به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قاسم انوار

قاسم انوارغزل هاشمارهٔ ۱۷۶: حلقه بر در مزن، که بارت نیست

750عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

حلقه بر در مزن، که بارت نیست
خانه کمتر طلب، که جارت نیست
گفتمت ناروا مدار چنان
هوس دار و این دیارت نیست
هرچه با یاد خویشتن باشی
فکر خود کن، که فکر یارت نیست
نان خورش یاد یار می باشد
گر همه شام و گر نهارت نیست
نوش بادت نصیحت مستان
باده می نوش، چون خمارت نیست
آدمی چون ترا بدست آرد
اشتر مستی و مهارت نیست
قاسمی شد مقیم خاک درت
بعد از این حاجت تجارت نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۷۵: بیا، بیا، که مرا با تو نسبت جا نی ...2شمارهٔ ۱۷۶: حلقه بر در مزن، که بارت نیست 3شمارهٔ ۱۷۷: حلقه بر در مزن، که راهت نیست 4شمارهٔ ۱۷۸: همه کار و بار جهان هیچ نیست 5شمارهٔ ۱۷۹: تا با خودم از خودم خبر نیست 6شمارهٔ ۱۸۰: در بزم یار باده ناخوشگوار نیست 7شمارهٔ ۱۸۱: از تو بمقصود ره دور نیست 8شمارهٔ ۱۸۲: بی جمالت بوستان عیش ما را نور نیس ...9شمارهٔ ۱۸۳: بی یاد دوست در دل مستان سرور نیست 10شمارهٔ ۱۸۴: عاشقان در جمع با یارند و این بس د ...11شمارهٔ ۱۸۵: دل را ز جان گزیر وز جانان گزیر نی ...12شمارهٔ ۱۸۶: جان ما را دولت عشق رخت امروز نیست 13شمارهٔ ۱۸۷: شکی نماند که جز دوست در جهان کس ن ...14شمارهٔ ۱۸۸: بی جام عشق عیش دل ما تمام نیست 15شمارهٔ ۱۸۹: پیر ما جامیست، اما در خور این جام ...16شمارهٔ ۱۹۰: از دولت دیدار تو دل را غم جان نیس ...17شمارهٔ ۱۹۱: بجز وصلت حیات جاودان نیست 18شمارهٔ ۱۹۲: چو رویت تازه گل در بوستان نیست 19شمارهٔ ۱۹۳: بپیش مردم نادیده این سخن شینیست 20شمارهٔ ۱۹۴: خلق گویند که: در عشق بلیاتی نیست 21شمارهٔ ۱۹۵: هرکه را نفی فراوان شد و اثباتی نی ...22شمارهٔ ۱۹۶: از یار سفر کرده کسی را خبری نیست 23شمارهٔ ۱۹۷: در صومعه و دیر مغان هیچ سری نیست 24شمارهٔ ۱۹۸: ز بحر عشق تو هر قطره ای چو دریایی ...25شمارهٔ ۱۹۹: چراغ مرد معنی آشناییست 26شمارهٔ ۲۰۰: هرکجا در دو جهان عاشق روشن راییست 27شمارهٔ ۲۰۱: مرا با روی تو پیوسته روییست 28شمارهٔ ۲۰۲: باغبانا، بجهان تخم نکو باید کاشت 29شمارهٔ ۲۰۳: باز شوری بمحلت زد، ازین کو بگذشت 30شمارهٔ ۲۰۴: در شرح آن جمال بیانها ز حد گذشت 31شمارهٔ ۲۰۵: دردم ز اشتیاق تو ز اندازه در گذشت 32شمارهٔ ۲۰۶: چشم سرمست تو ما را بستم کاری کشت 33شمارهٔ ۲۰۷: ناگهان در تاخت عشقت، ملک جان یغما ...34شمارهٔ ۲۰۸: ذکر جمیل یار جهان را فرو گرفت 35شمارهٔ ۲۰۹: هرگز هوای وصل تو از جان ما نرفت 36شمارهٔ ۲۱۰: جان ببوی وصل یار از کعبه تا بتخان ...37شمارهٔ ۲۱۱: دیدمش دوش که :سرمست و خرامان میرف ...38شمارهٔ ۲۱۲: اسرار تو با خاطر هشیار توان گفت 39شمارهٔ ۲۱۳: با عشق ز تسبیح و مصلا نتوان گفت 40شمارهٔ ۲۱۴: در حسن و جمالی که تو داری چه توان ...41شمارهٔ ۲۱۵: بحق صحبت دیرین مرا مران بخجالت 42شمارهٔ ۲۱۶: ای رهنمای ملک معانی، چه گویمت؟43شمارهٔ ۲۱۷: ای پرتو جمال الهی،چه گویمت؟44شمارهٔ ۲۱۸: ای دل، چو پیش آمد غمی،آن را فرج د ...45شمارهٔ ۲۱۹: من و معشوق و جام ناب صباح 46شمارهٔ ۲۲۰: عشق تو مرا از هر دو جهان ساخت مجر ...47شمارهٔ ۲۲۱: ای دل و جان گرامی به تمنای تو شاد 48شمارهٔ ۲۲۲: بسودای تو خوش حالیم و دلشاد 49شمارهٔ ۲۲۳: بسیار سعی کردم و بسیار اجتهاد 50شمارهٔ ۲۲۴: جام در پای صراحی سر نهاد 51شمارهٔ ۲۲۵: دریغ باشد ازین چار سوی کون و فساد 52شمارهٔ ۲۲۶: سفر گزیدم ازین آستان کون و فساد 53شمارهٔ ۲۲۷: ما همه شیداییان بودیم و مستان ودا ...54شمارهٔ ۲۲۸: هزار شکر که سلطان عشق جان را داد 55شمارهٔ ۲۲۹: بنده پیر مغانیم، که جاویدان باد 56شمارهٔ ۲۳۰: حدم آن کس زند که بادم داد 57شمارهٔ ۲۳۱: ساقیم باده داد و بادم داد 58شمارهٔ ۲۳۲: نگین سلیمان بدیوان که داد؟59شمارهٔ ۲۳۳: ساقی مرا ز باده ناب مغانه داد 60شمارهٔ ۲۳۴: تو آن دری که در عمان نگنجد 61شمارهٔ ۲۳۵: ابر سودای تو آن لحظه که توفان بار ...62شمارهٔ ۲۳۶: دلم از جور تو بسیار شکایت دارد 63شمارهٔ ۲۳۷: ز ذوق عالم عرفان کجا خبر دارد 64شمارهٔ ۲۳۸: دیده مشتاق و دلم میل فراوان دارد 65شمارهٔ ۲۳۹: نقاره سحری قصه ای نهان دارد 66شمارهٔ ۲۴۰: آن خواجه سر بشر ندارد 67شمارهٔ ۲۴۱: مرا سودای او دیوانه دارد 68شمارهٔ ۲۴۲: بپیش اهل سیادت سعادتی دارد 69شمارهٔ ۲۴۳: دلم از شیوه شیرین تو شوری دارد 70شمارهٔ ۲۴۴: هر دلی در دو جهان چشم و چراغی دار ...71شمارهٔ ۲۴۵: جانم از نرگس مخمور تو جاهی دارد 72شمارهٔ ۲۴۶: جانم از دولت درد تو دوایی دارد 73شمارهٔ ۲۴۷: در ولای تو دلم حسن وفایی دارد 74شمارهٔ ۲۴۸: من رند خرابات مغانم چه توان کرد؟75شمارهٔ ۲۴۹: تا که از جور زمان بر جگرم ریش رسد ...76شمارهٔ ۲۵۰: چو عکس مشرق صبح ازل هویدا شد 77شمارهٔ ۲۵۱: تا به کی این دل من واله و شیدا با ...78شمارهٔ ۲۵۲: تا به کی خاطر من واله و شیدا باشد ...79شمارهٔ ۲۵۳: در قیامت همه کس طالب و جویا باشد 80شمارهٔ ۲۵۴: طور سینا چه بود؟ سینه دانا باشد 81شمارهٔ ۲۵۵: گر همه میل دلت جانب سلما باشد 82شمارهٔ ۲۵۶: هر کرا در دل و جان عشق و تولا باش ...83شمارهٔ ۲۵۷: هر که او را هوس منصب اعلا باشد 84شمارهٔ ۲۵۸: مرا گر اندرون پر نار باشد 85شمارهٔ ۲۵۹: ارنی و لن ترانی راز و نیاز باشد 86شمارهٔ ۲۶۰: مست و مستور ندیدیم و گر هم باشد 87شمارهٔ ۲۶۱: مظهر ذات و صفت آدم و عالم باشد 88شمارهٔ ۲۶۲: تا دل آشفته آن زلف پریشان باشد 89شمارهٔ ۲۶۳: عاشقی را،که دل از عشق پریشان باشد 90شمارهٔ ۲۶۴: گرترا میل دلی سوی دل و جان باشد 91شمارهٔ ۲۶۵: گر دلم عید ترا لایق قربان باشد 92شمارهٔ ۲۶۶: کسی که روی تو بیند چگونه شاد نباش ...93شمارهٔ ۲۶۷: نه از خطاست که در ابروی تو چین با ...94شمارهٔ ۲۶۸: بپیش درد من درمان چه باشد؟95شمارهٔ ۲۶۹: رنگرز و رنگرزی دیر شد 96شمارهٔ ۲۷۰: از دولت وصال تو کارم بکام شد 97شمارهٔ ۲۷۱: آیینه سبب گشت که روی تو عیان شد 98شمارهٔ ۲۷۲: درمان طلب کردم بسی،این درد را درم ...99شمارهٔ ۲۷۳: باز دست عشق عقلم را گریبان میکشد 100شمارهٔ ۲۷۴: شوری از شیوه شیرین تو پیدا آمد 101شمارهٔ ۲۷۵: روی هرکس که باندازه مرآت آمد 102شمارهٔ ۲۷۶: باده از خم ارادت بسعادت آمد 103شمارهٔ ۲۷۷: بر دلم بار غم عشق بغایت آمد 104شمارهٔ ۲۷۸: آن ماه دل افروز که رشک قمر آمد 105شمارهٔ ۲۷۹: امروز بار دیگر آن ماه دلبر آمد 106شمارهٔ ۲۸۰: باز آفتاب دولت از بام ما بر آمد 107شمارهٔ ۲۸۱: نهال دولتم را گل بر آمد 108شمارهٔ ۲۸۲: چشم بیدار مرا نوبت دیدار آمد 109شمارهٔ ۲۸۳: شاد باش،ای دل من،نوبت دیدار آمد 110شمارهٔ ۲۸۴: باز، ز خم باده های ناب بر آمد 111شمارهٔ ۲۸۵: یار ببازار کاینات برآمد 112شمارهٔ ۲۸۶: آن یار چو ناگاه ببازار برآمد 113شمارهٔ ۲۸۷: چون ماه من از مشرق انوار بر آمد 114شمارهٔ ۲۸۸: چون ماه نو از مشرق انوار برآمد 115شمارهٔ ۲۸۹: دلدار من از خانه ببازار برآمد 116شمارهٔ ۲۹۰: دمید صبح سعادت،که یار باز آمد 117شمارهٔ ۲۹۱: ازکف ساقی جان باده چو در جام آمد 118شمارهٔ ۲۹۲: آخر،ای شوخ جهان،عشوه گری با ما چن ...119شمارهٔ ۲۹۳: در هوایت عاشقان مستمند 120شمارهٔ ۲۹۴: چنانکه چشم تو در غمزه دلبری داند 121شمارهٔ ۲۹۵: مرا اگر تو ندانی حبیب می داند 122شمارهٔ ۲۹۶: حالت جان مرا پیر مغان میداند 123شمارهٔ ۲۹۷: در آن چمن که تو دیدی گلی ببار نما ...124شمارهٔ ۲۹۸: منگر بعاشقان،که ز صد یک نشان نمان ...125شمارهٔ ۲۹۹: در هیچ زمان غیر بدل راه ندادند 126شمارهٔ ۳۰۰: چند در مسجد و در صومعه غارت کردند 127شمارهٔ ۳۰۱: عاشقان را چو صلا جانب می خانه زدن ...128شمارهٔ ۳۰۲: اندرین دور، که مستان طریقت خوارند 129شمارهٔ ۳۰۳: هر گه که یار شیوه ناز ابتدی کند 130شمارهٔ ۳۰۴: آنان که بجز روی تو جایی نگرانند 131شمارهٔ ۳۰۵: خرده بینان طریقت همه صرافانند 132شمارهٔ ۳۰۶: آب حیوان،که سکندر طلبش میفرمود 133شمارهٔ ۳۰۷: ای عشق توام در دو جهان مقصد و مقص ...134شمارهٔ ۳۰۸: بر کهن دیر جهان دوست تجلی فرمود 135شمارهٔ ۳۰۹: بیمن دولت محبوب عاقبت محمود 136شمارهٔ ۳۱۰: تویی،که مرهم ریشی و غایت مقصود 137شمارهٔ ۳۱۱: دل آینه صورت و معنیست عجب بود 138شمارهٔ ۳۱۲: رنگ رز خواست که خمی کند از کور و ...139شمارهٔ ۳۱۳: ز سوز و شوق تو از جان و دل بر آمد ...140شمارهٔ ۳۱۴: زلفت شب قدرست،زهی سایه ممدود!141شمارهٔ ۳۱۵: ساقیا،نور صبح روی نمود 142شمارهٔ ۳۱۶: سرمایه سعادت ما در دیار بود 143شمارهٔ ۳۱۷: صدبار فکر کردم و صد راه آزمود 144شمارهٔ ۳۱۸: عشقش بخاک بردم و گفتم که: یا ودود 145شمارهٔ ۳۱۹: «علم القرآن » ز «الرحمن » چه بود؟146شمارهٔ ۳۲۰: فتنه در خواب قیامت خفته بود 147شمارهٔ ۳۲۱: فرو ریختی باز در جام جود 148شمارهٔ ۳۲۲: کسی که شیوه حکمت گرفت گوی ربود 149شمارهٔ ۳۲۳: «یحبه و یحبونم » چنین فرمود:150شمارهٔ ۳۲۴: این عشق و مودت اثر لطف خدا بود 151شمارهٔ ۳۲۵: گیسوی تو هر چند کمندی زبلا بود 152شمارهٔ ۳۲۶: روی زیبای تو چون شمع صفا خواهد بو ...153شمارهٔ ۳۲۷: مقام ما بسر کوی یار خواهد بود 154شمارهٔ ۳۲۸: تا جهاندار، جهاندار جهان خواهد بو ...155شمارهٔ ۳۲۹: هرکجا می گذرد دوست، فغان خواهد بو ...156شمارهٔ ۳۳۰: بعد ازین دلبر ما عربده جو خواهد ب ...157شمارهٔ ۳۳۱: گر با تو دمی محرم اسرار توان بود 158شمارهٔ ۳۳۲: صاحب قلاده اهل نزاع و غلو بود 159شمارهٔ ۳۳۳: چون حسن دلاویز تو در جلوه گری بود 160شمارهٔ ۳۳۴: گاهی درون پرده عزت نهان شود 161شمارهٔ ۳۳۵: از افق مکرمت صبح سعادت دمید 162شمارهٔ ۳۳۶: تعینات جهان در میان بیم و امید 163شمارهٔ ۳۳۷: دل ما باده طلب کرد و شرابش برسید 164شمارهٔ ۳۳۸: صبح ازل ز مشرق انوار بردمید 165شمارهٔ ۳۳۹: منم و چشم رمد دیده و نور خورشید 166شمارهٔ ۳۴۰: نعم الفقیه، حال مدرس کجا رسید؟167شمارهٔ ۳۴۱: «یحبهم » ز چه رو گشت آن مراد مرید ...168شمارهٔ ۳۴۲: طریق توبه و تقوی شکستم تا چه پیش ...169شمارهٔ ۳۴۳: بانگ مستان خرابات فنا می آید 170شمارهٔ ۳۴۴: بوی سنبل ز دم باد صبا می آید 171شمارهٔ ۳۴۵: بوی عشق از نفس باد صبا می آید 172شمارهٔ ۳۴۶: از خم صفا جام می ناب بیارید 173شمارهٔ ۳۴۷: از خم صفا باده چون قند بیارید 174شمارهٔ ۳۴۸: خانه ما روضه شد،چون مقدم رضوان رس ...175شمارهٔ ۳۴۹: درد مرا نوبت درمان رسید 176شمارهٔ ۳۵۰: موسی بکوه طور بنور عیان رسید 177شمارهٔ ۳۵۱: دل ز داروخانه دردت دوا دارد امید 178شمارهٔ ۳۵۲: هر کرا جرعه می داد بسر گردانید 179شمارهٔ ۳۵۳: صفیر مرغ جان اسرار گوید 180شمارهٔ ۳۵۴: دلم از قصه هجران چه گوید؟181شمارهٔ ۳۵۵: در پس آیینه چیست باز نمایید 182شمارهٔ ۳۵۶: با ما سخن از خرقه و سجاده مگویید 183شمارهٔ ۳۵۷: از باده گلگون قدری هست بگویید 184شمارهٔ ۳۵۸: از پیر مغان گر خبری هست بگویید 185شمارهٔ ۳۵۹: در مجلس ما جز سخن یار مگویید 186شمارهٔ ۳۶۰: گدایی می کنم زان یار دلبر 187شمارهٔ ۳۶۱: هله! ای دوست بیا باده بخور، غصه م ...188شمارهٔ ۳۶۲: اول ثبوت عرش، پس آنگه جلوس یار 189شمارهٔ ۳۶۳: ای جان جهان، ساقی جان، رطل گران د ...190شمارهٔ ۳۶۴: بیا، بیا، که غریبیم و عاشقیم و نز ...191شمارهٔ ۳۶۵: جام جمست این دل بیچاره، گوش دار 192شمارهٔ ۳۶۶: در داستان عشق تفصی نمود یار 193شمارهٔ ۳۶۷: درد سری میدهد زحمت رنج خمار 194شمارهٔ ۳۶۸: رو خرقه گرو کن، دل و دلدار بدست آ ...195شمارهٔ ۳۶۹: ساقیا، مست خرابیم، بما جامی آر 196شمارهٔ ۳۷۰: ساقی، بیار باده، که تلخست انتظار 197شمارهٔ ۳۷۱: ساقی، بیار باده گل رنگ خوشگوار 198شمارهٔ ۳۷۲: سینه مجروحست و عقل آشفته، خاطر بی ...199شمارهٔ ۳۷۳: عزت عشق بود غیرت یار 200شمارهٔ ۳۷۴: غلطی نیست در حساب و شمار 201شمارهٔ ۳۷۵: قصه ای نو رسید از اسرار:202شمارهٔ ۳۷۶: لاف عرفان می زند آن زاهد لاغر شکا ...203شمارهٔ ۳۷۷: ماییم و جام باده و سودای آن نگار 204شمارهٔ ۳۷۸: مشربم عذبست و مطرب عشق و ساقی یار ...205شمارهٔ ۳۷۹: مشکین کلاله را چو برافکند آن نگار 206شمارهٔ ۳۸۰: منم و عشق سرکش عیار 207شمارهٔ ۳۸۱: هر که هشیار درین دیر مغانش مگذار 208شمارهٔ ۳۸۲: اگرچه خسرو عالم شوی و گر فغفور 209شمارهٔ ۳۸۳: پیش ما قصه شوقست و شهودست و حضور 210شمارهٔ ۳۸۴: در کهن دیر زمان جمله فریبست و غرو ...211شمارهٔ ۳۸۵: کار بی همکار سخت و راه بی همراه د ...212شمارهٔ ۳۸۶: امکان صبر نیست، ز سر گیرم این نفی ...213شمارهٔ ۳۸۷: چو نازنین جهانی بحسن خویش بناز 214شمارهٔ ۳۸۸: ماییم و حضرت تو و صد سوز و صد نیا ...215شمارهٔ ۳۸۹: با زلف و رخت مست مدامیم شب و روز 216شمارهٔ ۳۹۰: فکر عقل از حد گذشت، ای عشق، آتش ب ...217شمارهٔ ۳۹۱: دلم در عشق ناپرواست امروز 218شمارهٔ ۳۹۲: از لب لعل توام کار بکامست امروز 219شمارهٔ ۳۹۳: سید سادات عالم غیر انسان نیست کس 220شمارهٔ ۳۹۴: ز چشم گوشه نشینان نشان سودا پرس 221شمارهٔ ۳۹۵: گر کسی مست و خرابست ز مستانش پرس 222شمارهٔ ۳۹۶: از ما حکایت می و پیر و مغانه پرس 223شمارهٔ ۳۹۷: دلی دارم ز سودایش پر آتش 224شمارهٔ ۳۹۸: تو شمع مجلسی در بزم جان باش 225شمارهٔ ۳۹۹: جان هوادار تو شد، فاش مکن اسرارش 226شمارهٔ ۴۰۰: خواجه مستست، ببین در سر و در دستا ...227شمارهٔ ۴۰۱: بر کنار طاس گردون زد هلال انگشت د ...228شمارهٔ ۴۰۲: بنده از دوست سئوالی بصفا کردم دوش 229شمارهٔ ۴۰۳: پهلوی خوانان غزل می خواند دوش 230شمارهٔ ۴۰۴: واردات عاشقان کز عشق می آید بگوش 231شمارهٔ ۴۰۵: باده ام صافست و مطرب صاف و ساقی ص ...232شمارهٔ ۴۰۶: بنادانان مگو سر حقایق 233شمارهٔ ۴۰۷: متمادی شدست یوم فراق 234شمارهٔ ۴۰۸: بآرزوی تو در خاک می روم، در خاک 235شمارهٔ ۴۰۹: چه بود قصه لیلی درین نشیمن خاک؟236شمارهٔ ۴۱۰: رندیم و عاشقیم و جهان سوز و جامه ...237شمارهٔ ۴۱۱: ای زلف و رخت میگون، ای دوست سلام ...238شمارهٔ ۴۱۲: نور ولایت تویی، شاه سلام علیک 239شمارهٔ ۴۱۳: در تو عجب مانده ام ای عشق شنگ 240شمارهٔ ۴۱۴: از شبستان ازل، تا بامداد آب و گل 241شمارهٔ ۴۱۵: بلبل آشفته حال، از سرمستی بنال 242شمارهٔ ۴۱۶: بیار، ساقی عشاق، جام مالامال 243شمارهٔ ۴۱۷: خاطرم آشفته و جان در ملال 244شمارهٔ ۴۱۸: ما گنج قدیمیم درین دیر کهن سال 245شمارهٔ ۴۱۹: مقررست و معین، برای اهل کمال 246شمارهٔ ۴۲۰: خدای را چو ندانی، چه فقه و چه معق ...247شمارهٔ ۴۲۱: این چه حدیثست که کرد آن صنم؟248شمارهٔ ۴۲۲: بهیچ یار و دیاری اگر چه دل ننهادم 249شمارهٔ ۴۲۳: خوش وقت من، که آینه کردار روشنم 250شمارهٔ ۴۲۴: سلطان دلنواز چو باز آمد از کرم 251شمارهٔ ۴۲۵: طلب گاری ز حد بگذشت و ما محروم و ...252شمارهٔ ۴۲۶: نی چو بنالید، بگفتا: نیم 253شمارهٔ ۴۲۷: از ما مپیچ رو، که غریبیم و تلخ کا ...254شمارهٔ ۴۲۸: یک جام بجانی دهد آن ساقی خودکام 255شمارهٔ ۴۲۹: بیا، که نوبت رندیست، عاشقم، مستم 256شمارهٔ ۴۳۰: دوش آن مه دو هفته دستم گرفت، دستم 257شمارهٔ ۴۳۱: سوی می خانه میکشی دستم 258شمارهٔ ۴۳۲: من از سودای جانان نیم مستم 259شمارهٔ ۴۳۳: اگر بر خاک کویت گرد گردم 260شمارهٔ ۴۳۴: سفر گزیدم و آهنگ آن جهان کردم 261شمارهٔ ۴۳۵: دوش بر اوج لا مکان خیمه اصطفا زدم 262شمارهٔ ۴۳۶: بدوستی، که ترا نیک دوست می دارم 263شمارهٔ ۴۳۷: دینار نمی خواهم، من عاشق دیدارم 264شمارهٔ ۴۳۸: گر بنالم من از این درد که در دل د ...265شمارهٔ ۴۳۹: منت از دل بصد جان دوست دارم 266شمارهٔ ۴۴۰: نه تنها من خراب و مست یارم 267شمارهٔ ۴۴۱: باده می نوشم و سودای تو در سر دار ...268شمارهٔ ۴۴۲: سرم سبزست و لب خندان و عیش جاودان ...269شمارهٔ ۴۴۳: عاشق یارم، بغیر یار ندارم 270شمارهٔ ۴۴۴: جگر گر مست و دل گر مست و آه آتشین ...271شمارهٔ ۴۴۵: از نایره شوقت در دل شرری دارم 272شمارهٔ ۴۴۶: در ملک وصال او ظل شجری دارم 273شمارهٔ ۴۴۷: چشم گریان و دل زار و نزاری دارم 274شمارهٔ ۴۴۸: عیسی بظهور آمد، من مرده چرا باشم؟275شمارهٔ ۴۴۹: خیالست این که: من بی یار باشم 276شمارهٔ ۴۵۰: ای دوای درد بیماران، سلام علیکم 277شمارهٔ ۴۵۱: بحمدالله من از دردی کشانم 278شمارهٔ ۴۵۲: فقر می گفت که: من خسرو جاویدانم 279شمارهٔ ۴۵۳: من بیچاره سودا زده سرگردانم 280شمارهٔ ۴۵۴: من ز سودای تو سرگشته و سرگردانم 281شمارهٔ ۴۵۵: مشرب عذب مرا هر نفس از خم قدیم 282شمارهٔ ۴۵۶: میان آتش سوزان علم فراخته ایم 283شمارهٔ ۴۵۷: ما در هوای عشق تو سرمست باده ایم 284شمارهٔ ۴۵۸: پهلوی خوان بسر کوی حبیب آمده ایم 285شمارهٔ ۴۵۹: گرنه آنست که جوینده یار آمده ایم؟286شمارهٔ ۴۶۰: مست بودیم بگلبانگ تو هشیار شدیم 287شمارهٔ ۴۶۱: اقبال عشق بود، که ما مقبل آمدیم 288شمارهٔ ۴۶۲: ما در جهان کون برای تو آمدیم 289شمارهٔ ۴۶۳: این عنایت ازلی بود که ره پرسیدیم 290شمارهٔ ۴۶۴: در مسجد و در کعبه و بت خانه دویدی ...291شمارهٔ ۴۶۵: ما در طلب دوست فراوان بدویدیم 292شمارهٔ ۴۶۶: در دور رخت یک دل هشیار ندیدیم 293شمارهٔ ۴۶۷: در کعبه و بت خانه بجز یار ندیدیم 294شمارهٔ ۴۶۸: هزاران بحر در دردانه دیدیم 295شمارهٔ ۴۶۹: جانا، بجز از تو کس نداریم 296شمارهٔ ۴۷۰: عمریست که سودای سر زلف تو داریم 297شمارهٔ ۴۷۱: غیر از تو کس دگر نداریم 298شمارهٔ ۴۷۲: ما در دل و جان آتش سودای تو داریم 299شمارهٔ ۴۷۳: ما عاشق و رند و پاکبازیم 300شمارهٔ ۴۷۴: ماییم که چون باده گل رنگ بجوشیم 301شمارهٔ ۴۷۵: با روی تو ز سبزه و گلزار فارغیم 302شمارهٔ ۴۷۶: گرچه در طور شریعت همه مأمورانیم 303شمارهٔ ۴۷۷: لب مگز، عشوه مده باز، که ما مستان ...304شمارهٔ ۴۷۸: ما و این عشق دل افروز، که جان در ...305شمارهٔ ۴۷۹: ما نه امروزست کز عشق و ولا دم می ...306شمارهٔ ۴۸۰: تو جان و دل مایی، من وصف تو چون گ ...307شمارهٔ ۴۸۱: چه گویم؟ ای مسلمانان، چه گویم؟308شمارهٔ ۴۸۲: ماه عیانست روی یار چه گویم؟309شمارهٔ ۴۸۳: عجب رعنا و زیبایی، چه گویم؟310شمارهٔ ۴۸۴: من معدن اسرارم، اما بنمی گویم 311شمارهٔ ۴۸۵: این سخن نیست باندازه که من میگویم 312شمارهٔ ۴۸۶: ما سوز عشق را بدو عالم نمیدهیم 313شمارهٔ ۴۸۷: ما عشق یار را بدو عالم نمیدهیم 314شمارهٔ ۴۸۸: بیا، بیا، که فقیریم و خاکسار تویی ...315شمارهٔ ۴۸۹: بر سر راهم بدید و گفت:«هی سن کیم ...316شمارهٔ ۴۹۰: بصلاح آمد از اوصاف خدای ذوالمن 317شمارهٔ ۴۹۱: بفضل و رحمت و توفیق ذوالمن 318شمارهٔ ۴۹۲: دوش آن مه دو هفته من با هزار فن 319شمارهٔ ۴۹۳: ساقی جان، لطف فرما کاسه دردی بمن 320شمارهٔ ۴۹۴: سامان عیش نیست درین دار پر فتن 321شمارهٔ ۴۹۵: طالبانی که اسیرند درین حبس بدن 322شمارهٔ ۴۹۶: من بجانان زنده ام، گر باز دانی ای ...323شمارهٔ ۴۹۷: یارم ز در در آمو، وشتن کنید وشتن 324شمارهٔ ۴۹۸: آن ماه مسافر سفری کرد ز کرمان 325شمارهٔ ۴۹۹: ای ساقی دل و جان، ای نور چشم اعیا ...326شمارهٔ ۵۰۰: ای عاشقان، ای عاشقان، هنگام آن شد ...327شمارهٔ ۵۰۱: این چنین مست و معربد بکجا؟ ای دل ...328شمارهٔ ۵۰۲: ای نور دل و دیده وای زبده اعیان 329شمارهٔ ۵۰۳: با هیچ رسید این صفت باده فروشان 330شمارهٔ ۵۰۴: بس عجب طرفه حدیثیست که: آن شاه جه ...331شمارهٔ ۵۰۵: بشنو ز عشق رمزی، حیران مباش، حیرا ...332شمارهٔ ۵۰۶: بقدر جام بود شور و حالت مستان 333شمارهٔ ۵۰۷: بیا، ای یار سودایی، بیا، ای جان س ...334شمارهٔ ۵۰۸: بیا، که عشق برافراخت سنجق سلطان 335شمارهٔ ۵۰۹: تربیت میکند مرا جانان 336شمارهٔ ۵۱۰: تن زنده بجان آمد و جان زنده بجانا ...337شمارهٔ ۵۱۱: جانم بلب رسید ز غم، ساقی، الامان 338شمارهٔ ۵۱۲: چندان که گفتم: خاطر مرنجان 339شمارهٔ ۵۱۳: حیات تن ز جان آمد، حیات جان ز جان ...340شمارهٔ ۵۱۴: خبری دهید جان را، که ز دوست چیست ...341شمارهٔ ۵۱۵: دل با تو نظر دارد، اما نظری پنهان 342شمارهٔ ۵۱۶: دوست در مجلسست و جان در جان 343شمارهٔ ۵۱۷: ز خوبان عربده خوش باشد، ای جان 344شمارهٔ ۵۱۸: ساقی چو تو باشی، همه جا باده پرست ...345شمارهٔ ۵۱۹: سرگشته ایم و حیران در کوی مهرورزا ...346شمارهٔ ۵۲۰: عشق و معشوق و عاشق حیران 347شمارهٔ ۵۲۱: «فوز النجات » می طلبی؟ جام می ستا ...348شمارهٔ ۵۲۲: «کن فکان » جان را خبر گوید ز «کان ...349شمارهٔ ۵۲۳: «کل یوم هو فی شان » چه نشانست و چ ...350شمارهٔ ۵۲۴: «کل یوم هو فی شان » ز چه کردند بی ...351شمارهٔ ۵۲۵: گر ره بتو هست، چیست فرمان؟352شمارهٔ ۵۲۶: گر شیر نه ای، بگذر ازین بیشه شیرا ...353شمارهٔ ۵۲۷: گفت حق: «کل من علیها فان »354شمارهٔ ۵۲۸: ما که مستان خرابیم درین دیر مغان 355شمارهٔ ۵۲۹: مقررست و معین بحجت و برهان 356شمارهٔ ۵۳۰: میان باطن جانی و جان تویی، ای جان 357شمارهٔ ۵۳۱: همه بودند که گفتند بپیدا و نهان 358شمارهٔ ۵۳۲: همه جا اوست شاه جاویدان 359شمارهٔ ۵۳۳: جگر پردرد و دل پر خونم، ای جان 360شمارهٔ ۵۳۴: یار همان، درد همان، دل همان 361شمارهٔ ۵۳۵: «حصل ما فی الصدور» لذت جان یافتن 362شمارهٔ ۵۳۶: در دل از شوق تو شوریست که نتوان گ ...363شمارهٔ ۵۳۷: چه باشد شیوه عاشق؟ بمعشوقان نظر ک ...364شمارهٔ ۵۳۸: مرا از زخم شمشیرت نمی شاید حذر کر ...365شمارهٔ ۵۳۹: خواهی بجهان شوری، بنیاد قیامت کن 366شمارهٔ ۵۴۰: نیم مستان ترا سرگشته چون پرگار کن 367شمارهٔ ۵۴۱: بیتی همی سرایم و زاریست کار من 368شمارهٔ ۵۴۲: ناوک غمزه می زند بر دل من نگار من 369شمارهٔ ۵۴۳: بسامان آمد احوال دل من 370شمارهٔ ۵۴۴: بسودایت سرشت آب و گل من 371شمارهٔ ۵۴۵: عید و بر قندان تویی، ای جان جان ج ...372شمارهٔ ۵۴۶: جگر گرمست و آهم سرد و دل خون 373شمارهٔ ۵۴۷: دل آشفته دارم، چشم پر خون 374شمارهٔ ۵۴۸: ما را هوای باده نابست در درون 375شمارهٔ ۵۴۹: از عیان گر واقفی، بگذر ز عین 376شمارهٔ ۵۵۰: الا! ای نفس، خودکامی و خودبین 377شمارهٔ ۵۵۱: ای یار، ندانم که چه رسمست و چه آی ...378شمارهٔ ۵۵۲: بجان آمد ز هجران جان مسکین 379شمارهٔ ۵۵۳: پیر مغان کجاست؟ که آن مرد دوربین 380شمارهٔ ۵۵۴: جعل را چند ازین تحسین و تمکین؟381شمارهٔ ۵۵۵: «حمدلله » گفت رب العالمین 382شمارهٔ ۵۵۶: گفت: نور آسمانست و زمین 383شمارهٔ ۵۵۷: ما داغ آرزوی تو داریم بر جبین 384شمارهٔ ۵۵۸: منت خدای را، که در اطوار ما و طین 385شمارهٔ ۵۵۹: هله! ای ساقی جانها، بده آن باده ر ...386شمارهٔ ۵۶۰: ای دل و جانت بهواها گرو 387شمارهٔ ۵۶۱: باده کهنه گیر و شیشه نو 388شمارهٔ ۵۶۲: ای ساقی جان بخش ما،یک لحظه ما را ...389شمارهٔ ۵۶۳: تو محیطی و دیگران همه جو 390شمارهٔ ۵۶۴: چه شنیدی که دل از دست بدادی،تو عم ...391شمارهٔ ۵۶۵: زان نکهت مشکین،که همی آید از آن س ...392شمارهٔ ۵۶۶: «ستر الله علینا» چه علالاست درین ...393شمارهٔ ۵۶۷: دل شوریده را تمنا تو 394شمارهٔ ۵۶۸: ای دل، اگر تو عاشقی، با عاشقان هم ...395شمارهٔ ۵۶۹: از لعل یار اگر شکری یافتی بگو 396شمارهٔ ۵۷۰: پیش ما قصه جام و جم و جمشید مگو 397شمارهٔ ۵۷۱: «الا یاایهاالساقی »، مرا جام مصفا ...398شمارهٔ ۵۷۲: «کان الله » گفت و «کان الله له »399شمارهٔ ۵۷۳: ای آفتاب روی ترا پرده دار ماه 400شمارهٔ ۵۷۴: بر بیدلان گذشت و نکرد اینطرف نگاه 401شمارهٔ ۵۷۵: پیش از بنای مدرسه و رسم خانقاه 402شمارهٔ ۵۷۶: «عز من قائل » چه گفت اله؟403شمارهٔ ۵۷۷: گم کرده ایم راه و ندانیم پیشگاه 404شمارهٔ ۵۷۸: مرا یاریست، اندر گاه و بیگاه 405شمارهٔ ۵۷۹: در میان همه خوبان بت ما از همه به 406شمارهٔ ۵۸۰: آتش عشق تو شوری در جهان انداخته 407شمارهٔ ۵۸۱: ای آتش سودای تو در کن فکان انداخت ...408شمارهٔ ۵۸۲: ای خیالت عقل کل را در گمان انداخت ...409شمارهٔ ۵۸۳: ای کمالت نعت عزت در جهان انداخته 410شمارهٔ ۵۸۴: روی مه را جلوه دادی، زلف میگون تا ...411شمارهٔ ۵۸۵: ای کوس کبریای تو در لامکان زده 412شمارهٔ ۵۸۶: هله!ای ساقی جانها، قدح باده بمن د ...413شمارهٔ ۵۸۷: ساقیا، عذر مگو، باده بسر مستان ده 414شمارهٔ ۵۸۸: گرم از طالع فرخ رخ جانان شود دیده 415شمارهٔ ۵۸۹: گر تو از مستان عشقی در وله 416شمارهٔ ۵۹۰: بجانان زنده ام، الحمدلله 417شمارهٔ ۵۹۱: از مسجد و می خانه وز کعبه و بت خا ...418شمارهٔ ۵۹۲: بیا، ای ماه کنعانی، بیا ای شاه فر ...419شمارهٔ ۵۹۳: پر گشت جهان از می گل رنگ مغانه 420شمارهٔ ۵۹۴: مرآت دل شکستی، ای گنج جاودانه 421شمارهٔ ۵۹۵: می کشد آن حبیب فرزانه 422شمارهٔ ۵۹۶: آیینه تیره شد، ز چه تیره است آینه ...423شمارهٔ ۵۹۷: تا گرد ماه سنبل مشکین نهاده ای 424شمارهٔ ۵۹۸: همه لذت، همه شهوت، همگی رد شده ای 425شمارهٔ ۵۹۹: این شناسی که: از آن شهر و دیار آم ...426شمارهٔ ۶۰۰: خطاب «لن ترانی » چیست؟ یعنی 427شمارهٔ ۶۰۱: «هدی للمتقین » گفتند: یعنی 428شمارهٔ ۶۰۲: هر لحظه مرا میرسد انوار تجلی 429شمارهٔ ۶۰۳: بجان تو، که خمارم بغایت، ای چلبی 430شمارهٔ ۶۰۴: دل ز من برداشت یار مهربان، واحسرت ...431شمارهٔ ۶۰۵: با یاد خدا باش، بهر جای که هستی 432شمارهٔ ۶۰۶: چو با تست مقصود، هرجا که هستی 433شمارهٔ ۶۰۷: چه ذوق نیستی یابی؟ که هستی 434شمارهٔ ۶۰۸: السلام علیک، یا سندی 435شمارهٔ ۶۰۹: ای دل عشاق را بروی تو شادی 436شمارهٔ ۶۱۰: دلم از غصه هجران تو دارد دردی 437شمارهٔ ۶۱۱: گر گلی از گلشن حسنش ببازار آمدی 438شمارهٔ ۶۱۲: گر نسیم رحمتی از کوی جانان آمدی 439شمارهٔ ۶۱۳: فرودی باشد و ننگ و جودی 440شمارهٔ ۶۱۴: گر جان بهوای تو گرفتار نبودی 441شمارهٔ ۶۱۵: جان نوروز و جان صد عیدی 442شمارهٔ ۶۱۶: ای آفتاب روی ترا ماه مشتری 443شمارهٔ ۶۱۷: ای عشق دل فروز، که شاه مظفری 444شمارهٔ ۶۱۸: وصال یار بصد جان بخر، اگر نخری 445شمارهٔ ۶۱۹: مرا از پرتو روی تو هر لمعه است دی ...446شمارهٔ ۶۲۰: ای دوست، بگو باری تا: عزم کجا دار ...447شمارهٔ ۶۲۱: روی دل را بسوی جان داری 448شمارهٔ ۶۲۲: حکایتی دو سه دارم، بشرط دستوری 449شمارهٔ ۶۲۳: ز حد گذشت حکایت ز قصه دوری 450شمارهٔ ۶۲۴: شب عیدست و ما عاشق، چه گویم قصه د ...451شمارهٔ ۶۲۵: من قبله بدل کردم، تا کی بود این ک ...452شمارهٔ ۶۲۶: میسرت نشود عاشقی و مستوری 453شمارهٔ ۶۲۷: نه مست جام خدایی، نه مرد مستوری 454شمارهٔ ۶۲۸: گر زانکه بگویند: گدایی و فقیری 455شمارهٔ ۶۲۹: اگر ز مصر جهانی و گر ز تبریزی 456شمارهٔ ۶۳۰: تو همچو عقل شریفی و همچو روح عزیز ...457شمارهٔ ۶۳۱: تا سر الهی ز ملاهی نشناسی 458شمارهٔ ۶۳۲: من عشقم و عشق من چه پرسی؟459شمارهٔ ۶۳۳: دلا، ز باده و خم خانه که میپرسی؟460شمارهٔ ۶۳۴: زمانی یار شو، گر یار باشی 461شمارهٔ ۶۳۵: چه غمست آخر از غم؟ چو تو در میانه ...462شمارهٔ ۶۳۶: امروز بجد دارم با تو سر دشنامی 463شمارهٔ ۶۳۷: ای قطب جامی، شاه انامی 464شمارهٔ ۶۳۸: ای ماه معربد، ز کجایی و چه نامی؟465شمارهٔ ۶۳۹: زنهار! درین کوی بغفلت نخرامی 466شمارهٔ ۶۴۰: گر شمس منیر آمدی، ار بدر تمامی 467شمارهٔ ۶۴۱: هله! ای جان گرامی، ز کجایی و چه ن ...468شمارهٔ ۶۴۲: پیش از بنای مدرسه و دیر ارمنی 469شمارهٔ ۶۴۳: سخنی می رود، ای دوست، مسلم سخنی 470شمارهٔ ۶۴۴: سؤال میکنم، ار هست رخصت سخنی 471شمارهٔ ۶۴۵: گر بر حدیث اهل دل انکار می کنی 472شمارهٔ ۶۴۶: ای آتش سودای تو در جان جهانی 473شمارهٔ ۶۴۷: ای خواجه، جمالست و جهانست و جوانی 474شمارهٔ ۶۴۸: با روی دل فروزت عیشیست جاودانی 475شمارهٔ ۶۴۹: بتو جان کجا برد پی؟ که تو شاه بی ...476شمارهٔ ۶۵۰: بدرویشی دلی گر بود و جانی 477شمارهٔ ۶۵۱: بیابان را بپیمودی، ولیکن بس ویاوا ...478شمارهٔ ۶۵۲: تا بکی شیوه تقلید و ره آسانی؟479شمارهٔ ۶۵۳: تو جام جمی، اما در جام نمیدانی 480شمارهٔ ۶۵۴: تو محبوب جانی و جان جهانی 481شمارهٔ ۶۵۵: تو مرهم دل ریشی و راحت جانی 482شمارهٔ ۶۵۶: جراحات دلم را تازه کرد آن یار روح ...483شمارهٔ ۶۵۷: جراحت دل من تازه کرد دلبر جانی 484شمارهٔ ۶۵۸: خوشدل شدم که دادم دل را بدلستانی 485شمارهٔ ۶۵۹: ز نور روی تو پیداست سر سبع مثانی 486شمارهٔ ۶۶۰: صلای کافری و غارت مسلمانی 487شمارهٔ ۶۶۱: فداک عقلی و روحی، که راحت جانی 488شمارهٔ ۶۶۲: هله ای دوست، چه گویم؟ که تو محبوب ...489شمارهٔ ۶۶۳: هله! ای ماه وفاپیشه، که محبوب جها ...490شمارهٔ ۶۶۴: هله! ای یار گرانمایه،سبک روح جهان ...491شمارهٔ ۶۶۵: روسیه را، گر ببینی، رد کنی 492شمارهٔ ۶۶۶: تراست ناز، که سلطان حسن و تمکینی 493شمارهٔ ۶۶۷: هله! ای عشق کهن سال، که هر روز نو ...494شمارهٔ ۶۶۸: یار میگوید ببانگ پهلوی :495شمارهٔ ۶۶۹: سخن در سر عاشق کمترک گوی 496شمارهٔ ۶۷۰: مسئله مشکل و آسان توی 497شمارهٔ ۶۷۱: در خاکدان مباش، که خوار جهان شوی 498شمارهٔ ۶۷۲: بسیار طالبی، که مگر ذو فنون شوی 499شمارهٔ ۶۷۳: اگر در طاعتی، گر در گناهی 500شمارهٔ ۶۷۴: تو شاه جهانی و ندانم که چه شاهی؟501شمارهٔ ۶۷۵: تو نور یقین آمدی و رهبر راهی 502شمارهٔ ۶۷۶: در وصف جمال تو توان گفت که: ماهی 503شمارهٔ ۶۷۷: درمانده ام از غم جدایی 504شمارهٔ ۶۷۸: دل ما بغمزه بردی، رخ مه نمی نمایی 505شمارهٔ ۶۷۹: زلف را شانه زن، که رعنایی 506شمارهٔ ۶۸۰: سؤالی دارم، ای جان، کز کجایی 507شمارهٔ ۶۸۱: غرق آن بحر محیطست دل شیدایی 508شمارهٔ ۶۸۲: چو زنان،مباش قانع،ز جهان برنگ و ب ...509شمارهٔ ۶۸۳: هله! عاشقان، که راهست بهو،زنید هو ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ