کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مقصود ما ز ملک جهان وصل یار ماست
    این کار اگر برآید، پس کار کار ماست
    ما در میان نار محبت بسوختیم
    بعد از فنا مراد دل اندر کنار ماست
    هر بلبلی بگلشن ما راه کی برد؟
    آن مرغ زار ماست که از مرغزار ماست
    شادی اگر بما نرسد یار حاکمست
    با غم بسر بریم، که او یار غار ماست
    واعظ، برو، ز حرفک و چربک بدار دست
    راه تو مظلم آمد و نور تو نار ماست
    زاهد، ز شرم شیوه ما آب گشته ای
    باری بدان که شرم تو هم شرمسار ماست
    گر پر شود یمین و یسار جهان ز غم
    ما را چه غم ز غم؟ که غمت غمگسار ماست
    منصور گفت که بر سر دار از صفای عشق :
    این دار دار نیست که دارالعیار ماست
    باغ ارم، که مثل وی اندر جهان نبود
    بی پرتو جمال تو دار البوار ماست
    گفتم که: کیست احمد؟ گفتا که: شاه جان
    گفتم: بلیس؟ گفت که: او پرده دار ماست
    گفتم که عقل؟ گفت که: قاضی کن فکان
    گفتم که عشق؟ گفت که: میر شکار ماست
    گفتم که: کیست قاسمی اندر طریق؟ گفت:
    بی اختیار ماست، ولی اختیار ماست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha