹: بنده پیر مغانیم، که جاویدان باد 54شمارهٔ ۲۳۰: حدم آن کس زند که بادم داد 55شمارهٔ ۲۳۱: ساقیم باده داد و بادم داد 56شمارهٔ ۲۳۲: نگین سلیمان بدیوان که داد؟57شمارهٔ ۲۳۳: ساقی مرا ز باده ناب مغانه داد 58شمارهٔ ۲۳۴: تو آن دری که در عمان نگنجد 59شمارهٔ ۲۳۵: ابر سودای تو آن لحظه که توفان بار ...60شمارهٔ ۲۳۶: دلم از جور تو بسیار شکایت دارد 61شمارهٔ ۲۳۷: ز ذوق عالم عرفان کجا خبر دارد 62شمارهٔ ۲۳۸: دیده مشتاق و دلم میل فراوان دارد 63شمارهٔ ۲۳۹: نقاره سحری قصه ای نهان دارد 64شمارهٔ ۲۴۰: آن خواجه سر بشر ندارد 65شمارهٔ ۲۴۱: مرا سودای او دیوانه دارد 66شمارهٔ ۲۴۲: بپیش اهل سیادت سعادتی دارد 67شمارهٔ ۲۴۳: دلم از شیوه شیرین تو شوری دارد 68شمارهٔ ۲۴۴: هر دلی در دو جهان چشم و چراغی دار ...69شمارهٔ ۲۴۵: جانم از نرگس مخمور تو جاهی دارد 70شمارهٔ ۲۴۶: جانم از دولت درد تو دوایی دارد 71شمارهٔ ۲۴۷: در ولای تو دلم حسن وفایی دارد 72شمارهٔ ۲۴۸: من رند خرابات مغانم چه توان کرد؟73شمارهٔ ۲۴۹: تا که از جور زمان بر جگرم ریش رسد ...74شمارهٔ ۲۵۰: چو عکس مشرق صبح ازل هویدا شد 75شمارهٔ ۲۵۱: تا به کی این دل من واله و شیدا با ...76شمارهٔ ۲۵۲: تا به کی خاطر من واله و شیدا باشد ...77شمارهٔ ۲۵۳: در قیامت همه کس طالب و جویا باشد 78شمارهٔ ۲۵۴: طور سینا چه بود؟ سینه دانا باشد 79شمارهٔ ۲۵۵: گر همه میل دلت جانب سلما باشد 80شمارهٔ ۲۵۶: هر کرا در دل و جان عشق و تولا باش ...81شمارهٔ ۲۵۷: هر که او را هوس منصب اعلا باشد 82شمارهٔ ۲۵۸: مرا گر اندرون پر نار باشد 83شمارهٔ ۲۵۹: ارنی و لن ترانی راز و نیاز باشد 84شمارهٔ ۲۶۰: مست و مستور ندیدیم و گر هم باشد 85شمارهٔ ۲۶۱: مظهر ذات و صفت آدم و عالم باشد 86شمارهٔ ۲۶۲: تا دل آشفته آن زلف پریشان باشد 87شمارهٔ ۲۶۳: عاشقی را،که دل از عشق پریشان باشد 88شمارهٔ ۲۶۴: گرترا میل دلی سوی دل و جان باشد 89شمارهٔ ۲۶۵: گر دلم عید ترا لایق قربان باشد 90شمارهٔ ۲۶۶: کسی که روی تو بیند چگونه شاد نباش ...91شمارهٔ ۲۶۷: نه از خطاست که در ابروی تو چین با ...92شمارهٔ ۲۶۸: بپیش درد من درمان چه باشد؟93شمارهٔ ۲۶۹: رنگرز و رنگرزی دیر شد 94شمارهٔ ۲۷۰: از دولت وصال تو کارم بکام شد 95شمارهٔ ۲۷۱: آیینه سبب گشت که روی تو عیان شد 96شمارهٔ ۲۷۲: درمان طلب کردم بسی،این درد را درم ...97شمارهٔ ۲۷۳: باز دست عشق عقلم را گریبان میکشد 98شمارهٔ ۲۷۴: شوری از شیوه شیرین تو پیدا آمد 99شمارهٔ ۲۷۵: روی هرکس که باندازه مرآت آمد 100شمارهٔ ۲۷۶: باده از خم ارادت بسعادت آمد 101شمارهٔ ۲۷۷: بر دلم بار غم عشق بغایت آمد 102شمارهٔ ۲۷۸: آن ماه دل افروز که رشک قمر آمد 103شمارهٔ ۲۷۹: امروز بار دیگر آن ماه دلبر آمد 104شمارهٔ ۲۸۰: باز آفتاب دولت از بام ما بر آمد 105شمارهٔ ۲۸۱: نهال دولتم را گل بر آمد 106شمارهٔ ۲۸۲: چشم بیدار مرا نوبت دیدار آمد 107شمارهٔ ۲۸۳: شاد باش،ای دل من،نوبت دیدار آمد 108شمارهٔ ۲۸۴: باز، ز خم باده های ناب بر آمد 109شمارهٔ ۲۸۵: یار ببازار کاینات برآمد 110شمارهٔ ۲۸۶: آن یار چو ناگاه ببازار برآمد 111شمارهٔ ۲۸۷: چون ماه من از مشرق انوار بر آمد 112شمارهٔ ۲۸۸: چون ماه نو از مشرق انوار برآمد 113شمارهٔ ۲۸۹: دلدار من از خانه ببازار برآمد 114شمارهٔ ۲۹۰: دمید صبح سعادت،که یار باز آمد 115شمارهٔ ۲۹۱: ازکف ساقی جان باده چو در جام آمد 116شمارهٔ ۲۹۲: آخر،ای شوخ جهان،عشوه گری با ما چن ...117شمارهٔ ۲۹۳: در هوایت عاشقان مستمند 118شمارهٔ ۲۹۴: چنانکه چشم تو در غمزه دلبری داند 119شمارهٔ ۲۹۵: مرا اگر تو ندانی حبیب می داند 120شمارهٔ ۲۹۶: حالت جان مرا پیر مغان میداند 121شمارهٔ ۲۹۷: در آن چمن که تو دیدی گلی ببار نما ...122شمارهٔ ۲۹۸: منگر بعاشقان،که ز صد یک نشان نمان ...123شمارهٔ ۲۹۹: در هیچ زمان غیر بدل راه ندادند 124شمارهٔ ۳۰۰: چند در مسجد و در صومعه غارت کردند 125شمارهٔ ۳۰۱: عاشقان را چو صلا جانب می خانه زدن ...126شمارهٔ ۳۰۲: اندرین دور، که مستان طریقت خوارند 127شمارهٔ ۳۰۳: هر گه که یار شیوه ناز ابتدی کند 128شمارهٔ ۳۰۴: آنان که بجز روی تو جایی نگرانند 129شمارهٔ ۳۰۵: خرده بینان طریقت همه صرافانند 130شمارهٔ ۳۰۶: آب حیوان،که سکندر طلبش میفرمود 131شمارهٔ ۳۰۷: ای عشق توام در دو جهان مقصد و مقص ...132شمارهٔ ۳۰۸: بر کهن دیر جهان دوست تجلی فرمود 133شمارهٔ ۳۰۹: بیمن دولت محبوب عاقبت محمود 134شمارهٔ ۳۱۰: تویی،که مرهم ریشی و غایت مقصود 135شمارهٔ ۳۱۱: دل آینه صورت و معنیست عجب بود 136شمارهٔ ۳۱۲: رنگ رز خواست که خمی کند از کور و ...137شمارهٔ ۳۱۳: ز سوز و شوق تو از جان و دل بر آمد ...138شمارهٔ ۳۱۴: زلفت شب قدرست،زهی سایه ممدود!139شمارهٔ ۳۱۵: ساقیا،نور صبح روی نمود 140شمارهٔ ۳۱۶: سرمایه سعادت ما در دیار بود 141شمارهٔ ۳۱۷: صدبار فکر کردم و صد راه آزمود 142شمارهٔ ۳۱۸: عشقش بخاک بردم و گفتم که: یا ودود 143شمارهٔ ۳۱۹: «علم القرآن » ز «الرحمن » چه بود؟144شمارهٔ ۳۲۰: فتنه در خواب قیامت خفته بود 145شمارهٔ ۳۲۱: فرو ریختی باز در جام جود 146شمارهٔ ۳۲۲: کسی که شیوه حکمت گرفت گوی ربود 147شمارهٔ ۳۲۳: «یحبه و یحبونم » چنین فرمود:148شمارهٔ ۳۲۴: این عشق و مودت اثر لطف خدا بود 149شمارهٔ ۳۲۵: گیسوی تو هر چند کمندی زبلا بود 150شمارهٔ ۳۲۶: روی زیبای تو چون شمع صفا خواهد بو ...151شمارهٔ ۳۲۷: مقام ما بسر کوی یار خواهد بود 152شمارهٔ ۳۲۸: تا جهاندار، جهاندار جهان خواهد بو ...153شمارهٔ ۳۲۹: هرکجا می گذرد دوست، فغان خواهد بو ...154شمارهٔ ۳۳۰: بعد ازین دلبر ما عربده جو خواهد ب ...155شمارهٔ ۳۳۱: گر با تو دمی محرم اسرار توان بود 156شمارهٔ ۳۳۲: صاحب قلاده اهل نزاع و غلو بود 157شمارهٔ ۳۳۳: چون حسن دلاویز تو در جلوه گری بود 158شمارهٔ ۳۳۴: گاهی درون پرده عزت نهان شود 159شمارهٔ ۳۳۵: از افق مکرمت صبح سعادت دمید 160شمارهٔ ۳۳۶: تعینات جهان در میان بیم و امید 161شمارهٔ ۳۳۷: دل ما باده طلب کرد و شرابش برسید 162شمارهٔ ۳۳۸: صبح ازل ز مشرق انوار بردمید 163شمارهٔ ۳۳۹: منم و چشم رمد دیده و نور خورشید 164شمارهٔ ۳۴۰: نعم الفقیه، حال مدرس کجا رسید؟165شمارهٔ ۳۴۱: «یحبهم » ز چه رو گشت آن مراد مرید ...166شمارهٔ ۳۴۲: طریق توبه و تقوی شکستم تا چه پیش ...167شمارهٔ ۳۴۳: بانگ مستان خرابات فنا می آید 168شمارهٔ ۳۴۴: بوی سنبل ز دم باد صبا می آید 169شمارهٔ ۳۴۵: بوی عشق از نفس باد صبا می آید 170شمارهٔ ۳۴۶: از خم صفا جام می ناب بیارید 171شمارهٔ ۳۴۷: از خم صفا باده چون قند بیارید 172شمارهٔ ۳۴۸: خانه ما روضه شد،چون مقدم رضوان رس ...173شمارهٔ ۳۴۹: درد مرا نوبت درمان رسید 174شمارهٔ ۳۵۰: موسی بکوه طور بنور عیان رسید 175شمارهٔ ۳۵۱: دل ز داروخانه دردت دوا دارد امید 176شمارهٔ ۳۵۲: هر کرا جرعه می داد بسر گردانید 177شمارهٔ ۳۵۳: صفیر مرغ جان اسرار گوید 178شمارهٔ ۳۵۴: دلم از قصه هجران چه گوید؟179شمارهٔ ۳۵۵: در پس آیینه چیست باز نمایید 180شمارهٔ ۳۵۶: با ما سخن از خرقه و سجاده مگویید 181شمارهٔ ۳۵۷: از باده گلگون قدری هست بگویید 182شمارهٔ ۳۵۸: از پیر مغان گر خبری هست بگویید 183شمارهٔ ۳۵۹: در مجلس ما جز سخن یار مگویید 184شمارهٔ ۳۶۰: گدایی می کنم زان یار دلبر 185شمارهٔ ۳۶۱: هله! ای دوست بیا باده بخور، غصه م ...186شمارهٔ ۳۶۲: اول ثبوت عرش، پس آنگه جلوس یار 187شمارهٔ ۳۶۳: ای جان جهان، ساقی جان، رطل گران د ...188شمارهٔ ۳۶۴: بیا، بیا، که غریبیم و عاشقیم و نز ...189شمارهٔ ۳۶۵: جام جمست این دل بیچاره، گوش دار 190شمارهٔ ۳۶۶: در داستان عشق تفصی نمود یار 191شمارهٔ ۳۶۷: درد سری میدهد زحمت رنج خمار 192شمارهٔ ۳۶۸: رو خرقه گرو کن، دل و دلدار بدست آ ...193شمارهٔ ۳۶۹: ساقیا، مست خرابیم، بما جامی آر 194شمارهٔ ۳۷۰: ساقی، بیار باده، که تلخست انتظار 195شمارهٔ ۳۷۱: ساقی، بیار باده گل رنگ خوشگوار 196شمارهٔ ۳۷۲: سینه مجروحست و عقل آشفته، خاطر بی ...197شمارهٔ ۳۷۳: عزت عشق بود غیرت یار 198شمارهٔ ۳۷۴: غلطی نیست در حساب و شمار 199شمارهٔ ۳۷۵: قصه ای نو رسید از اسرار:200شمارهٔ ۳۷۶: لاف عرفان می زند آن زاهد لاغر شکا ...201شمارهٔ ۳۷۷: ماییم و جام باده و سودای آن نگار 202شمارهٔ ۳۷۸: مشربم عذبست و مطرب عشق و ساقی یار ...203شمارهٔ ۳۷۹: مشکین کلاله را چو برافکند آن نگار 204شمارهٔ ۳۸۰: منم و عشق سرکش عیار 205شمارهٔ ۳۸۱: هر که هشیار درین دیر مغانش مگذار 206شمارهٔ ۳۸۲: اگرچه خسرو عالم شوی و گر فغفور 207شمارهٔ ۳۸۳: پیش ما قصه شوقست و شهودست و حضور 208شمارهٔ ۳۸۴: در کهن دیر زمان جمله فریبست و غرو ...209شمارهٔ ۳۸۵: کار بی همکار سخت و راه بی همراه د ...210شمارهٔ ۳۸۶: امکان صبر نیست، ز سر گیرم این نفی ...211شمارهٔ ۳۸۷: چو نازنین جهانی بحسن خویش بناز 212شمارهٔ ۳۸۸: ماییم و حضرت تو و صد سوز و صد نیا ...213شمارهٔ ۳۸۹: با زلف و رخت مست مدامیم شب و روز 214شمارهٔ ۳۹۰: فکر عقل از حد گذشت، ای عشق، آتش ب ...215شمارهٔ ۳۹۱: دلم در عشق ناپرواست امروز 216شمارهٔ ۳۹۲: از لب لعل توام کار بکامست امروز 217شمارهٔ ۳۹۳: سید سادات عالم غیر انسان نیست کس 218شمارهٔ ۳۹۴: ز چشم گوشه نشینان نشان سودا پرس 219شمارهٔ ۳۹۵: گر کسی مست و خرابست ز مستانش پرس 220شمارهٔ ۳۹۶: از ما حکایت می و پیر و مغانه پرس 221شمارهٔ ۳۹۷: دلی دارم ز سودایش پر آتش 222شمارهٔ ۳۹۸: تو شمع مجلسی در بزم جان باش 223شمارهٔ ۳۹۹: جان هوادار تو شد، فاش مکن اسرارش 224شمارهٔ ۴۰۰: خواجه مستست، ببین در سر و در دستا ...225شمارهٔ ۴۰۱: بر کنار طاس گردون زد هلال انگشت د ...226شمارهٔ ۴۰۲: بنده از دوست سئوالی بصفا کردم دوش 227شمارهٔ ۴۰۳: پهلوی خوانان غزل می خواند دوش 228شمارهٔ ۴۰۴: واردات عاشقان کز عشق می آید بگوش 229شمارهٔ ۴۰۵: باده ام صافست و مطرب صاف و ساقی ص ...230شمارهٔ ۴۰۶: بنادانان مگو سر حقایق 231شمارهٔ ۴۰۷: متمادی شدست یوم فراق 232شمارهٔ ۴۰۸: بآرزوی تو در خاک می روم، در خاک 233شمارهٔ ۴۰۹: چه بود قصه لیلی درین نشیمن خاک؟234شمارهٔ ۴۱۰: رندیم و عاشقیم و جهان سوز و جامه ...235شمارهٔ ۴۱۱: ای زلف و رخت میگون، ای دوست سلام ...236شمارهٔ ۴۱۲: نور ولایت تویی، شاه سلام علیک 237شمارهٔ ۴۱۳: در تو عجب مانده ام ای عشق شنگ 238شمارهٔ ۴۱۴: از شبستان ازل، تا بامداد آب و گل 239شمارهٔ ۴۱۵: بلبل آشفته حال، از سرمستی بنال 240شمارهٔ ۴۱۶: بیار، ساقی عشاق، جام مالامال 241شمارهٔ ۴۱۷: خاطرم آشفته و جان در ملال 242شمارهٔ ۴۱۸: ما گنج قدیمیم درین دیر کهن سال 243شمارهٔ ۴۱۹: مقررست و معین، برای اهل کمال 244شمارهٔ ۴۲۰: خدای را چو ندانی، چه فقه و چه معق ...245شمارهٔ ۴۲۱: این چه حدیثست که کرد آن صنم؟246شمارهٔ ۴۲۲: بهیچ یار و دیاری اگر چه دل ننهادم 247شمارهٔ ۴۲۳: خوش وقت من، که آینه کردار روشنم 248شمارهٔ ۴۲۴: سلطان دلنواز چو باز آمد از کرم 249شمارهٔ ۴۲۵: طلب گاری ز حد بگذشت و ما محروم و ...250شمارهٔ ۴۲۶: نی چو بنالید، بگفتا: نیم 251شمارهٔ ۴۲۷: از ما مپیچ رو، که غریبیم و تلخ کا ...252شمارهٔ ۴۲۸: یک جام بجانی دهد آن ساقی خودکام 253شمارهٔ ۴۲۹: بیا، که نوبت رندیست، عاشقم، مستم 254شمارهٔ ۴۳۰: دوش آن مه دو هفته دستم گرفت، دستم 255شمارهٔ ۴۳۱: سوی می خانه میکشی دستم 256شمارهٔ ۴۳۲: من از سودای جانان نیم مستم 257شمارهٔ ۴۳۳: اگر بر خاک کویت گرد گردم 258شمارهٔ ۴۳۴: سفر گزیدم و آهنگ آن جهان کردم 259شمارهٔ ۴۳۵: دوش بر اوج لا مکان خیمه اصطفا زدم 260شمارهٔ ۴۳۶: بدوستی، که ترا نیک دوست می دارم 261شمارهٔ ۴۳۷: دینار نمی خواهم، من عاشق دیدارم 262شمارهٔ ۴۳۸: گر بنالم من از این درد که در دل د ...263شمارهٔ ۴۳۹: منت از دل بصد جان دوست دارم 264شمارهٔ ۴۴۰: نه تنها من خراب و مست یارم 265شمارهٔ ۴۴۱: باده می نوشم و سودای تو در سر دار ...266شمارهٔ ۴۴۲: سرم سبزست و لب خندان و عیش جاودان ...267شمارهٔ ۴۴۳: عاشق یارم، بغیر یار ندارم 268شمارهٔ ۴۴۴: جگر گر مست و دل گر مست و آه آتشین ...269شمارهٔ ۴۴۵: از نایره شوقت در دل شرری دارم 270شمارهٔ ۴۴۶: در ملک وصال او ظل شجری دارم 271شمارهٔ ۴۴۷: چشم گریان و دل زار و نزاری دارم 272شمارهٔ ۴۴۸: عیسی بظهور آمد، من مرده چرا باشم؟273شمارهٔ ۴۴۹: خیالست این که: من بی یار باشم 274شمارهٔ ۴۵۰: ای دوای درد بیماران، سلام علیکم 275شمارهٔ ۴۵۱: بحمدالله من از دردی کشانم 276شمارهٔ ۴۵۲: فقر می گفت که: من خسرو جاویدانم 277شمارهٔ ۴۵۳: من بیچاره سودا زده سرگردانم 278شمارهٔ ۴۵۴: من ز سودای تو سرگشته و سرگردانم 279شمارهٔ ۴۵۵: مشرب عذب مرا هر نفس از خم قدیم 280شمارهٔ ۴۵۶: میان آتش سوزان علم فراخته ایم 281شمارهٔ ۴۵۷: ما در هوای عشق تو سرمست باده ایم 282شمارهٔ ۴۵۸: پهلوی خوان بسر کوی حبیب آمده ایم 283شمارهٔ ۴۵۹: گرنه آنست که جوینده یار آمده ایم؟284شمارهٔ ۴۶۰: مست بودیم بگلبانگ تو هشیار شدیم 285شمارهٔ ۴۶۱: اقبال عشق بود، که ما مقبل آمدیم 286شمارهٔ ۴۶۲: ما در جهان کون برای تو آمدیم 287شمارهٔ ۴۶۳: این عنایت ازلی بود که ره پرسیدیم 288شمارهٔ ۴۶۴: در مسجد و در کعبه و بت خانه دویدی ...289شمارهٔ ۴۶۵: ما در طلب دوست فراوان بدویدیم 290شمارهٔ ۴۶۶: در دور رخت یک دل هشیار ندیدیم 291شمارهٔ ۴۶۷: در کعبه و بت خانه بجز یار ندیدیم 292شمارهٔ ۴۶۸: هزاران بحر در دردانه دیدیم 293شمارهٔ ۴۶۹: جانا، بجز از تو کس نداریم 294شمارهٔ ۴۷۰: عمریست که سودای سر زلف تو داریم 295شمارهٔ ۴۷۱: غیر از تو کس دگر نداریم 296شمارهٔ ۴۷۲: ما در دل و جان آتش سودای تو داریم 297شمارهٔ ۴۷۳: ما عاشق و رند و پاکبازیم 298شمارهٔ ۴۷۴: ماییم که چون باده گل رنگ بجوشیم 299شمارهٔ ۴۷۵: با روی تو ز سبزه و گلزار فارغیم 300شمارهٔ ۴۷۶: گرچه در طور شریعت همه مأمورانیم 301شمارهٔ ۴۷۷: لب مگز، عشوه مده باز، که ما مستان ...302شمارهٔ ۴۷۸: ما و این عشق دل افروز، که جان در ...303شمارهٔ ۴۷۹: ما نه امروزست کز عشق و ولا دم می ...304شمارهٔ ۴۸۰: تو جان و دل مایی، من وصف تو چون گ ...305شمارهٔ ۴۸۱: چه گویم؟ ای مسلمانان، چه گویم؟306شمارهٔ ۴۸۲: ماه عیانست روی یار چه گویم؟307شمارهٔ ۴۸۳: عجب رعنا و زیبایی، چه گویم؟308شمارهٔ ۴۸۴: من معدن اسرارم، اما بنمی گویم 309شمارهٔ ۴۸۵: این سخن نیست باندازه که من میگویم 310شمارهٔ ۴۸۶: ما سوز عشق را بدو عالم نمیدهیم 311شمارهٔ ۴۸۷: ما عشق یار را بدو عالم نمیدهیم 312شمارهٔ ۴۸۸: بیا، بیا، که فقیریم و خاکسار تویی ...313شمارهٔ ۴۸۹: بر سر راهم بدید و گفت:«هی سن کیم ...314شمارهٔ ۴۹۰: بصلاح آمد از اوصاف خدای ذوالمن 315شمارهٔ ۴۹۱: بفضل و رحمت و توفیق ذوالمن 316شمارهٔ ۴۹۲: دوش آن مه دو هفته من با هزار فن 317شمارهٔ ۴۹۳: ساقی جان، لطف فرما کاسه دردی بمن 318شمارهٔ ۴۹۴: سامان عیش نیست درین دار پر فتن 319شمارهٔ ۴۹۵: طالبانی که اسیرند درین حبس بدن 320شمارهٔ ۴۹۶: من بجانان زنده ام، گر باز دانی ای ...321شمارهٔ ۴۹۷: یارم ز در در آمو، وشتن کنید وشتن 322شمارهٔ ۴۹۸: آن ماه مسافر سفری کرد ز کرمان 323شمارهٔ ۴۹۹: ای ساقی دل و جان، ای نور چشم اعیا ...324شمارهٔ ۵۰۰: ای عاشقان، ای عاشقان، هنگام آن شد ...325شمارهٔ ۵۰۱: این چنین مست و معربد بکجا؟ ای دل ...326شمارهٔ ۵۰۲: ای نور دل و دیده وای زبده اعیان 327شمارهٔ ۵۰۳: با هیچ رسید این صفت باده فروشان 328شمارهٔ ۵۰۴: بس عجب طرفه حدیثیست که: آن شاه جه ...329شمارهٔ ۵۰۵: بشنو ز عشق رمزی، حیران مباش، حیرا ...330شمارهٔ ۵۰۶: بقدر جام بود شور و حالت مستان 331شمارهٔ ۵۰۷: بیا، ای یار سودایی، بیا، ای جان س ...332شمارهٔ ۵۰۸: بیا، که عشق برافراخت سنجق سلطان 333شمارهٔ ۵۰۹: تربیت میکند مرا جانان 334شمارهٔ ۵۱۰: تن زنده بجان آمد و جان زنده بجانا ...335شمارهٔ ۵۱۱: جانم بلب رسید ز غم، ساقی، الامان 336شمارهٔ ۵۱۲: چندان که گفتم: خاطر مرنجان 337شمارهٔ ۵۱۳: حیات تن ز جان آمد، حیات جان ز جان ...338شمارهٔ ۵۱۴: خبری دهید جان را، که ز دوست چیست ...339شمارهٔ ۵۱۵: دل با تو نظر دارد، اما نظری پنهان 340شمارهٔ ۵۱۶: دوست در مجلسست و جان در جان 341شمارهٔ ۵۱۷: ز خوبان عربده خوش باشد، ای جان 342شمارهٔ ۵۱۸: ساقی چو تو باشی، همه جا باده پرست ...343شمارهٔ ۵۱۹: سرگشته ایم و حیران در کوی مهرورزا ...344شمارهٔ ۵۲۰: عشق و معشوق و عاشق حیران 345شمارهٔ ۵۲۱: «فوز النجات » می طلبی؟ جام می ستا ...346شمارهٔ ۵۲۲: «کن فکان » جان را خبر گوید ز «کان ...347شمارهٔ ۵۲۳: «کل یوم هو فی شان » چه نشانست و چ ...348شمارهٔ ۵۲۴: «کل یوم هو فی شان » ز چه کردند بی ...349شمارهٔ ۵۲۵: گر ره بتو هست، چیست فرمان؟350شمارهٔ ۵۲۶: گر شیر نه ای، بگذر ازین بیشه شیرا ...351شمارهٔ ۵۲۷: گفت حق: «کل من علیها فان »352شمارهٔ ۵۲۸: ما که مستان خرابیم درین دیر مغان 353شمارهٔ ۵۲۹: مقررست و معین بحجت و برهان 354شمارهٔ ۵۳۰: میان باطن جانی و جان تویی، ای جان 355شمارهٔ ۵۳۱: همه بودند که گفتند بپیدا و نهان 356شمارهٔ ۵۳۲: همه جا اوست شاه جاویدان 357شمارهٔ ۵۳۳: جگر پردرد و دل پر خونم، ای جان 358شمارهٔ ۵۳۴: یار همان، درد همان، دل همان 359شمارهٔ ۵۳۵: «حصل ما فی الصدور» لذت جان یافتن 360شمارهٔ ۵۳۶: در دل از شوق تو شوریست که نتوان گ ...361شمارهٔ ۵۳۷: چه باشد شیوه عاشق؟ بمعشوقان نظر ک ...362شمارهٔ ۵۳۸: مرا از زخم شمشیرت نمی شاید حذر کر ...363شمارهٔ ۵۳۹: خواهی بجهان شوری، بنیاد قیامت کن 364شمارهٔ ۵۴۰: نیم مستان ترا سرگشته چون پرگار کن 365شمارهٔ ۵۴۱: بیتی همی سرایم و زاریست کار من 366شمارهٔ ۵۴۲: ناوک غمزه می زند بر دل من نگار من 367شمارهٔ ۵۴۳: بسامان آمد احوال دل من 368شمارهٔ ۵۴۴: بسودایت سرشت آب و گل من 369شمارهٔ ۵۴۵: عید و بر قندان تویی، ای جان جان ج ...370شمارهٔ ۵۴۶: جگر گرمست و آهم سرد و دل خون 371شمارهٔ ۵۴۷: دل آشفته دارم، چشم پر خون 372شمارهٔ ۵۴۸: ما را هوای باده نابست در درون 373شمارهٔ ۵۴۹: از عیان گر واقفی، بگذر ز عین 374شمارهٔ ۵۵۰: الا! ای نفس، خودکامی و خودبین 375شمارهٔ ۵۵۱: ای یار، ندانم که چه رسمست و چه آی ...376شمارهٔ ۵۵۲: بجان آمد ز هجران جان مسکین 377شمارهٔ ۵۵۳: پیر مغان کجاست؟ که آن مرد دوربین 378شمارهٔ ۵۵۴: جعل را چند ازین تحسین و تمکین؟379شمارهٔ ۵۵۵: «حمدلله » گفت رب العالمین 380شمارهٔ ۵۵۶: گفت: نور آسمانست و زمین 381شمارهٔ ۵۵۷: ما داغ آرزوی تو داریم بر جبین 382شمارهٔ ۵۵۸: منت خدای را، که در اطوار ما و طین 383شمارهٔ ۵۵۹: هله! ای ساقی جانها، بده آن باده ر ...384شمارهٔ ۵۶۰: ای دل و جانت بهواها گرو 385شمارهٔ ۵۶۱: باده کهنه گیر و شیشه نو 386شمارهٔ ۵۶۲: ای ساقی جان بخش ما،یک لحظه ما را ...387شمارهٔ ۵۶۳: تو محیطی و دیگران همه جو 388شمارهٔ ۵۶۴: چه شنیدی که دل از دست بدادی،تو عم ...389شمارهٔ ۵۶۵: زان نکهت مشکین،که همی آید از آن س ...390شمارهٔ ۵۶۶: «ستر الله علینا» چه علالاست درین ...391شمارهٔ ۵۶۷: دل شوریده را تمنا تو 392شمارهٔ ۵۶۸: ای دل، اگر تو عاشقی، با عاشقان هم ...393شمارهٔ ۵۶۹: از لعل یار اگر شکری یافتی بگو 394شمارهٔ ۵۷۰: پیش ما قصه جام و جم و جمشید مگو 395شمارهٔ ۵۷۱: «الا یاایهاالساقی »، مرا جام مصفا ...396شمارهٔ ۵۷۲: «کان الله » گفت و «کان الله له »397شمارهٔ ۵۷۳: ای آفتاب روی ترا پرده دار ماه 398شمارهٔ ۵۷۴: بر بیدلان گذشت و نکرد اینطرف نگاه 399شمارهٔ ۵۷۵: پیش از بنای مدرسه و رسم خانقاه 400شمارهٔ ۵۷۶: «عز من قائل » چه گفت اله؟401شمارهٔ ۵۷۷: گم کرده ایم راه و ندانیم پیشگاه 402شمارهٔ ۵۷۸: مرا یاریست، اندر گاه و بیگاه 403شمارهٔ ۵۷۹: در میان همه خوبان بت ما از همه به 404شمارهٔ ۵۸۰: آتش عشق تو شوری در جهان انداخته 405شمارهٔ ۵۸۱: ای آتش سودای تو در کن فکان انداخت ...406شمارهٔ ۵۸۲: ای خیالت عقل کل را در گمان انداخت ...407شمارهٔ ۵۸۳: ای کمالت نعت عزت در جهان انداخته 408شمارهٔ ۵۸۴: روی مه را جلوه دادی، زلف میگون تا ...409شمارهٔ ۵۸۵: ای کوس کبریای تو در لامکان زده 410شمارهٔ ۵۸۶: هله!ای ساقی جانها، قدح باده بمن د ...411شمارهٔ ۵۸۷: ساقیا، عذر مگو، باده بسر مستان ده 412شمارهٔ ۵۸۸: گرم از طالع فرخ رخ جانان شود دیده 413شمارهٔ ۵۸۹: گر تو از مستان عشقی در وله 414شمارهٔ ۵۹۰: بجانان زنده ام، الحمدلله 415شمارهٔ ۵۹۱: از مسجد و می خانه وز کعبه و بت خا ...416شمارهٔ ۵۹۲: بیا، ای ماه کنعانی، بیا ای شاه فر ...417شمارهٔ ۵۹۳: پر گشت جهان از می گل رنگ مغانه 418شمارهٔ ۵۹۴: مرآت دل شکستی، ای گنج جاودانه 419شمارهٔ ۵۹۵: می کشد آن حبیب فرزانه 420شمارهٔ ۵۹۶: آیینه تیره شد، ز چه تیره است آینه ...421شمارهٔ ۵۹۷: تا گرد ماه سنبل مشکین نهاده ای 422شمارهٔ ۵۹۸: همه لذت، همه شهوت، همگی رد شده ای 423شمارهٔ ۵۹۹: این شناسی که: از آن شهر و دیار آم ...424شمارهٔ ۶۰۰: خطاب «لن ترانی » چیست؟ یعنی 425شمارهٔ ۶۰۱: «هدی للمتقین » گفتند: یعنی 426شمارهٔ ۶۰۲: هر لحظه مرا میرسد انوار تجلی 427شمارهٔ ۶۰۳: بجان تو، که خمارم بغایت، ای چلبی 428شمارهٔ ۶۰۴: دل ز من برداشت یار مهربان، واحسرت ...429شمارهٔ ۶۰۵: با یاد خدا باش، بهر جای که هستی 430شمارهٔ ۶۰۶: چو با تست مقصود، هرجا که هستی 431شمارهٔ ۶۰۷: چه ذوق نیستی یابی؟ که هستی 432شمارهٔ ۶۰۸: السلام علیک، یا سندی 433شمارهٔ ۶۰۹: ای دل عشاق را بروی تو شادی 434شمارهٔ ۶۱۰: دلم از غصه هجران تو دارد دردی 435شمارهٔ ۶۱۱: گر گلی از گلشن حسنش ببازار آمدی 436شمارهٔ ۶۱۲: گر نسیم رحمتی از کوی جانان آمدی 437شمارهٔ ۶۱۳: فرودی باشد و ننگ و جودی 438شمارهٔ ۶۱۴: گر جان بهوای تو گرفتار نبودی 439شمارهٔ ۶۱۵: جان نوروز و جان صد عیدی 440شمارهٔ ۶۱۶: ای آفتاب روی ترا ماه مشتری 441شمارهٔ ۶۱۷: ای عشق دل فروز، که شاه مظفری 442شمارهٔ ۶۱۸: وصال یار بصد جان بخر، اگر نخری 443شمارهٔ ۶۱۹: مرا از پرتو روی تو هر لمعه است دی ...444شمارهٔ ۶۲۰: ای دوست، بگو باری تا: عزم کجا دار ...445شمارهٔ ۶۲۱: روی دل را بسوی جان داری 446شمارهٔ ۶۲۲: حکایتی دو سه دارم، بشرط دستوری 447شمارهٔ ۶۲۳: ز حد گذشت حکایت ز قصه دوری 448شمارهٔ ۶۲۴: شب عیدست و ما عاشق، چه گویم قصه د ...449شمارهٔ ۶۲۵: من قبله بدل کردم، تا کی بود این ک ...450شمارهٔ ۶۲۶: میسرت نشود عاشقی و مستوری 451شمارهٔ ۶۲۷: نه مست جام خدایی، نه مرد مستوری 452شمارهٔ ۶۲۸: گر زانکه بگویند: گدایی و فقیری 453شمارهٔ ۶۲۹: اگر ز مصر جهانی و گر ز تبریزی 454شمارهٔ ۶۳۰: تو همچو عقل شریفی و همچو روح عزیز ...455شمارهٔ ۶۳۱: تا سر الهی ز ملاهی نشناسی 456شمارهٔ ۶۳۲: من عشقم و عشق من چه پرسی؟457شمارهٔ ۶۳۳: دلا، ز باده و خم خانه که میپرسی؟458شمارهٔ ۶۳۴: زمانی یار شو، گر یار باشی 459شمارهٔ ۶۳۵: چه غمست آخر از غم؟ چو تو در میانه ...460شمارهٔ ۶۳۶: امروز بجد دارم با تو سر دشنامی 461شمارهٔ ۶۳۷: ای قطب جامی، شاه انامی 462شمارهٔ ۶۳۸: ای ماه معربد، ز کجایی و چه نامی؟463شمارهٔ ۶۳۹: زنهار! درین کوی بغفلت نخرامی 464شمارهٔ ۶۴۰: گر شمس منیر آمدی، ار بدر تمامی 465شمارهٔ ۶۴۱: هله! ای جان گرامی، ز کجایی و چه ن ...466شمارهٔ ۶۴۲: پیش از بنای مدرسه و دیر ارمنی 467شمارهٔ ۶۴۳: سخنی می رود، ای دوست، مسلم سخنی 468شمارهٔ ۶۴۴: سؤال میکنم، ار هست رخصت سخنی 469شمارهٔ ۶۴۵: گر بر حدیث اهل دل انکار می کنی 470شمارهٔ ۶۴۶: ای آتش سودای تو در جان جهانی 471شمارهٔ ۶۴۷: ای خواجه، جمالست و جهانست و جوانی 472شمارهٔ ۶۴۸: با روی دل فروزت عیشیست جاودانی 473شمارهٔ ۶۴۹: بتو جان کجا برد پی؟ که تو شاه بی ...474شمارهٔ ۶۵۰: بدرویشی دلی گر بود و جانی 475شمارهٔ ۶۵۱: بیابان را بپیمودی، ولیکن بس ویاوا ...476شمارهٔ ۶۵۲: تا بکی شیوه تقلید و ره آسانی؟477شمارهٔ ۶۵۳: تو جام جمی، اما در جام نمیدانی 478شمارهٔ ۶۵۴: تو محبوب جانی و جان جهانی 479شمارهٔ ۶۵۵: تو مرهم دل ریشی و راحت جانی 480شمارهٔ ۶۵۶: جراحات دلم را تازه کرد آن یار روح ...481شمارهٔ ۶۵۷: جراحت دل من تازه کرد دلبر جانی 482شمارهٔ ۶۵۸: خوشدل شدم که دادم دل را بدلستانی 483شمارهٔ ۶۵۹: ز نور روی تو پیداست سر سبع مثانی 484شمارهٔ ۶۶۰: صلای کافری و غارت مسلمانی 485شمارهٔ ۶۶۱: فداک عقلی و روحی، که راحت جانی 486شمارهٔ ۶۶۲: هله ای دوست، چه گویم؟ که تو محبوب ...487شمارهٔ ۶۶۳: هله! ای ماه وفاپیشه، که محبوب جها ...488شمارهٔ ۶۶۴: هله! ای یار گرانمایه،سبک روح جهان ...489شمارهٔ ۶۶۵: روسیه را، گر ببینی، رد کنی 490شمارهٔ ۶۶۶: تراست ناز، که سلطان حسن و تمکینی 491شمارهٔ ۶۶۷: هله! ای عشق کهن سال، که هر روز نو ...492شمارهٔ ۶۶۸: یار میگوید ببانگ پهلوی :493شمارهٔ ۶۶۹: سخن در سر عاشق کمترک گوی 494شمارهٔ ۶۷۰: مسئله مشکل و آسان توی 495شمارهٔ ۶۷۱: در خاکدان مباش، که خوار جهان شوی 496شمارهٔ ۶۷۲: بسیار طالبی، که مگر ذو فنون شوی 497شمارهٔ ۶۷۳: اگر در طاعتی، گر در گناهی 498شمارهٔ ۶۷۴: تو شاه جهانی و ندانم که چه شاهی؟499شمارهٔ ۶۷۵: تو نور یقین آمدی و رهبر راهی 500شمارهٔ ۶۷۶: در وصف جمال تو توان گفت که: ماهی 501شمارهٔ ۶۷۷: درمانده ام از غم جدایی 502شمارهٔ ۶۷۸: دل ما بغمزه بردی، رخ مه نمی نمایی 503شمارهٔ ۶۷۹: زلف را شانه زن، که رعنایی 504شمارهٔ ۶۸۰: سؤالی دارم، ای جان، کز کجایی 505شمارهٔ ۶۸۱: غرق آن بحر محیطست دل شیدایی 506شمارهٔ ۶۸۲: چو زنان،مباش قانع،ز جهان برنگ و ب ...507شمارهٔ ۶۸۳: هله! عاشقان، که راهست بهو،زنید هو ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ