کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دیده ام تا بر رخ آن گل عذار افتاده است
    اشک سرخم بر رخ زرد آشکار افتاده است
    هر کسی را اختیاری هست در عالم، مرا
    عشق او بر هر دو عالم اختیار افتاده است
    مست و حیران و خرابم از کمال حسن یار
    تا دو چشم نرگسینش در خمار افتاده است
    گفتمش: عمر عزیز، آخر خرابم از غمت
    ز آتش عشق توام جان در شرار افتاده است
    از کمال کبریا محبوب سویم ننگریست
    گفت: ما را چون تو هر جا صد هزار افتاده است
    گفتم : آخر جز پریشانی ندارم هیچ کار
    تا مرا با زلف مشکین تو کار افتاده است
    گفت: قاسم، بر سر خاک مذلت پیش من
    چون تو بسیاری پریشان روزگار افتاده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha