کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا نور یقین همراه جانست
    سرم با دوست سر بر آستانست
    مرا گوید: میان درد و غم باش
    معین شد که سری درمیانست
    ز حد لامکان تا توده خاک
    همیشه کاروان در کاروانست
    درین دریای بی پایان فتادیم
    امید جان برب مستعانست
    حدیث عشق حالی بس غریبست
    همیشه با بلاها هم عنانست
    دلم کو سر فرو نارد بکونین
    غلام همت دردی کشان است
    مگو، قاسم، که: این دارد فلانی
    یقین می دان همه با همگنانست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha