کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هرکجا در دو جهان عاشق روشن راییست
    در سودای دلش از غم او سوداییست
    عقل گوید که: برو،شیوه عشاق مورز
    این سخن گرنه چنین است، ولی هم راییست
    هرکه او نفس بد اندیشه خود را فرسود
    در ره عشق ملک سای فلک فرساییست
    و آنکه او چهره خورشید عیان باز بیافت
    پیش ارباب نظر جاهل نابیناییست
    چون سر انداخته شد شمع شود روشن تر
    عاشق صادق روشندل پابرجاییست
    زاهدی را که نظر نیست عجب قوقوییست
    واعظی را که خبر نیست عجب قاقاییست
    حاصل از هر دو جهان عشق خدا آمد و بس
    بحر عشقست که هر قطره ازو دریاییست
    بشنو، ای طالب حق: شیوه تقلید مرو
    این سخن را بتو گفتیم وسخن را جاییست
    قاسمی را نظر لطف بارزانی دار
    بر سر کوی تو آشفته دل، شیداییست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha