به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قاسم انوار

قاسم انوارغزل هاشمارهٔ ۴۴: سخنی می رود بوجه صواب

730عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

سخنی می رود بوجه صواب
همه قشرند و دوست لب لباب
دوست در پرده می نماید روی
دل ما چاک می زند جلباب
ما و دلدار خوش نشسته بهم
«اغلق الباب، ایها البواب »
از خدا رحمتیست پنهانی
دل بیدار و دیده بی خواب
هرچه آید از آن حبیب قلوب
جمله وحیست، یا ورای حجاب
در شادی و دیدن دلدار
بگشای، ای مفتح الابواب
قاسمی، این مقلدان کورند
ره نبینند در خطاب و صواب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۳: سخنی می رود به صدق و صواب 2شمارهٔ ۴۴: سخنی می رود بوجه صواب 3شمارهٔ ۴۵: شب، همه شب به هوای تو چنین مست خرا ...4شمارهٔ ۴۶: عاشقم، خسته ام، خراب و یباب 5شمارهٔ ۴۷: «لن ترانی » می رسد از طور موسی را ...6شمارهٔ ۴۸: یار همسایه تو شد، دریاب 7شمارهٔ ۴۹: ای از جمال روی تو تابنده آفتاب 8شمارهٔ ۵۰: ای پرتو جمال ترا بنده آفتاب 9شمارهٔ ۵۱: عدیل نیست ترا در جهان حسن و ملاحت 10شمارهٔ ۵۲: ای مظهر جمال تو مرآت کاینات 11شمارهٔ ۵۳: پیش از بنای مدرسه و دیر سومنات 12شمارهٔ ۵۴: دلم رابرد عشقت، «فات مافات »13شمارهٔ ۵۵: «ستة ایام » گفت و «سبع سماوات »14شمارهٔ ۵۶: مرآت اوست جمله ذرات کاینات 15شمارهٔ ۵۷: عشق ما را هزار فن آموخت 16شمارهٔ ۵۸: از ما خبر برید بدان عاشقان مست :17شمارهٔ ۵۹: گر زاهدست جانم، اگر رند می پرست 18شمارهٔ ۶۰: ما پیش شمع روی تو پروانه وار مست 19شمارهٔ ۶۱: ای دوست، دلم راهوس باده حمراست 20شمارهٔ ۶۲: این همه موج بی کران ز چه خاست؟21شمارهٔ ۶۳: بآفتاب جمالت، که نور دیده ماست 22شمارهٔ ۶۴: جان عالم تو و این قصه ز جانت پیداس ...23شمارهٔ ۶۵: چون صبح سعادت ز جبین تو هویداست 24شمارهٔ ۶۶: چون نور رخت از همه سو ظاهر و پیداس ...25شمارهٔ ۶۷: خورشید منور ز جمال تو هویداست 26شمارهٔ ۶۸: دوست در مجلس جان آمد و محفل آراست 27شمارهٔ ۶۹: دین هر کس بقدر صدق و صفاست 28شمارهٔ ۷۰: رنگ رز رنگ خمی کرد و نیامد خم راست 29شمارهٔ ۷۱: ز درد عشق اگر جان غریق بحر بلاست 30شمارهٔ ۷۲: عشق و مستوری و مستی چو نمی آید راس ...31شمارهٔ ۷۳: معراج عاشقی، که فنا در پی فناست 32شمارهٔ ۷۴: مهربان یار وفاپیشه کجا رفت و کجاست ...33شمارهٔ ۷۵: «و هو معکم » گفت از این معنی چه خو ...34شمارهٔ ۷۶: یک سخن از قول اخوان الصفاست:35شمارهٔ ۷۷: در همه روی زمین یک دل هشیار کجاست؟36شمارهٔ ۷۸: جان گنه کار است و مجرم، رحمت جانان ...37شمارهٔ ۷۹: در خاکدان دهر دلی شادمان کجاست؟38شمارهٔ ۸۰: دلدار یار ماست، غمش غمگسار ماست 39شمارهٔ ۸۱: مقصود ما ز ملک جهان وصل یار ماست 40شمارهٔ ۸۲: از لطف دوست سکه دولت بنام ماست 41شمارهٔ ۸۳: شور جهان ز شکر آن دلستان ماست 42شمارهٔ ۸۴: دیده ام تا بر رخ آن گل عذار افتاده ...43شمارهٔ ۸۵: بر ما بناز می گذری، این چه عادتست؟44شمارهٔ ۸۶: دستم بدست گیر، که دل توبه کارتست 45شمارهٔ ۸۷: گر دل برفت، مسکن جانها بکوی تست 46شمارهٔ ۸۸: جاودان، هرکه ترا دید بعالم شادست 47شمارهٔ ۸۹: شفای جان مرا چیست؟ کز من آزردست 48شمارهٔ ۹۰: دل چه دیدست؟ که دیوانه آن یار شدست 49شمارهٔ ۹۱: روی زمین لعل بدخشان شدست 50شمارهٔ ۹۲: ای خواجه، درین کوی چه عیشست و چه ب ...51شمارهٔ ۹۳: بازم نمکی بر جگر ریش رسیدست 52شمارهٔ ۹۴: آن را که قبله اش رخ خورشید انورست 53شمارهٔ ۹۵: از هرچه هست ذکر جمال تو خوشترست 54شمارهٔ ۹۶: اگر در مغز، اگر در پوست یارست 55شمارهٔ ۹۷: هلاک عاشقان در انتظارست 56شمارهٔ ۹۸: یحبهم و یحبونه چه اقرارست؟57شمارهٔ ۹۹: دلم از غصه هجران تو اندر شورست 58شمارهٔ ۱۰۰: من اگر توبه شکستم کرمش موفورست 59شمارهٔ ۱۰۱: امروز بهرحال به از دی و پریرست 60شمارهٔ ۱۰۲: بگذار ره صومعه، کان دور و درازست 61شمارهٔ ۱۰۳: گر دیر سومنات بود، گر صوامعست 62شمارهٔ ۱۰۴: ره بیابانست و شب تاریک و پایم در ...63شمارهٔ ۱۰۵: در مذهب ما باده مباحست و حلالست 64شمارهٔ ۱۰۶: بهر کجا که رسد عشق شاه محترمست 65شمارهٔ ۱۰۷: جگرم گرم و دل خسته ندیم ندمست 66شمارهٔ ۱۰۸: غم تو بر دل و بر جان امیر و محتشم ...67شمارهٔ ۱۰۹: تو ساقی جان بخشی و عالم همه جامست 68شمارهٔ ۱۱۰: موسی صفتان را، که درین طور مقامست 69شمارهٔ ۱۱۱: خرد مستست و دل مستست و جان مست 70شمارهٔ ۱۱۲: دلم از عشق تو مستست و جان مست 71شمارهٔ ۱۱۳: گر دردمند گردد دل، دولتی عظیمست 72شمارهٔ ۱۱۴: ملامت را بمان، چه جای بیمست؟73شمارهٔ ۱۱۵: بنده را هست سؤالی و نه آن حد منست 74شمارهٔ ۱۱۶: آن ماه دل افروز، که محبوب جهانست 75شمارهٔ ۱۱۷: آن ماه شب افروز، که در پرده نهانس ...76شمارهٔ ۱۱۸: امشب شب آدینه و فردا رمضانست 77شمارهٔ ۱۱۹: ای بی خبران، مصلحت کار در آنست 78شمارهٔ ۱۲۰: ای ساقی جان بخش، که در جام تو جان ...79شمارهٔ ۱۲۱: بگوش سرو چه گفتی؟ که پای کوبانست 80شمارهٔ ۱۲۲: درد تو، که سرمایه ملک دو جهانست 81شمارهٔ ۱۲۳: در دیده صاحب نظران کشف عیانست :82شمارهٔ ۱۲۴: در نهان خانه وحدت قمری پنهان است 83شمارهٔ ۱۲۵: دلم از زلف تو آشفته و سرگردانست 84شمارهٔ ۱۲۶: صبا چه گفت بگوش چمن که خندانست؟85شمارهٔ ۱۲۷: فروغ نور رخت آفتاب تابانست 86شمارهٔ ۱۲۸: مرا پیوند او پیوند جانست 87شمارهٔ ۱۲۹: مرا چون عاشقی دارالامانست 88شمارهٔ ۱۳۰: مرا نور یقین همراه جانست 89شمارهٔ ۱۳۱: مرا هوای تو اندر میانه جانست 90شمارهٔ ۱۳۲: همه صحرا گلست و ارغوانست 91شمارهٔ ۱۳۳: دلم از شوق تو خونست و ندانم چونست 92شمارهٔ ۱۳۴: شریعت در طریقت مستعینست 93شمارهٔ ۱۳۵: آفتابیست جمالت که جهان پرتو اوست 94شمارهٔ ۱۳۶: باد صبا برگرفت پرده ز رخسار دوست 95شمارهٔ ۱۳۷: برآمد آفتاب طلعت دوست 96شمارهٔ ۱۳۸: بوی جان میآید از باد صبا، این بو ...97شمارهٔ ۱۳۹: بیار جان طلب کار را بحضرت دوست 98شمارهٔ ۱۴۰: دل من شیوه شیرین ترا دارد دوست 99شمارهٔ ۱۴۱: ز پیدایی چو پنهانست آن دوست 100شمارهٔ ۱۴۲: عاشق بمرگ مایل و عاقل بهانه جوست 101شمارهٔ ۱۴۳: عرصه عالم بما پیداست، ما پیدا بدو ...102شمارهٔ ۱۴۴: نمی توان خبری دادن از حقیقت دوست 103شمارهٔ ۱۴۵: دل ما بصد جان طلب کار اوست 104شمارهٔ ۱۴۶: قمری دارم کین چشم نهان خانه اوست 105شمارهٔ ۱۴۷: در سویدای دلم سودای اوست 106شمارهٔ ۱۴۸: سر بلندی بین، که دایم در سرم سودا ...107شمارهٔ ۱۴۹: ای دل و دلدار من، راه بوصل از چه ...108شمارهٔ ۱۵۰: آن یار جفا پیشه، که پشتست و پناهس ...109شمارهٔ ۱۵۱: برون ز راه خدا راهرو نه در راهست 110شمارهٔ ۱۵۲: در فهم همین نکته بسی عزت و جاهست 111شمارهٔ ۱۵۳: زان یار جفا پیشه، که پشتست و پناه ...112شمارهٔ ۱۵۴: مگو ز سختی این ره، چو دوست همراهس ...113شمارهٔ ۱۵۵: هرچند اگر سرخ و سفیدست و سیاهست 114شمارهٔ ۱۵۶: همچو خورشید، که او را نظری با ما ...115شمارهٔ ۱۵۷: عاشق قرین مهر و وفا هرکجا که هست 116شمارهٔ ۱۵۸: بکوی عاشقان بت خانه ای هست 117شمارهٔ ۱۵۹: زان یار سفر کرده کسی را خبری هست؟118شمارهٔ ۱۶۰: براه پیر مغان رو، که راه سرمستیست 119شمارهٔ ۱۶۱: در جمله ذرات جهان لمعه حسنیست 120شمارهٔ ۱۶۲: رخسار تو چون آینه صورت و معنیست 121شمارهٔ ۱۶۳: رخسار تو چون آینه صورت و معنیست 122شمارهٔ ۱۶۴: طریق عشق سپردن طریق بوالعجبیست 123شمارهٔ ۱۶۵: چون روی تو ز مصحف تنزیه آیتیست 124شمارهٔ ۱۶۶: گر جمله تویی تو، نیک و بد چیست؟125شمارهٔ ۱۶۷: ای بت عیار من، نام تو امروز چیست؟126شمارهٔ ۱۶۸: ای دوست، حکایت نهان چیست؟127شمارهٔ ۱۶۹: همه دردست درین واقعه، پس درمان چی ...128شمارهٔ ۱۷۰: بخون آغشته ام، درمان من چیست؟129شمارهٔ ۱۷۱: آنکه دل بر دست و دارد قصد جان پید ...130شمارهٔ ۱۷۲: عاشق روی ترا خرقه و زنار یکیست 131شمارهٔ ۱۷۳: پیوسته دلم در غم آن یار گرامیست 132شمارهٔ ۱۷۴: میان مجلس رندان حدیث فردا نیست 133شمارهٔ ۱۷۵: بیا، بیا، که مرا با تو نسبت جا نی ...134شمارهٔ ۱۷۶: حلقه بر در مزن، که بارت نیست 135شمارهٔ ۱۷۷: حلقه بر در مزن، که راهت نیست 136شمارهٔ ۱۷۸: همه کار و بار جهان هیچ نیست 137شمارهٔ ۱۷۹: تا با خودم از خودم خبر نیست 138شمارهٔ ۱۸۰: در بزم یار باده ناخوشگوار نیست 139شمارهٔ ۱۸۱: از تو بمقصود ره دور نیست 140شمارهٔ ۱۸۲: بی جمالت بوستان عیش ما را نور نیس ...141شمارهٔ ۱۸۳: بی یاد دوست در دل مستان سرور نیست 142شمارهٔ ۱۸۴: عاشقان در جمع با یارند و این بس د ...143شمارهٔ ۱۸۵: دل را ز جان گزیر وز جانان گزیر نی ...144شمارهٔ ۱۸۶: جان ما را دولت عشق رخت امروز نیست 145شمارهٔ ۱۸۷: شکی نماند که جز دوست در جهان کس ن ...146شمارهٔ ۱۸۸: بی جام عشق عیش دل ما تمام نیست 147شمارهٔ ۱۸۹: پیر ما جامیست، اما در خور این جام ...148شمارهٔ ۱۹۰: از دولت دیدار تو دل را غم جان نیس ...149شمارهٔ ۱۹۱: بجز وصلت حیات جاودان نیست 150شمارهٔ ۱۹۲: چو رویت تازه گل در بوستان نیست 151شمارهٔ ۱۹۳: بپیش مردم نادیده این سخن شینیست 152شمارهٔ ۱۹۴: خلق گویند که: در عشق بلیاتی نیست 153شمارهٔ ۱۹۵: هرکه را نفی فراوان شد و اثباتی نی ...154شمارهٔ ۱۹۶: از یار سفر کرده کسی را خبری نیست 155شمارهٔ ۱۹۷: در صومعه و دیر مغان هیچ سری نیست 156شمارهٔ ۱۹۸: ز بحر عشق تو هر قطره ای چو دریایی ...157شمارهٔ ۱۹۹: چراغ مرد معنی آشناییست 158شمارهٔ ۲۰۰: هرکجا در دو جهان عاشق روشن راییست 159شمارهٔ ۲۰۱: مرا با روی تو پیوسته روییست 160شمارهٔ ۲۰۲: باغبانا، بجهان تخم نکو باید کاشت 161شمارهٔ ۲۰۳: باز شوری بمحلت زد، ازین کو بگذشت 162شمارهٔ ۲۰۴: در شرح آن جمال بیانها ز حد گذشت 163شمارهٔ ۲۰۵: دردم ز اشتیاق تو ز اندازه در گذشت 164شمارهٔ ۲۰۶: چشم سرمست تو ما را بستم کاری کشت 165شمارهٔ ۲۰۷: ناگهان در تاخت عشقت، ملک جان یغما ...166شمارهٔ ۲۰۸: ذکر جمیل یار جهان را فرو گرفت 167شمارهٔ ۲۰۹: هرگز هوای وصل تو از جان ما نرفت 168شمارهٔ ۲۱۰: جان ببوی وصل یار از کعبه تا بتخان ...169شمارهٔ ۲۱۱: دیدمش دوش که :سرمست و خرامان میرف ...170شمارهٔ ۲۱۲: اسرار تو با خاطر هشیار توان گفت 171شمارهٔ ۲۱۳: با عشق ز تسبیح و مصلا نتوان گفت 172شمارهٔ ۲۱۴: در حسن و جمالی که تو داری چه توان ...173شمارهٔ ۲۱۵: بحق صحبت دیرین مرا مران بخجالت 174شمارهٔ ۲۱۶: ای رهنمای ملک معانی، چه گویمت؟175شمارهٔ ۲۱۷: ای پرتو جمال الهی،چه گویمت؟176شمارهٔ ۲۱۸: ای دل، چو پیش آمد غمی،آن را فرج د ...177شمارهٔ ۲۱۹: من و معشوق و جام ناب صباح 178شمارهٔ ۲۲۰: عشق تو مرا از هر دو جهان ساخت مجر ...179شمارهٔ ۲۲۱: ای دل و جان گرامی به تمنای تو شاد 180شمارهٔ ۲۲۲: بسودای تو خوش حالیم و دلشاد 181شمارهٔ ۲۲۳: بسیار سعی کردم و بسیار اجتهاد 182شمارهٔ ۲۲۴: جام در پای صراحی سر نهاد 183شمارهٔ ۲۲۵: دریغ باشد ازین چار سوی کون و فساد 184شمارهٔ ۲۲۶: سفر گزیدم ازین آستان کون و فساد 185شمارهٔ ۲۲۷: ما همه شیداییان بودیم و مستان ودا ...186شمارهٔ ۲۲۸: هزار شکر که سلطان عشق جان را داد 187شمارهٔ ۲۲۹: بنده پیر مغانیم، که جاویدان باد 188شمارهٔ ۲۳۰: حدم آن کس زند که بادم داد 189شمارهٔ ۲۳۱: ساقیم باده داد و بادم داد 190شمارهٔ ۲۳۲: نگین سلیمان بدیوان که داد؟191شمارهٔ ۲۳۳: ساقی مرا ز باده ناب مغانه داد 192شمارهٔ ۲۳۴: تو آن دری که در عمان نگنجد 193شمارهٔ ۲۳۵: ابر سودای تو آن لحظه که توفان بار ...194شمارهٔ ۲۳۶: دلم از جور تو بسیار شکایت دارد 195شمارهٔ ۲۳۷: ز ذوق عالم عرفان کجا خبر دارد 196شمارهٔ ۲۳۸: دیده مشتاق و دلم میل فراوان دارد 197شمارهٔ ۲۳۹: نقاره سحری قصه ای نهان دارد 198شمارهٔ ۲۴۰: آن خواجه سر بشر ندارد 199شمارهٔ ۲۴۱: مرا سودای او دیوانه دارد 200شمارهٔ ۲۴۲: بپیش اهل سیادت سعادتی دارد 201شمارهٔ ۲۴۳: دلم از شیوه شیرین تو شوری دارد 202شمارهٔ ۲۴۴: هر دلی در دو جهان چشم و چراغی دار ...203شمارهٔ ۲۴۵: جانم از نرگس مخمور تو جاهی دارد 204شمارهٔ ۲۴۶: جانم از دولت درد تو دوایی دارد 205شمارهٔ ۲۴۷: در ولای تو دلم حسن وفایی دارد 206شمارهٔ ۲۴۸: من رند خرابات مغانم چه توان کرد؟207شمارهٔ ۲۴۹: تا که از جور زمان بر جگرم ریش رسد ...208شمارهٔ ۲۵۰: چو عکس مشرق صبح ازل هویدا شد 209شمارهٔ ۲۵۱: تا به کی این دل من واله و شیدا با ...210شمارهٔ ۲۵۲: تا به کی خاطر من واله و شیدا باشد ...211شمارهٔ ۲۵۳: در قیامت همه کس طالب و جویا باشد 212شمارهٔ ۲۵۴: طور سینا چه بود؟ سینه دانا باشد 213شمارهٔ ۲۵۵: گر همه میل دلت جانب سلما باشد 214شمارهٔ ۲۵۶: هر کرا در دل و جان عشق و تولا باش ...215شمارهٔ ۲۵۷: هر که او را هوس منصب اعلا باشد 216شمارهٔ ۲۵۸: مرا گر اندرون پر نار باشد 217شمارهٔ ۲۵۹: ارنی و لن ترانی راز و نیاز باشد 218شمارهٔ ۲۶۰: مست و مستور ندیدیم و گر هم باشد 219شمارهٔ ۲۶۱: مظهر ذات و صفت آدم و عالم باشد 220شمارهٔ ۲۶۲: تا دل آشفته آن زلف پریشان باشد 221شمارهٔ ۲۶۳: عاشقی را،که دل از عشق پریشان باشد 222شمارهٔ ۲۶۴: گرترا میل دلی سوی دل و جان باشد 223شمارهٔ ۲۶۵: گر دلم عید ترا لایق قربان باشد 224شمارهٔ ۲۶۶: کسی که روی تو بیند چگونه شاد نباش ...225شمارهٔ ۲۶۷: نه از خطاست که در ابروی تو چین با ...226شمارهٔ ۲۶۸: بپیش درد من درمان چه باشد؟227شمارهٔ ۲۶۹: رنگرز و رنگرزی دیر شد 228شمارهٔ ۲۷۰: از دولت وصال تو کارم بکام شد 229شمارهٔ ۲۷۱: آیینه سبب گشت که روی تو عیان شد 230شمارهٔ ۲۷۲: درمان طلب کردم بسی،این درد را درم ...231شمارهٔ ۲۷۳: باز دست عشق عقلم را گریبان میکشد 232شمارهٔ ۲۷۴: شوری از شیوه شیرین تو پیدا آمد 233شمارهٔ ۲۷۵: روی هرکس که باندازه مرآت آمد 234شمارهٔ ۲۷۶: باده از خم ارادت بسعادت آمد 235شمارهٔ ۲۷۷: بر دلم بار غم عشق بغایت آمد 236شمارهٔ ۲۷۸: آن ماه دل افروز که رشک قمر آمد 237شمارهٔ ۲۷۹: امروز بار دیگر آن ماه دلبر آمد 238شمارهٔ ۲۸۰: باز آفتاب دولت از بام ما بر آمد 239شمارهٔ ۲۸۱: نهال دولتم را گل بر آمد 240شمارهٔ ۲۸۲: چشم بیدار مرا نوبت دیدار آمد 241شمارهٔ ۲۸۳: شاد باش،ای دل من،نوبت دیدار آمد 242شمارهٔ ۲۸۴: باز، ز خم باده های ناب بر آمد 243شمارهٔ ۲۸۵: یار ببازار کاینات برآمد 244شمارهٔ ۲۸۶: آن یار چو ناگاه ببازار برآمد 245شمارهٔ ۲۸۷: چون ماه من از مشرق انوار بر آمد 246شمارهٔ ۲۸۸: چون ماه نو از مشرق انوار برآمد 247شمارهٔ ۲۸۹: دلدار من از خانه ببازار برآمد 248شمارهٔ ۲۹۰: دمید صبح سعادت،که یار باز آمد 249شمارهٔ ۲۹۱: ازکف ساقی جان باده چو در جام آمد 250شمارهٔ ۲۹۲: آخر،ای شوخ جهان،عشوه گری با ما چن ...251شمارهٔ ۲۹۳: در هوایت عاشقان مستمند 252شمارهٔ ۲۹۴: چنانکه چشم تو در غمزه دلبری داند 253شمارهٔ ۲۹۵: مرا اگر تو ندانی حبیب می داند 254شمارهٔ ۲۹۶: حالت جان مرا پیر مغان میداند 255شمارهٔ ۲۹۷: در آن چمن که تو دیدی گلی ببار نما ...256شمارهٔ ۲۹۸: منگر بعاشقان،که ز صد یک نشان نمان ...257شمارهٔ ۲۹۹: در هیچ زمان غیر بدل راه ندادند 258شمارهٔ ۳۰۰: چند در مسجد و در صومعه غارت کردند 259شمارهٔ ۳۰۱: عاشقان را چو صلا جانب می خانه زدن ...260شمارهٔ ۳۰۲: اندرین دور، که مستان طریقت خوارند 261شمارهٔ ۳۰۳: هر گه که یار شیوه ناز ابتدی کند 262شمارهٔ ۳۰۴: آنان که بجز روی تو جایی نگرانند 263شمارهٔ ۳۰۵: خرده بینان طریقت همه صرافانند 264شمارهٔ ۳۰۶: آب حیوان،که سکندر طلبش میفرمود 265شمارهٔ ۳۰۷: ای عشق توام در دو جهان مقصد و مقص ...266شمارهٔ ۳۰۸: بر کهن دیر جهان دوست تجلی فرمود 267شمارهٔ ۳۰۹: بیمن دولت محبوب عاقبت محمود 268شمارهٔ ۳۱۰: تویی،که مرهم ریشی و غایت مقصود 269شمارهٔ ۳۱۱: دل آینه صورت و معنیست عجب بود 270شمارهٔ ۳۱۲: رنگ رز خواست که خمی کند از کور و ...271شمارهٔ ۳۱۳: ز سوز و شوق تو از جان و دل بر آمد ...272شمارهٔ ۳۱۴: زلفت شب قدرست،زهی سایه ممدود!273شمارهٔ ۳۱۵: ساقیا،نور صبح روی نمود 274شمارهٔ ۳۱۶: سرمایه سعادت ما در دیار بود 275شمارهٔ ۳۱۷: صدبار فکر کردم و صد راه آزمود 276شمارهٔ ۳۱۸: عشقش بخاک بردم و گفتم که: یا ودود 277شمارهٔ ۳۱۹: «علم القرآن » ز «الرحمن » چه بود؟278شمارهٔ ۳۲۰: فتنه در خواب قیامت خفته بود 279شمارهٔ ۳۲۱: فرو ریختی باز در جام جود 280شمارهٔ ۳۲۲: کسی که شیوه حکمت گرفت گوی ربود 281شمارهٔ ۳۲۳: «یحبه و یحبونم » چنین فرمود:282شمارهٔ ۳۲۴: این عشق و مودت اثر لطف خدا بود 283شمارهٔ ۳۲۵: گیسوی تو هر چند کمندی زبلا بود 284شمارهٔ ۳۲۶: روی زیبای تو چون شمع صفا خواهد بو ...285شمارهٔ ۳۲۷: مقام ما بسر کوی یار خواهد بود 286شمارهٔ ۳۲۸: تا جهاندار، جهاندار جهان خواهد بو ...287شمارهٔ ۳۲۹: هرکجا می گذرد دوست، فغان خواهد بو ...288شمارهٔ ۳۳۰: بعد ازین دلبر ما عربده جو خواهد ب ...289شمارهٔ ۳۳۱: گر با تو دمی محرم اسرار توان بود 290شمارهٔ ۳۳۲: صاحب قلاده اهل نزاع و غلو بود 291شمارهٔ ۳۳۳: چون حسن دلاویز تو در جلوه گری بود 292شمارهٔ ۳۳۴: گاهی درون پرده عزت نهان شود 293شمارهٔ ۳۳۵: از افق مکرمت صبح سعادت دمید 294شمارهٔ ۳۳۶: تعینات جهان در میان بیم و امید 295شمارهٔ ۳۳۷: دل ما باده طلب کرد و شرابش برسید 296شمارهٔ ۳۳۸: صبح ازل ز مشرق انوار بردمید 297شمارهٔ ۳۳۹: منم و چشم رمد دیده و نور خورشید 298شمارهٔ ۳۴۰: نعم الفقیه، حال مدرس کجا رسید؟299شمارهٔ ۳۴۱: «یحبهم » ز چه رو گشت آن مراد مرید ...300شمارهٔ ۳۴۲: طریق توبه و تقوی شکستم تا چه پیش ...301شمارهٔ ۳۴۳: بانگ مستان خرابات فنا می آید 302شمارهٔ ۳۴۴: بوی سنبل ز دم باد صبا می آید 303شمارهٔ ۳۴۵: بوی عشق از نفس باد صبا می آید 304شمارهٔ ۳۴۶: از خم صفا جام می ناب بیارید 305شمارهٔ ۳۴۷: از خم صفا باده چون قند بیارید 306شمارهٔ ۳۴۸: خانه ما روضه شد،چون مقدم رضوان رس ...307شمارهٔ ۳۴۹: درد مرا نوبت درمان رسید 308شمارهٔ ۳۵۰: موسی بکوه طور بنور عیان رسید 309شمارهٔ ۳۵۱: دل ز داروخانه دردت دوا دارد امید 310شمارهٔ ۳۵۲: هر کرا جرعه می داد بسر گردانید 311شمارهٔ ۳۵۳: صفیر مرغ جان اسرار گوید 312شمارهٔ ۳۵۴: دلم از قصه هجران چه گوید؟313شمارهٔ ۳۵۵: در پس آیینه چیست باز نمایید 314شمارهٔ ۳۵۶: با ما سخن از خرقه و سجاده مگویید 315شمارهٔ ۳۵۷: از باده گلگون قدری هست بگویید 316شمارهٔ ۳۵۸: از پیر مغان گر خبری هست بگویید 317شمارهٔ ۳۵۹: در مجلس ما جز سخن یار مگویید 318شمارهٔ ۳۶۰: گدایی می کنم زان یار دلبر 319شمارهٔ ۳۶۱: هله! ای دوست بیا باده بخور، غصه م ...320شمارهٔ ۳۶۲: اول ثبوت عرش، پس آنگه جلوس یار 321شمارهٔ ۳۶۳: ای جان جهان، ساقی جان، رطل گران د ...322شمارهٔ ۳۶۴: بیا، بیا، که غریبیم و عاشقیم و نز ...323شمارهٔ ۳۶۵: جام جمست این دل بیچاره، گوش دار 324شمارهٔ ۳۶۶: در داستان عشق تفصی نمود یار 325شمارهٔ ۳۶۷: درد سری میدهد زحمت رنج خمار 326شمارهٔ ۳۶۸: رو خرقه گرو کن، دل و دلدار بدست آ ...327شمارهٔ ۳۶۹: ساقیا، مست خرابیم، بما جامی آر 328شمارهٔ ۳۷۰: ساقی، بیار باده، که تلخست انتظار 329شمارهٔ ۳۷۱: ساقی، بیار باده گل رنگ خوشگوار 330شمارهٔ ۳۷۲: سینه مجروحست و عقل آشفته، خاطر بی ...331شمارهٔ ۳۷۳: عزت عشق بود غیرت یار 332شمارهٔ ۳۷۴: غلطی نیست در حساب و شمار 333شمارهٔ ۳۷۵: قصه ای نو رسید از اسرار:334شمارهٔ ۳۷۶: لاف عرفان می زند آن زاهد لاغر شکا ...335شمارهٔ ۳۷۷: ماییم و جام باده و سودای آن نگار 336شمارهٔ ۳۷۸: مشربم عذبست و مطرب عشق و ساقی یار ...337شمارهٔ ۳۷۹: مشکین کلاله را چو برافکند آن نگار 338شمارهٔ ۳۸۰: منم و عشق سرکش عیار 339شمارهٔ ۳۸۱: هر که هشیار درین دیر مغانش مگذار 340شمارهٔ ۳۸۲: اگرچه خسرو عالم شوی و گر فغفور 341شمارهٔ ۳۸۳: پیش ما قصه شوقست و شهودست و حضور 342شمارهٔ ۳۸۴: در کهن دیر زمان جمله فریبست و غرو ...343شمارهٔ ۳۸۵: کار بی همکار سخت و راه بی همراه د ...344شمارهٔ ۳۸۶: امکان صبر نیست، ز سر گیرم این نفی ...345شمارهٔ ۳۸۷: چو نازنین جهانی بحسن خویش بناز 346شمارهٔ ۳۸۸: ماییم و حضرت تو و صد سوز و صد نیا ...347شمارهٔ ۳۸۹: با زلف و رخت مست مدامیم شب و روز 348شمارهٔ ۳۹۰: فکر عقل از حد گذشت، ای عشق، آتش ب ...349شمارهٔ ۳۹۱: دلم در عشق ناپرواست امروز 350شمارهٔ ۳۹۲: از لب لعل توام کار بکامست امروز 351شمارهٔ ۳۹۳: سید سادات عالم غیر انسان نیست کس 352شمارهٔ ۳۹۴: ز چشم گوشه نشینان نشان سودا پرس 353شمارهٔ ۳۹۵: گر کسی مست و خرابست ز مستانش پرس 354شمارهٔ ۳۹۶: از ما حکایت می و پیر و مغانه پرس 355شمارهٔ ۳۹۷: دلی دارم ز سودایش پر آتش 356شمارهٔ ۳۹۸: تو شمع مجلسی در بزم جان باش 357شمارهٔ ۳۹۹: جان هوادار تو شد، فاش مکن اسرارش 358شمارهٔ ۴۰۰: خواجه مستست، ببین در سر و در دستا ...359شمارهٔ ۴۰۱: بر کنار طاس گردون زد هلال انگشت د ...360شمارهٔ ۴۰۲: بنده از دوست سئوالی بصفا کردم دوش 361شمارهٔ ۴۰۳: پهلوی خوانان غزل می خواند دوش 362شمارهٔ ۴۰۴: واردات عاشقان کز عشق می آید بگوش 363شمارهٔ ۴۰۵: باده ام صافست و مطرب صاف و ساقی ص ...364شمارهٔ ۴۰۶: بنادانان مگو سر حقایق 365شمارهٔ ۴۰۷: متمادی شدست یوم فراق 366شمارهٔ ۴۰۸: بآرزوی تو در خاک می روم، در خاک 367شمارهٔ ۴۰۹: چه بود قصه لیلی درین نشیمن خاک؟368شمارهٔ ۴۱۰: رندیم و عاشقیم و جهان سوز و جامه ...369شمارهٔ ۴۱۱: ای زلف و رخت میگون، ای دوست سلام ...370شمارهٔ ۴۱۲: نور ولایت تویی، شاه سلام علیک 371شمارهٔ ۴۱۳: در تو عجب مانده ام ای عشق شنگ 372شمارهٔ ۴۱۴: از شبستان ازل، تا بامداد آب و گل 373شمارهٔ ۴۱۵: بلبل آشفته حال، از سرمستی بنال 374شمارهٔ ۴۱۶: بیار، ساقی عشاق، جام مالامال 375شمارهٔ ۴۱۷: خاطرم آشفته و جان در ملال 376شمارهٔ ۴۱۸: ما گنج قدیمیم درین دیر کهن سال 377شمارهٔ ۴۱۹: مقررست و معین، برای اهل کمال 378شمارهٔ ۴۲۰: خدای را چو ندانی، چه فقه و چه معق ...379شمارهٔ ۴۲۱: این چه حدیثست که کرد آن صنم؟380شمارهٔ ۴۲۲: بهیچ یار و دیاری اگر چه دل ننهادم 381شمارهٔ ۴۲۳: خوش وقت من، که آینه کردار روشنم 382شمارهٔ ۴۲۴: سلطان دلنواز چو باز آمد از کرم 383شمارهٔ ۴۲۵: طلب گاری ز حد بگذشت و ما محروم و ...384شمارهٔ ۴۲۶: نی چو بنالید، بگفتا: نیم 385شمارهٔ ۴۲۷: از ما مپیچ رو، که غریبیم و تلخ کا ...386شمارهٔ ۴۲۸: یک جام بجانی دهد آن ساقی خودکام 387شمارهٔ ۴۲۹: بیا، که نوبت رندیست، عاشقم، مستم 388شمارهٔ ۴۳۰: دوش آن مه دو هفته دستم گرفت، دستم 389شمارهٔ ۴۳۱: سوی می خانه میکشی دستم 390شمارهٔ ۴۳۲: من از سودای جانان نیم مستم 391شمارهٔ ۴۳۳: اگر بر خاک کویت گرد گردم 392شمارهٔ ۴۳۴: سفر گزیدم و آهنگ آن جهان کردم 393شمارهٔ ۴۳۵: دوش بر اوج لا مکان خیمه اصطفا زدم 394شمارهٔ ۴۳۶: بدوستی، که ترا نیک دوست می دارم 395شمارهٔ ۴۳۷: دینار نمی خواهم، من عاشق دیدارم 396شمارهٔ ۴۳۸: گر بنالم من از این درد که در دل د ...397شمارهٔ ۴۳۹: منت از دل بصد جان دوست دارم 398شمارهٔ ۴۴۰: نه تنها من خراب و مست یارم 399شمارهٔ ۴۴۱: باده می نوشم و سودای تو در سر دار ...400شمارهٔ ۴۴۲: سرم سبزست و لب خندان و عیش جاودان ...401شمارهٔ ۴۴۳: عاشق یارم، بغیر یار ندارم 402شمارهٔ ۴۴۴: جگر گر مست و دل گر مست و آه آتشین ...403شمارهٔ ۴۴۵: از نایره شوقت در دل شرری دارم 404شمارهٔ ۴۴۶: در ملک وصال او ظل شجری دارم 405شمارهٔ ۴۴۷: چشم گریان و دل زار و نزاری دارم 406شمارهٔ ۴۴۸: عیسی بظهور آمد، من مرده چرا باشم؟407شمارهٔ ۴۴۹: خیالست این که: من بی یار باشم 408شمارهٔ ۴۵۰: ای دوای درد بیماران، سلام علیکم 409شمارهٔ ۴۵۱: بحمدالله من از دردی کشانم 410شمارهٔ ۴۵۲: فقر می گفت که: من خسرو جاویدانم 411شمارهٔ ۴۵۳: من بیچاره سودا زده سرگردانم 412شمارهٔ ۴۵۴: من ز سودای تو سرگشته و سرگردانم 413شمارهٔ ۴۵۵: مشرب عذب مرا هر نفس از خم قدیم 414شمارهٔ ۴۵۶: میان آتش سوزان علم فراخته ایم 415شمارهٔ ۴۵۷: ما در هوای عشق تو سرمست باده ایم 416شمارهٔ ۴۵۸: پهلوی خوان بسر کوی حبیب آمده ایم 417شمارهٔ ۴۵۹: گرنه آنست که جوینده یار آمده ایم؟418شمارهٔ ۴۶۰: مست بودیم بگلبانگ تو هشیار شدیم 419شمارهٔ ۴۶۱: اقبال عشق بود، که ما مقبل آمدیم 420شمارهٔ ۴۶۲: ما در جهان کون برای تو آمدیم 421شمارهٔ ۴۶۳: این عنایت ازلی بود که ره پرسیدیم 422شمارهٔ ۴۶۴: در مسجد و در کعبه و بت خانه دویدی ...423شمارهٔ ۴۶۵: ما در طلب دوست فراوان بدویدیم 424شمارهٔ ۴۶۶: در دور رخت یک دل هشیار ندیدیم 425شمارهٔ ۴۶۷: در کعبه و بت خانه بجز یار ندیدیم 426شمارهٔ ۴۶۸: هزاران بحر در دردانه دیدیم 427شمارهٔ ۴۶۹: جانا، بجز از تو کس نداریم 428شمارهٔ ۴۷۰: عمریست که سودای سر زلف تو داریم 429شمارهٔ ۴۷۱: غیر از تو کس دگر نداریم 430شمارهٔ ۴۷۲: ما در دل و جان آتش سودای تو داریم 431شمارهٔ ۴۷۳: ما عاشق و رند و پاکبازیم 432شمارهٔ ۴۷۴: ماییم که چون باده گل رنگ بجوشیم 433شمارهٔ ۴۷۵: با روی تو ز سبزه و گلزار فارغیم 434شمارهٔ ۴۷۶: گرچه در طور شریعت همه مأمورانیم 435شمارهٔ ۴۷۷: لب مگز، عشوه مده باز، که ما مستان ...436شمارهٔ ۴۷۸: ما و این عشق دل افروز، که جان در ...437شمارهٔ ۴۷۹: ما نه امروزست کز عشق و ولا دم می ...438شمارهٔ ۴۸۰: تو جان و دل مایی، من وصف تو چون گ ...439شمارهٔ ۴۸۱: چه گویم؟ ای مسلمانان، چه گویم؟440شمارهٔ ۴۸۲: ماه عیانست روی یار چه گویم؟441شمارهٔ ۴۸۳: عجب رعنا و زیبایی، چه گویم؟442شمارهٔ ۴۸۴: من معدن اسرارم، اما بنمی گویم 443شمارهٔ ۴۸۵: این سخن نیست باندازه که من میگویم 444شمارهٔ ۴۸۶: ما سوز عشق را بدو عالم نمیدهیم 445شمارهٔ ۴۸۷: ما عشق یار را بدو عالم نمیدهیم 446شمارهٔ ۴۸۸: بیا، بیا، که فقیریم و خاکسار تویی ...447شمارهٔ ۴۸۹: بر سر راهم بدید و گفت:«هی سن کیم ...448شمارهٔ ۴۹۰: بصلاح آمد از اوصاف خدای ذوالمن 449شمارهٔ ۴۹۱: بفضل و رحمت و توفیق ذوالمن 450شمارهٔ ۴۹۲: دوش آن مه دو هفته من با هزار فن 451شمارهٔ ۴۹۳: ساقی جان، لطف فرما کاسه دردی بمن 452شمارهٔ ۴۹۴: سامان عیش نیست درین دار پر فتن 453شمارهٔ ۴۹۵: طالبانی که اسیرند درین حبس بدن 454شمارهٔ ۴۹۶: من بجانان زنده ام، گر باز دانی ای ...455شمارهٔ ۴۹۷: یارم ز در در آمو، وشتن کنید وشتن 456شمارهٔ ۴۹۸: آن ماه مسافر سفری کرد ز کرمان 457شمارهٔ ۴۹۹: ای ساقی دل و جان، ای نور چشم اعیا ...458شمارهٔ ۵۰۰: ای عاشقان، ای عاشقان، هنگام آن شد ...459شمارهٔ ۵۰۱: این چنین مست و معربد بکجا؟ ای دل ...460شمارهٔ ۵۰۲: ای نور دل و دیده وای زبده اعیان 461شمارهٔ ۵۰۳: با هیچ رسید این صفت باده فروشان 462شمارهٔ ۵۰۴: بس عجب طرفه حدیثیست که: آن شاه جه ...463شمارهٔ ۵۰۵: بشنو ز عشق رمزی، حیران مباش، حیرا ...464شمارهٔ ۵۰۶: بقدر جام بود شور و حالت مستان 465شمارهٔ ۵۰۷: بیا، ای یار سودایی، بیا، ای جان س ...466شمارهٔ ۵۰۸: بیا، که عشق برافراخت سنجق سلطان 467شمارهٔ ۵۰۹: تربیت میکند مرا جانان 468شمارهٔ ۵۱۰: تن زنده بجان آمد و جان زنده بجانا ...469شمارهٔ ۵۱۱: جانم بلب رسید ز غم، ساقی، الامان 470شمارهٔ ۵۱۲: چندان که گفتم: خاطر مرنجان 471شمارهٔ ۵۱۳: حیات تن ز جان آمد، حیات جان ز جان ...472شمارهٔ ۵۱۴: خبری دهید جان را، که ز دوست چیست ...473شمارهٔ ۵۱۵: دل با تو نظر دارد، اما نظری پنهان 474شمارهٔ ۵۱۶: دوست در مجلسست و جان در جان 475شمارهٔ ۵۱۷: ز خوبان عربده خوش باشد، ای جان 476شمارهٔ ۵۱۸: ساقی چو تو باشی، همه جا باده پرست ...477شمارهٔ ۵۱۹: سرگشته ایم و حیران در کوی مهرورزا ...478شمارهٔ ۵۲۰: عشق و معشوق و عاشق حیران 479شمارهٔ ۵۲۱: «فوز النجات » می طلبی؟ جام می ستا ...480شمارهٔ ۵۲۲: «کن فکان » جان را خبر گوید ز «کان ...481شمارهٔ ۵۲۳: «کل یوم هو فی شان » چه نشانست و چ ...482شمارهٔ ۵۲۴: «کل یوم هو فی شان » ز چه کردند بی ...483شمارهٔ ۵۲۵: گر ره بتو هست، چیست فرمان؟484شمارهٔ ۵۲۶: گر شیر نه ای، بگذر ازین بیشه شیرا ...485شمارهٔ ۵۲۷: گفت حق: «کل من علیها فان »486شمارهٔ ۵۲۸: ما که مستان خرابیم درین دیر مغان 487شمارهٔ ۵۲۹: مقررست و معین بحجت و برهان 488شمارهٔ ۵۳۰: میان باطن جانی و جان تویی، ای جان 489شمارهٔ ۵۳۱: همه بودند که گفتند بپیدا و نهان 490شمارهٔ ۵۳۲: همه جا اوست شاه جاویدان 491شمارهٔ ۵۳۳: جگر پردرد و دل پر خونم، ای جان 492شمارهٔ ۵۳۴: یار همان، درد همان، دل همان 493شمارهٔ ۵۳۵: «حصل ما فی الصدور» لذت جان یافتن 494شمارهٔ ۵۳۶: در دل از شوق تو شوریست که نتوان گ ...495شمارهٔ ۵۳۷: چه باشد شیوه عاشق؟ بمعشوقان نظر ک ...496شمارهٔ ۵۳۸: مرا از زخم شمشیرت نمی شاید حذر کر ...497شمارهٔ ۵۳۹: خواهی بجهان شوری، بنیاد قیامت کن 498شمارهٔ ۵۴۰: نیم مستان ترا سرگشته چون پرگار کن 499شمارهٔ ۵۴۱: بیتی همی سرایم و زاریست کار من 500شمارهٔ ۵۴۲: ناوک غمزه می زند بر دل من نگار من 501شمارهٔ ۵۴۳: بسامان آمد احوال دل من 502شمارهٔ ۵۴۴: بسودایت سرشت آب و گل من 503شمارهٔ ۵۴۵: عید و بر قندان تویی، ای جان جان ج ...504شمارهٔ ۵۴۶: جگر گرمست و آهم سرد و دل خون 505شمارهٔ ۵۴۷: دل آشفته دارم، چشم پر خون 506شمارهٔ ۵۴۸: ما را هوای باده نابست در درون 507شمارهٔ ۵۴۹: از عیان گر واقفی، بگذر ز عین 508شمارهٔ ۵۵۰: الا! ای نفس، خودکامی و خودبین 509شمارهٔ ۵۵۱: ای یار، ندانم که چه رسمست و چه آی ...510شمارهٔ ۵۵۲: بجان آمد ز هجران جان مسکین 511شمارهٔ ۵۵۳: پیر مغان کجاست؟ که آن مرد دوربین 512شمارهٔ ۵۵۴: جعل را چند ازین تحسین و تمکین؟513شمارهٔ ۵۵۵: «حمدلله » گفت رب العالمین 514شمارهٔ ۵۵۶: گفت: نور آسمانست و زمین 515شمارهٔ ۵۵۷: ما داغ آرزوی تو داریم بر جبین 516شمارهٔ ۵۵۸: منت خدای را، که در اطوار ما و طین 517شمارهٔ ۵۵۹: هله! ای ساقی جانها، بده آن باده ر ...518شمارهٔ ۵۶۰: ای دل و جانت بهواها گرو 519شمارهٔ ۵۶۱: باده کهنه گیر و شیشه نو 520شمارهٔ ۵۶۲: ای ساقی جان بخش ما،یک لحظه ما را ...521شمارهٔ ۵۶۳: تو محیطی و دیگران همه جو 522شمارهٔ ۵۶۴: چه شنیدی که دل از دست بدادی،تو عم ...523شمارهٔ ۵۶۵: زان نکهت مشکین،که همی آید از آن س ...524شمارهٔ ۵۶۶: «ستر الله علینا» چه علالاست درین ...525شمارهٔ ۵۶۷: دل شوریده را تمنا تو 526شمارهٔ ۵۶۸: ای دل، اگر تو عاشقی، با عاشقان هم ...527شمارهٔ ۵۶۹: از لعل یار اگر شکری یافتی بگو 528شمارهٔ ۵۷۰: پیش ما قصه جام و جم و جمشید مگو 529شمارهٔ ۵۷۱: «الا یاایهاالساقی »، مرا جام مصفا ...530شمارهٔ ۵۷۲: «کان الله » گفت و «کان الله له »531شمارهٔ ۵۷۳: ای آفتاب روی ترا پرده دار ماه 532شمارهٔ ۵۷۴: بر بیدلان گذشت و نکرد اینطرف نگاه 533شمارهٔ ۵۷۵: پیش از بنای مدرسه و رسم خانقاه 534شمارهٔ ۵۷۶: «عز من قائل » چه گفت اله؟535شمارهٔ ۵۷۷: گم کرده ایم راه و ندانیم پیشگاه 536شمارهٔ ۵۷۸: مرا یاریست، اندر گاه و بیگاه 537شمارهٔ ۵۷۹: در میان همه خوبان بت ما از همه به 538شمارهٔ ۵۸۰: آتش عشق تو شوری در جهان انداخته 539شمارهٔ ۵۸۱: ای آتش سودای تو در کن فکان انداخت ...540شمارهٔ ۵۸۲: ای خیالت عقل کل را در گمان انداخت ...541شمارهٔ ۵۸۳: ای کمالت نعت عزت در جهان انداخته 542شمارهٔ ۵۸۴: روی مه را جلوه دادی، زلف میگون تا ...543شمارهٔ ۵۸۵: ای کوس کبریای تو در لامکان زده 544شمارهٔ ۵۸۶: هله!ای ساقی جانها، قدح باده بمن د ...545شمارهٔ ۵۸۷: ساقیا، عذر مگو، باده بسر مستان ده 546شمارهٔ ۵۸۸: گرم از طالع فرخ رخ جانان شود دیده 547شمارهٔ ۵۸۹: گر تو از مستان عشقی در وله 548شمارهٔ ۵۹۰: بجانان زنده ام، الحمدلله 549شمارهٔ ۵۹۱: از مسجد و می خانه وز کعبه و بت خا ...550شمارهٔ ۵۹۲: بیا، ای ماه کنعانی، بیا ای شاه فر ...551شمارهٔ ۵۹۳: پر گشت جهان از می گل رنگ مغانه 552شمارهٔ ۵۹۴: مرآت دل شکستی، ای گنج جاودانه 553شمارهٔ ۵۹۵: می کشد آن حبیب فرزانه 554شمارهٔ ۵۹۶: آیینه تیره شد، ز چه تیره است آینه ...555شمارهٔ ۵۹۷: تا گرد ماه سنبل مشکین نهاده ای 556شمارهٔ ۵۹۸: همه لذت، همه شهوت، همگی رد شده ای 557شمارهٔ ۵۹۹: این شناسی که: از آن شهر و دیار آم ...558شمارهٔ ۶۰۰: خطاب «لن ترانی » چیست؟ یعنی 559شمارهٔ ۶۰۱: «هدی للمتقین » گفتند: یعنی 560شمارهٔ ۶۰۲: هر لحظه مرا میرسد انوار تجلی 561شمارهٔ ۶۰۳: بجان تو، که خمارم بغایت، ای چلبی 562شمارهٔ ۶۰۴: دل ز من برداشت یار مهربان، واحسرت ...563شمارهٔ ۶۰۵: با یاد خدا باش، بهر جای که هستی 564شمارهٔ ۶۰۶: چو با تست مقصود، هرجا که هستی 565شمارهٔ ۶۰۷: چه ذوق نیستی یابی؟ که هستی 566شمارهٔ ۶۰۸: السلام علیک، یا سندی 567شمارهٔ ۶۰۹: ای دل عشاق را بروی تو شادی 568شمارهٔ ۶۱۰: دلم از غصه هجران تو دارد دردی 569شمارهٔ ۶۱۱: گر گلی از گلشن حسنش ببازار آمدی 570شمارهٔ ۶۱۲: گر نسیم رحمتی از کوی جانان آمدی 571شمارهٔ ۶۱۳: فرودی باشد و ننگ و جودی 572شمارهٔ ۶۱۴: گر جان بهوای تو گرفتار نبودی 573شمارهٔ ۶۱۵: جان نوروز و جان صد عیدی 574شمارهٔ ۶۱۶: ای آفتاب روی ترا ماه مشتری 575شمارهٔ ۶۱۷: ای عشق دل فروز، که شاه مظفری 576شمارهٔ ۶۱۸: وصال یار بصد جان بخر، اگر نخری 577شمارهٔ ۶۱۹: مرا از پرتو روی تو هر لمعه است دی ...578شمارهٔ ۶۲۰: ای دوست، بگو باری تا: عزم کجا دار ...579شمارهٔ ۶۲۱: روی دل را بسوی جان داری 580شمارهٔ ۶۲۲: حکایتی دو سه دارم، بشرط دستوری 581شمارهٔ ۶۲۳: ز حد گذشت حکایت ز قصه دوری 582شمارهٔ ۶۲۴: شب عیدست و ما عاشق، چه گویم قصه د ...583شمارهٔ ۶۲۵: من قبله بدل کردم، تا کی بود این ک ...584شمارهٔ ۶۲۶: میسرت نشود عاشقی و مستوری 585شمارهٔ ۶۲۷: نه مست جام خدایی، نه مرد مستوری 586شمارهٔ ۶۲۸: گر زانکه بگویند: گدایی و فقیری 587شمارهٔ ۶۲۹: اگر ز مصر جهانی و گر ز تبریزی 588شمارهٔ ۶۳۰: تو همچو عقل شریفی و همچو روح عزیز ...589شمارهٔ ۶۳۱: تا سر الهی ز ملاهی نشناسی 590شمارهٔ ۶۳۲: من عشقم و عشق من چه پرسی؟591شمارهٔ ۶۳۳: دلا، ز باده و خم خانه که میپرسی؟592شمارهٔ ۶۳۴: زمانی یار شو، گر یار باشی 593شمارهٔ ۶۳۵: چه غمست آخر از غم؟ چو تو در میانه ...594شمارهٔ ۶۳۶: امروز بجد دارم با تو سر دشنامی 595شمارهٔ ۶۳۷: ای قطب جامی، شاه انامی 596شمارهٔ ۶۳۸: ای ماه معربد، ز کجایی و چه نامی؟597شمارهٔ ۶۳۹: زنهار! درین کوی بغفلت نخرامی 598شمارهٔ ۶۴۰: گر شمس منیر آمدی، ار بدر تمامی 599شمارهٔ ۶۴۱: هله! ای جان گرامی، ز کجایی و چه ن ...600شمارهٔ ۶۴۲: پیش از بنای مدرسه و دیر ارمنی 601شمارهٔ ۶۴۳: سخنی می رود، ای دوست، مسلم سخنی 602شمارهٔ ۶۴۴: سؤال میکنم، ار هست رخصت سخنی 603شمارهٔ ۶۴۵: گر بر حدیث اهل دل انکار می کنی 604شمارهٔ ۶۴۶: ای آتش سودای تو در جان جهانی 605شمارهٔ ۶۴۷: ای خواجه، جمالست و جهانست و جوانی 606شمارهٔ ۶۴۸: با روی دل فروزت عیشیست جاودانی 607شمارهٔ ۶۴۹: بتو جان کجا برد پی؟ که تو شاه بی ...608شمارهٔ ۶۵۰: بدرویشی دلی گر بود و جانی 609شمارهٔ ۶۵۱: بیابان را بپیمودی، ولیکن بس ویاوا ...610شمارهٔ ۶۵۲: تا بکی شیوه تقلید و ره آسانی؟611شمارهٔ ۶۵۳: تو جام جمی، اما در جام نمیدانی 612شمارهٔ ۶۵۴: تو محبوب جانی و جان جهانی 613شمارهٔ ۶۵۵: تو مرهم دل ریشی و راحت جانی 614شمارهٔ ۶۵۶: جراحات دلم را تازه کرد آن یار روح ...615شمارهٔ ۶۵۷: جراحت دل من تازه کرد دلبر جانی 616شمارهٔ ۶۵۸: خوشدل شدم که دادم دل را بدلستانی 617شمارهٔ ۶۵۹: ز نور روی تو پیداست سر سبع مثانی 618شمارهٔ ۶۶۰: صلای کافری و غارت مسلمانی 619شمارهٔ ۶۶۱: فداک عقلی و روحی، که راحت جانی 620شمارهٔ ۶۶۲: هله ای دوست، چه گویم؟ که تو محبوب ...621شمارهٔ ۶۶۳: هله! ای ماه وفاپیشه، که محبوب جها ...622شمارهٔ ۶۶۴: هله! ای یار گرانمایه،سبک روح جهان ...623شمارهٔ ۶۶۵: روسیه را، گر ببینی، رد کنی 624شمارهٔ ۶۶۶: تراست ناز، که سلطان حسن و تمکینی 625شمارهٔ ۶۶۷: هله! ای عشق کهن سال، که هر روز نو ...626شمارهٔ ۶۶۸: یار میگوید ببانگ پهلوی :627شمارهٔ ۶۶۹: سخن در سر عاشق کمترک گوی 628شمارهٔ ۶۷۰: مسئله مشکل و آسان توی 629شمارهٔ ۶۷۱: در خاکدان مباش، که خوار جهان شوی 630شمارهٔ ۶۷۲: بسیار طالبی، که مگر ذو فنون شوی 631شمارهٔ ۶۷۳: اگر در طاعتی، گر در گناهی 632شمارهٔ ۶۷۴: تو شاه جهانی و ندانم که چه شاهی؟633شمارهٔ ۶۷۵: تو نور یقین آمدی و رهبر راهی 634شمارهٔ ۶۷۶: در وصف جمال تو توان گفت که: ماهی 635شمارهٔ ۶۷۷: درمانده ام از غم جدایی 636شمارهٔ ۶۷۸: دل ما بغمزه بردی، رخ مه نمی نمایی 637شمارهٔ ۶۷۹: زلف را شانه زن، که رعنایی 638شمارهٔ ۶۸۰: سؤالی دارم، ای جان، کز کجایی 639شمارهٔ ۶۸۱: غرق آن بحر محیطست دل شیدایی 640شمارهٔ ۶۸۲: چو زنان،مباش قانع،ز جهان برنگ و ب ...641شمارهٔ ۶۸۳: هله! عاشقان، که راهست بهو،زنید هو ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ