به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قاسم انوار

قاسم انوارغزل هاشمارهٔ ۴۶: عاشقم، خسته ام، خراب و یباب

890عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

عاشقم، خسته ام، خراب و یباب
غرق دریای حیرتم، دریاب
توبه کردم ز عاشقی چندی
توبه از توبه کردم، ای تواب
عاشقان در جهان سرمستی
همه لبند و دوست لب لباب
«لیس فی الدار غیره موجود»
چنک می گوید از زبان رباب
نیک و بد را بمان و با حق باش
تا شوی فارغ از عقاب و ثواب
ما و درد فراق و جور حبیب
سخنی مشکلست، اندر یاب
گر تو خون دلم همی ریزی
آخر، ای جان، شتاب چیست، شتاب؟
عالمی غرق بحر نور شوند
گر از آن رو بیفکنی جلباب
هرکسی ره بروئی آوردند
قاسمی رو بیار و باده ناب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۵: شب، همه شب به هوای تو چنین مست خرا ...2شمارهٔ ۴۶: عاشقم، خسته ام، خراب و یباب 3شمارهٔ ۴۷: «لن ترانی » می رسد از طور موسی را ...4شمارهٔ ۴۸: یار همسایه تو شد، دریاب 5شمارهٔ ۴۹: ای از جمال روی تو تابنده آفتاب 6شمارهٔ ۵۰: ای پرتو جمال ترا بنده آفتاب 7شمارهٔ ۵۱: عدیل نیست ترا در جهان حسن و ملاحت 8شمارهٔ ۵۲: ای مظهر جمال تو مرآت کاینات 9شمارهٔ ۵۳: پیش از بنای مدرسه و دیر سومنات 10شمارهٔ ۵۴: دلم رابرد عشقت، «فات مافات »11شمارهٔ ۵۵: «ستة ایام » گفت و «سبع سماوات »12شمارهٔ ۵۶: مرآت اوست جمله ذرات کاینات 13شمارهٔ ۵۷: عشق ما را هزار فن آموخت 14شمارهٔ ۵۸: از ما خبر برید بدان عاشقان مست :15شمارهٔ ۵۹: گر زاهدست جانم، اگر رند می پرست 16شمارهٔ ۶۰: ما پیش شمع روی تو پروانه وار مست 17شمارهٔ ۶۱: ای دوست، دلم راهوس باده حمراست 18شمارهٔ ۶۲: این همه موج بی کران ز چه خاست؟19شمارهٔ ۶۳: بآفتاب جمالت، که نور دیده ماست 20شمارهٔ ۶۴: جان عالم تو و این قصه ز جانت پیداس ...21شمارهٔ ۶۵: چون صبح سعادت ز جبین تو هویداست 22شمارهٔ ۶۶: چون نور رخت از همه سو ظاهر و پیداس ...23شمارهٔ ۶۷: خورشید منور ز جمال تو هویداست 24شمارهٔ ۶۸: دوست در مجلس جان آمد و محفل آراست 25شمارهٔ ۶۹: دین هر کس بقدر صدق و صفاست 26شمارهٔ ۷۰: رنگ رز رنگ خمی کرد و نیامد خم راست 27شمارهٔ ۷۱: ز درد عشق اگر جان غریق بحر بلاست 28شمارهٔ ۷۲: عشق و مستوری و مستی چو نمی آید راس ...29شمارهٔ ۷۳: معراج عاشقی، که فنا در پی فناست 30شمارهٔ ۷۴: مهربان یار وفاپیشه کجا رفت و کجاست ...31شمارهٔ ۷۵: «و هو معکم » گفت از این معنی چه خو ...32شمارهٔ ۷۶: یک سخن از قول اخوان الصفاست:33شمارهٔ ۷۷: در همه روی زمین یک دل هشیار کجاست؟34شمارهٔ ۷۸: جان گنه کار است و مجرم، رحمت جانان ...35شمارهٔ ۷۹: در خاکدان دهر دلی شادمان کجاست؟36شمارهٔ ۸۰: دلدار یار ماست، غمش غمگسار ماست 37شمارهٔ ۸۱: مقصود ما ز ملک جهان وصل یار ماست 38شمارهٔ ۸۲: از لطف دوست سکه دولت بنام ماست 39شمارهٔ ۸۳: شور جهان ز شکر آن دلستان ماست 40شمارهٔ ۸۴: دیده ام تا بر رخ آن گل عذار افتاده ...41شمارهٔ ۸۵: بر ما بناز می گذری، این چه عادتست؟42شمارهٔ ۸۶: دستم بدست گیر، که دل توبه کارتست 43شمارهٔ ۸۷: گر دل برفت، مسکن جانها بکوی تست 44شمارهٔ ۸۸: جاودان، هرکه ترا دید بعالم شادست 45شمارهٔ ۸۹: شفای جان مرا چیست؟ کز من آزردست 46شمارهٔ ۹۰: دل چه دیدست؟ که دیوانه آن یار شدست 47شمارهٔ ۹۱: روی زمین لعل بدخشان شدست 48شمارهٔ ۹۲: ای خواجه، درین کوی چه عیشست و چه ب ...49شمارهٔ ۹۳: بازم نمکی بر جگر ریش رسیدست 50شمارهٔ ۹۴: آن را که قبله اش رخ خورشید انورست 51شمارهٔ ۹۵: از هرچه هست ذکر جمال تو خوشترست 52شمارهٔ ۹۶: اگر در مغز، اگر در پوست یارست 53شمارهٔ ۹۷: هلاک عاشقان در انتظارست 54شمارهٔ ۹۸: یحبهم و یحبونه چه اقرارست؟55شمارهٔ ۹۹: دلم از غصه هجران تو اندر شورست 56شمارهٔ ۱۰۰: من اگر توبه شکستم کرمش موفورست 57شمارهٔ ۱۰۱: امروز بهرحال به از دی و پریرست 58شمارهٔ ۱۰۲: بگذار ره صومعه، کان دور و درازست 59شمارهٔ ۱۰۳: گر دیر سومنات بود، گر صوامعست 60شمارهٔ ۱۰۴: ره بیابانست و شب تاریک و پایم در ...61شمارهٔ ۱۰۵: در مذهب ما باده مباحست و حلالست 62شمارهٔ ۱۰۶: بهر کجا که رسد عشق شاه محترمست 63شمارهٔ ۱۰۷: جگرم گرم و دل خسته ندیم ندمست 64شمارهٔ ۱۰۸: غم تو بر دل و بر جان امیر و محتشم ...65شمارهٔ ۱۰۹: تو ساقی جان بخشی و عالم همه جامست 66شمارهٔ ۱۱۰: موسی صفتان را، که درین طور مقامست 67شمارهٔ ۱۱۱: خرد مستست و دل مستست و جان مست 68شمارهٔ ۱۱۲: دلم از عشق تو مستست و جان مست 69شمارهٔ ۱۱۳: گر دردمند گردد دل، دولتی عظیمست 70شمارهٔ ۱۱۴: ملامت را بمان، چه جای بیمست؟71شمارهٔ ۱۱۵: بنده را هست سؤالی و نه آن حد منست 72شمارهٔ ۱۱۶: آن ماه دل افروز، که محبوب جهانست 73شمارهٔ ۱۱۷: آن ماه شب افروز، که در پرده نهانس ...74شمارهٔ ۱۱۸: امشب شب آدینه و فردا رمضانست 75شمارهٔ ۱۱۹: ای بی خبران، مصلحت کار در آنست 76شمارهٔ ۱۲۰: ای ساقی جان بخش، که در جام تو جان ...77شمارهٔ ۱۲۱: بگوش سرو چه گفتی؟ که پای کوبانست 78شمارهٔ ۱۲۲: درد تو، که سرمایه ملک دو جهانست 79شمارهٔ ۱۲۳: در دیده صاحب نظران کشف عیانست :80شمارهٔ ۱۲۴: در نهان خانه وحدت قمری پنهان است 81شمارهٔ ۱۲۵: دلم از زلف تو آشفته و سرگردانست 82شمارهٔ ۱۲۶: صبا چه گفت بگوش چمن که خندانست؟83شمارهٔ ۱۲۷: فروغ نور رخت آفتاب تابانست 84شمارهٔ ۱۲۸: مرا پیوند او پیوند جانست 85شمارهٔ ۱۲۹: مرا چون عاشقی دارالامانست 86شمارهٔ ۱۳۰: مرا نور یقین همراه جانست 87شمارهٔ ۱۳۱: مرا هوای تو اندر میانه جانست 88شمارهٔ ۱۳۲: همه صحرا گلست و ارغوانست 89شمارهٔ ۱۳۳: دلم از شوق تو خونست و ندانم چونست 90شمارهٔ ۱۳۴: شریعت در طریقت مستعینست 91شمارهٔ ۱۳۵: آفتابیست جمالت که جهان پرتو اوست 92شمارهٔ ۱۳۶: باد صبا برگرفت پرده ز رخسار دوست 93شمارهٔ ۱۳۷: برآمد آفتاب طلعت دوست 94شمارهٔ ۱۳۸: بوی جان میآید از باد صبا، این بو ...95شمارهٔ ۱۳۹: بیار جان طلب کار را بحضرت دوست 96شمارهٔ ۱۴۰: دل من شیوه شیرین ترا دارد دوست 97شمارهٔ ۱۴۱: ز پیدایی چو پنهانست آن دوست 98شمارهٔ ۱۴۲: عاشق بمرگ مایل و عاقل بهانه جوست 99شمارهٔ ۱۴۳: عرصه عالم بما پیداست، ما پیدا بدو ...100شمارهٔ ۱۴۴: نمی توان خبری دادن از حقیقت دوست 101شمارهٔ ۱۴۵: دل ما بصد جان طلب کار اوست 102شمارهٔ ۱۴۶: قمری دارم کین چشم نهان خانه اوست 103شمارهٔ ۱۴۷: در سویدای دلم سودای اوست 104شمارهٔ ۱۴۸: سر بلندی بین، که دایم در سرم سودا ...105شمارهٔ ۱۴۹: ای دل و دلدار من، راه بوصل از چه ...106شمارهٔ ۱۵۰: آن یار جفا پیشه، که پشتست و پناهس ...107شمارهٔ ۱۵۱: برون ز راه خدا راهرو نه در راهست 108شمارهٔ ۱۵۲: در فهم همین نکته بسی عزت و جاهست 109شمارهٔ ۱۵۳: زان یار جفا پیشه، که پشتست و پناه ...110شمارهٔ ۱۵۴: مگو ز سختی این ره، چو دوست همراهس ...111شمارهٔ ۱۵۵: هرچند اگر سرخ و سفیدست و سیاهست 112شمارهٔ ۱۵۶: همچو خورشید، که او را نظری با ما ...113شمارهٔ ۱۵۷: عاشق قرین مهر و وفا هرکجا که هست 114شمارهٔ ۱۵۸: بکوی عاشقان بت خانه ای هست 115شمارهٔ ۱۵۹: زان یار سفر کرده کسی را خبری هست؟116شمارهٔ ۱۶۰: براه پیر مغان رو، که راه سرمستیست 117شمارهٔ ۱۶۱: در جمله ذرات جهان لمعه حسنیست 118شمارهٔ ۱۶۲: رخسار تو چون آینه صورت و معنیست 119شمارهٔ ۱۶۳: رخسار تو چون آینه صورت و معنیست 120شمارهٔ ۱۶۴: طریق عشق سپردن طریق بوالعجبیست 121شمارهٔ ۱۶۵: چون روی تو ز مصحف تنزیه آیتیست 122شمارهٔ ۱۶۶: گر جمله تویی تو، نیک و بد چیست؟123شمارهٔ ۱۶۷: ای بت عیار من، نام تو امروز چیست؟124شمارهٔ ۱۶۸: ای دوست، حکایت نهان چیست؟125شمارهٔ ۱۶۹: همه دردست درین واقعه، پس درمان چی ...126شمارهٔ ۱۷۰: بخون آغشته ام، درمان من چیست؟127شمارهٔ ۱۷۱: آنکه دل بر دست و دارد قصد جان پید ...128شمارهٔ ۱۷۲: عاشق روی ترا خرقه و زنار یکیست 129شمارهٔ ۱۷۳: پیوسته دلم در غم آن یار گرامیست 130شمارهٔ ۱۷۴: میان مجلس رندان حدیث فردا نیست 131شمارهٔ ۱۷۵: بیا، بیا، که مرا با تو نسبت جا نی ...132شمارهٔ ۱۷۶: حلقه بر در مزن، که بارت نیست 133شمارهٔ ۱۷۷: حلقه بر در مزن، که راهت نیست 134شمارهٔ ۱۷۸: همه کار و بار جهان هیچ نیست 135شمارهٔ ۱۷۹: تا با خودم از خودم خبر نیست 136شمارهٔ ۱۸۰: در بزم یار باده ناخوشگوار نیست 137شمارهٔ ۱۸۱: از تو بمقصود ره دور نیست 138شمارهٔ ۱۸۲: بی جمالت بوستان عیش ما را نور نیس ...139شمارهٔ ۱۸۳: بی یاد دوست در دل مستان سرور نیست 140شمارهٔ ۱۸۴: عاشقان در جمع با یارند و این بس د ...141شمارهٔ ۱۸۵: دل را ز جان گزیر وز جانان گزیر نی ...142شمارهٔ ۱۸۶: جان ما را دولت عشق رخت امروز نیست 143شمارهٔ ۱۸۷: شکی نماند که جز دوست در جهان کس ن ...144شمارهٔ ۱۸۸: بی جام عشق عیش دل ما تمام نیست 145شمارهٔ ۱۸۹: پیر ما جامیست، اما در خور این جام ...146شمارهٔ ۱۹۰: از دولت دیدار تو دل را غم جان نیس ...147شمارهٔ ۱۹۱: بجز وصلت حیات جاودان نیست 148شمارهٔ ۱۹۲: چو رویت تازه گل در بوستان نیست 149شمارهٔ ۱۹۳: بپیش مردم نادیده این سخن شینیست 150شمارهٔ ۱۹۴: خلق گویند که: در عشق بلیاتی نیست 151شمارهٔ ۱۹۵: هرکه را نفی فراوان شد و اثباتی نی ...152شمارهٔ ۱۹۶: از یار سفر کرده کسی را خبری نیست 153شمارهٔ ۱۹۷: در صومعه و دیر مغان هیچ سری نیست 154شمارهٔ ۱۹۸: ز بحر عشق تو هر قطره ای چو دریایی ...155شمارهٔ ۱۹۹: چراغ مرد معنی آشناییست 156شمارهٔ ۲۰۰: هرکجا در دو جهان عاشق روشن راییست 157شمارهٔ ۲۰۱: مرا با روی تو پیوسته روییست 158شمارهٔ ۲۰۲: باغبانا، بجهان تخم نکو باید کاشت 159شمارهٔ ۲۰۳: باز شوری بمحلت زد، ازین کو بگذشت 160شمارهٔ ۲۰۴: در شرح آن جمال بیانها ز حد گذشت 161شمارهٔ ۲۰۵: دردم ز اشتیاق تو ز اندازه در گذشت 162شمارهٔ ۲۰۶: چشم سرمست تو ما را بستم کاری کشت 163شمارهٔ ۲۰۷: ناگهان در تاخت عشقت، ملک جان یغما ...164شمارهٔ ۲۰۸: ذکر جمیل یار جهان را فرو گرفت 165شمارهٔ ۲۰۹: هرگز هوای وصل تو از جان ما نرفت 166شمارهٔ ۲۱۰: جان ببوی وصل یار از کعبه تا بتخان ...167شمارهٔ ۲۱۱: دیدمش دوش که :سرمست و خرامان میرف ...168شمارهٔ ۲۱۲: اسرار تو با خاطر هشیار توان گفت 169شمارهٔ ۲۱۳: با عشق ز تسبیح و مصلا نتوان گفت 170شمارهٔ ۲۱۴: در حسن و جمالی که تو داری چه توان ...171شمارهٔ ۲۱۵: بحق صحبت دیرین مرا مران بخجالت 172شمارهٔ ۲۱۶: ای رهنمای ملک معانی، چه گویمت؟173شمارهٔ ۲۱۷: ای پرتو جمال الهی،چه گویمت؟174شمارهٔ ۲۱۸: ای دل، چو پیش آمد غمی،آن را فرج د ...175شمارهٔ ۲۱۹: من و معشوق و جام ناب صباح 176شمارهٔ ۲۲۰: عشق تو مرا از هر دو جهان ساخت مجر ...177شمارهٔ ۲۲۱: ای دل و جان گرامی به تمنای تو شاد 178شمارهٔ ۲۲۲: بسودای تو خوش حالیم و دلشاد 179شمارهٔ ۲۲۳: بسیار سعی کردم و بسیار اجتهاد 180شمارهٔ ۲۲۴: جام در پای صراحی سر نهاد 181شمارهٔ ۲۲۵: دریغ باشد ازین چار سوی کون و فساد 182شمارهٔ ۲۲۶: سفر گزیدم ازین آستان کون و فساد 183شمارهٔ ۲۲۷: ما همه شیداییان بودیم و مستان ودا ...184شمارهٔ ۲۲۸: هزار شکر که سلطان عشق جان را داد 185شمارهٔ ۲۲۹: بنده پیر مغانیم، که جاویدان باد 186شمارهٔ ۲۳۰: حدم آن کس زند که بادم داد 187شمارهٔ ۲۳۱: ساقیم باده داد و بادم داد 188شمارهٔ ۲۳۲: نگین سلیمان بدیوان که داد؟189شمارهٔ ۲۳۳: ساقی مرا ز باده ناب مغانه داد 190شمارهٔ ۲۳۴: تو آن دری که در عمان نگنجد 191شمارهٔ ۲۳۵: ابر سودای تو آن لحظه که توفان بار ...192شمارهٔ ۲۳۶: دلم از جور تو بسیار شکایت دارد 193شمارهٔ ۲۳۷: ز ذوق عالم عرفان کجا خبر دارد 194شمارهٔ ۲۳۸: دیده مشتاق و دلم میل فراوان دارد 195شمارهٔ ۲۳۹: نقاره سحری قصه ای نهان دارد 196شمارهٔ ۲۴۰: آن خواجه سر بشر ندارد 197شمارهٔ ۲۴۱: مرا سودای او دیوانه دارد 198شمارهٔ ۲۴۲: بپیش اهل سیادت سعادتی دارد 199شمارهٔ ۲۴۳: دلم از شیوه شیرین تو شوری دارد 200شمارهٔ ۲۴۴: هر دلی در دو جهان چشم و چراغی دار ...201شمارهٔ ۲۴۵: جانم از نرگس مخمور تو جاهی دارد 202شمارهٔ ۲۴۶: جانم از دولت درد تو دوایی دارد 203شمارهٔ ۲۴۷: در ولای تو دلم حسن وفایی دارد 204شمارهٔ ۲۴۸: من رند خرابات مغانم چه توان کرد؟205شمارهٔ ۲۴۹: تا که از جور زمان بر جگرم ریش رسد ...206شمارهٔ ۲۵۰: چو عکس مشرق صبح ازل هویدا شد 207شمارهٔ ۲۵۱: تا به کی این دل من واله و شیدا با ...208شمارهٔ ۲۵۲: تا به کی خاطر من واله و شیدا باشد ...209شمارهٔ ۲۵۳: در قیامت همه کس طالب و جویا باشد 210شمارهٔ ۲۵۴: طور سینا چه بود؟ سینه دانا باشد 211شمارهٔ ۲۵۵: گر همه میل دلت جانب سلما باشد 212شمارهٔ ۲۵۶: هر کرا در دل و جان عشق و تولا باش ...213شمارهٔ ۲۵۷: هر که او را هوس منصب اعلا باشد 214شمارهٔ ۲۵۸: مرا گر اندرون پر نار باشد 215شمارهٔ ۲۵۹: ارنی و لن ترانی راز و نیاز باشد 216شمارهٔ ۲۶۰: مست و مستور ندیدیم و گر هم باشد 217شمارهٔ ۲۶۱: مظهر ذات و صفت آدم و عالم باشد 218شمارهٔ ۲۶۲: تا دل آشفته آن زلف پریشان باشد 219شمارهٔ ۲۶۳: عاشقی را،که دل از عشق پریشان باشد 220شمارهٔ ۲۶۴: گرترا میل دلی سوی دل و جان باشد 221شمارهٔ ۲۶۵: گر دلم عید ترا لایق قربان باشد 222شمارهٔ ۲۶۶: کسی که روی تو بیند چگونه شاد نباش ...223شمارهٔ ۲۶۷: نه از خطاست که در ابروی تو چین با ...224شمارهٔ ۲۶۸: بپیش درد من درمان چه باشد؟225شمارهٔ ۲۶۹: رنگرز و رنگرزی دیر شد 226شمارهٔ ۲۷۰: از دولت وصال تو کارم بکام شد 227شمارهٔ ۲۷۱: آیینه سبب گشت که روی تو عیان شد 228شمارهٔ ۲۷۲: درمان طلب کردم بسی،این درد را درم ...229شمارهٔ ۲۷۳: باز دست عشق عقلم را گریبان میکشد 230شمارهٔ ۲۷۴: شوری از شیوه شیرین تو پیدا آمد 231شمارهٔ ۲۷۵: روی هرکس که باندازه مرآت آمد 232شمارهٔ ۲۷۶: باده از خم ارادت بسعادت آمد 233شمارهٔ ۲۷۷: بر دلم بار غم عشق بغایت آمد 234شمارهٔ ۲۷۸: آن ماه دل افروز که رشک قمر آمد 235شمارهٔ ۲۷۹: امروز بار دیگر آن ماه دلبر آمد 236شمارهٔ ۲۸۰: باز آفتاب دولت از بام ما بر آمد 237شمارهٔ ۲۸۱: نهال دولتم را گل بر آمد 238شمارهٔ ۲۸۲: چشم بیدار مرا نوبت دیدار آمد 239شمارهٔ ۲۸۳: شاد باش،ای دل من،نوبت دیدار آمد 240شمارهٔ ۲۸۴: باز، ز خم باده های ناب بر آمد 241شمارهٔ ۲۸۵: یار ببازار کاینات برآمد 242شمارهٔ ۲۸۶: آن یار چو ناگاه ببازار برآمد 243شمارهٔ ۲۸۷: چون ماه من از مشرق انوار بر آمد 244شمارهٔ ۲۸۸: چون ماه نو از مشرق انوار برآمد 245شمارهٔ ۲۸۹: دلدار من از خانه ببازار برآمد 246شمارهٔ ۲۹۰: دمید صبح سعادت،که یار باز آمد 247شمارهٔ ۲۹۱: ازکف ساقی جان باده چو در جام آمد 248شمارهٔ ۲۹۲: آخر،ای شوخ جهان،عشوه گری با ما چن ...249شمارهٔ ۲۹۳: در هوایت عاشقان مستمند 250شمارهٔ ۲۹۴: چنانکه چشم تو در غمزه دلبری داند 251شمارهٔ ۲۹۵: مرا اگر تو ندانی حبیب می داند 252شمارهٔ ۲۹۶: حالت جان مرا پیر مغان میداند 253شمارهٔ ۲۹۷: در آن چمن که تو دیدی گلی ببار نما ...254شمارهٔ ۲۹۸: منگر بعاشقان،که ز صد یک نشان نمان ...255شمارهٔ ۲۹۹: در هیچ زمان غیر بدل راه ندادند 256شمارهٔ ۳۰۰: چند در مسجد و در صومعه غارت کردند 257شمارهٔ ۳۰۱: عاشقان را چو صلا جانب می خانه زدن ...258شمارهٔ ۳۰۲: اندرین دور، که مستان طریقت خوارند 259شمارهٔ ۳۰۳: هر گه که یار شیوه ناز ابتدی کند 260شمارهٔ ۳۰۴: آنان که بجز روی تو جایی نگرانند 261شمارهٔ ۳۰۵: خرده بینان طریقت همه صرافانند 262شمارهٔ ۳۰۶: آب حیوان،که سکندر طلبش میفرمود 263شمارهٔ ۳۰۷: ای عشق توام در دو جهان مقصد و مقص ...264شمارهٔ ۳۰۸: بر کهن دیر جهان دوست تجلی فرمود 265شمارهٔ ۳۰۹: بیمن دولت محبوب عاقبت محمود 266شمارهٔ ۳۱۰: تویی،که مرهم ریشی و غایت مقصود 267شمارهٔ ۳۱۱: دل آینه صورت و معنیست عجب بود 268شمارهٔ ۳۱۲: رنگ رز خواست که خمی کند از کور و ...269شمارهٔ ۳۱۳: ز سوز و شوق تو از جان و دل بر آمد ...270شمارهٔ ۳۱۴: زلفت شب قدرست،زهی سایه ممدود!271شمارهٔ ۳۱۵: ساقیا،نور صبح روی نمود 272شمارهٔ ۳۱۶: سرمایه سعادت ما در دیار بود 273شمارهٔ ۳۱۷: صدبار فکر کردم و صد راه آزمود 274شمارهٔ ۳۱۸: عشقش بخاک بردم و گفتم که: یا ودود 275شمارهٔ ۳۱۹: «علم القرآن » ز «الرحمن » چه بود؟276شمارهٔ ۳۲۰: فتنه در خواب قیامت خفته بود 277شمارهٔ ۳۲۱: فرو ریختی باز در جام جود 278شمارهٔ ۳۲۲: کسی که شیوه حکمت گرفت گوی ربود 279شمارهٔ ۳۲۳: «یحبه و یحبونم » چنین فرمود:280شمارهٔ ۳۲۴: این عشق و مودت اثر لطف خدا بود 281شمارهٔ ۳۲۵: گیسوی تو هر چند کمندی زبلا بود 282شمارهٔ ۳۲۶: روی زیبای تو چون شمع صفا خواهد بو ...283شمارهٔ ۳۲۷: مقام ما بسر کوی یار خواهد بود 284شمارهٔ ۳۲۸: تا جهاندار، جهاندار جهان خواهد بو ...285شمارهٔ ۳۲۹: هرکجا می گذرد دوست، فغان خواهد بو ...286شمارهٔ ۳۳۰: بعد ازین دلبر ما عربده جو خواهد ب ...287شمارهٔ ۳۳۱: گر با تو دمی محرم اسرار توان بود 288شمارهٔ ۳۳۲: صاحب قلاده اهل نزاع و غلو بود 289شمارهٔ ۳۳۳: چون حسن دلاویز تو در جلوه گری بود 290شمارهٔ ۳۳۴: گاهی درون پرده عزت نهان شود 291شمارهٔ ۳۳۵: از افق مکرمت صبح سعادت دمید 292شمارهٔ ۳۳۶: تعینات جهان در میان بیم و امید 293شمارهٔ ۳۳۷: دل ما باده طلب کرد و شرابش برسید 294شمارهٔ ۳۳۸: صبح ازل ز مشرق انوار بردمید 295شمارهٔ ۳۳۹: منم و چشم رمد دیده و نور خورشید 296شمارهٔ ۳۴۰: نعم الفقیه، حال مدرس کجا رسید؟297شمارهٔ ۳۴۱: «یحبهم » ز چه رو گشت آن مراد مرید ...298شمارهٔ ۳۴۲: طریق توبه و تقوی شکستم تا چه پیش ...299شمارهٔ ۳۴۳: بانگ مستان خرابات فنا می آید 300شمارهٔ ۳۴۴: بوی سنبل ز دم باد صبا می آید 301شمارهٔ ۳۴۵: بوی عشق از نفس باد صبا می آید 302شمارهٔ ۳۴۶: از خم صفا جام می ناب بیارید 303شمارهٔ ۳۴۷: از خم صفا باده چون قند بیارید 304شمارهٔ ۳۴۸: خانه ما روضه شد،چون مقدم رضوان رس ...305شمارهٔ ۳۴۹: درد مرا نوبت درمان رسید 306شمارهٔ ۳۵۰: موسی بکوه طور بنور عیان رسید 307شمارهٔ ۳۵۱: دل ز داروخانه دردت دوا دارد امید 308شمارهٔ ۳۵۲: هر کرا جرعه می داد بسر گردانید 309شمارهٔ ۳۵۳: صفیر مرغ جان اسرار گوید 310شمارهٔ ۳۵۴: دلم از قصه هجران چه گوید؟311شمارهٔ ۳۵۵: در پس آیینه چیست باز نمایید 312شمارهٔ ۳۵۶: با ما سخن از خرقه و سجاده مگویید 313شمارهٔ ۳۵۷: از باده گلگون قدری هست بگویید 314شمارهٔ ۳۵۸: از پیر مغان گر خبری هست بگویید 315شمارهٔ ۳۵۹: در مجلس ما جز سخن یار مگویید 316شمارهٔ ۳۶۰: گدایی می کنم زان یار دلبر 317شمارهٔ ۳۶۱: هله! ای دوست بیا باده بخور، غصه م ...318شمارهٔ ۳۶۲: اول ثبوت عرش، پس آنگه جلوس یار 319شمارهٔ ۳۶۳: ای جان جهان، ساقی جان، رطل گران د ...320شمارهٔ ۳۶۴: بیا، بیا، که غریبیم و عاشقیم و نز ...321شمارهٔ ۳۶۵: جام جمست این دل بیچاره، گوش دار 322شمارهٔ ۳۶۶: در داستان عشق تفصی نمود یار 323شمارهٔ ۳۶۷: درد سری میدهد زحمت رنج خمار 324شمارهٔ ۳۶۸: رو خرقه گرو کن، دل و دلدار بدست آ ...325شمارهٔ ۳۶۹: ساقیا، مست خرابیم، بما جامی آر 326شمارهٔ ۳۷۰: ساقی، بیار باده، که تلخست انتظار 327شمارهٔ ۳۷۱: ساقی، بیار باده گل رنگ خوشگوار 328شمارهٔ ۳۷۲: سینه مجروحست و عقل آشفته، خاطر بی ...329شمارهٔ ۳۷۳: عزت عشق بود غیرت یار 330شمارهٔ ۳۷۴: غلطی نیست در حساب و شمار 331شمارهٔ ۳۷۵: قصه ای نو رسید از اسرار:332شمارهٔ ۳۷۶: لاف عرفان می زند آن زاهد لاغر شکا ...333شمارهٔ ۳۷۷: ماییم و جام باده و سودای آن نگار 334شمارهٔ ۳۷۸: مشربم عذبست و مطرب عشق و ساقی یار ...335شمارهٔ ۳۷۹: مشکین کلاله را چو برافکند آن نگار 336شمارهٔ ۳۸۰: منم و عشق سرکش عیار 337شمارهٔ ۳۸۱: هر که هشیار درین دیر مغانش مگذار 338شمارهٔ ۳۸۲: اگرچه خسرو عالم شوی و گر فغفور 339شمارهٔ ۳۸۳: پیش ما قصه شوقست و شهودست و حضور 340شمارهٔ ۳۸۴: در کهن دیر زمان جمله فریبست و غرو ...341شمارهٔ ۳۸۵: کار بی همکار سخت و راه بی همراه د ...342شمارهٔ ۳۸۶: امکان صبر نیست، ز سر گیرم این نفی ...343شمارهٔ ۳۸۷: چو نازنین جهانی بحسن خویش بناز 344شمارهٔ ۳۸۸: ماییم و حضرت تو و صد سوز و صد نیا ...345شمارهٔ ۳۸۹: با زلف و رخت مست مدامیم شب و روز 346شمارهٔ ۳۹۰: فکر عقل از حد گذشت، ای عشق، آتش ب ...347شمارهٔ ۳۹۱: دلم در عشق ناپرواست امروز 348شمارهٔ ۳۹۲: از لب لعل توام کار بکامست امروز 349شمارهٔ ۳۹۳: سید سادات عالم غیر انسان نیست کس 350شمارهٔ ۳۹۴: ز چشم گوشه نشینان نشان سودا پرس 351شمارهٔ ۳۹۵: گر کسی مست و خرابست ز مستانش پرس 352شمارهٔ ۳۹۶: از ما حکایت می و پیر و مغانه پرس 353شمارهٔ ۳۹۷: دلی دارم ز سودایش پر آتش 354شمارهٔ ۳۹۸: تو شمع مجلسی در بزم جان باش 355شمارهٔ ۳۹۹: جان هوادار تو شد، فاش مکن اسرارش 356شمارهٔ ۴۰۰: خواجه مستست، ببین در سر و در دستا ...357شمارهٔ ۴۰۱: بر کنار طاس گردون زد هلال انگشت د ...358شمارهٔ ۴۰۲: بنده از دوست سئوالی بصفا کردم دوش 359شمارهٔ ۴۰۳: پهلوی خوانان غزل می خواند دوش 360شمارهٔ ۴۰۴: واردات عاشقان کز عشق می آید بگوش 361شمارهٔ ۴۰۵: باده ام صافست و مطرب صاف و ساقی ص ...362شمارهٔ ۴۰۶: بنادانان مگو سر حقایق 363شمارهٔ ۴۰۷: متمادی شدست یوم فراق 364شمارهٔ ۴۰۸: بآرزوی تو در خاک می روم، در خاک 365شمارهٔ ۴۰۹: چه بود قصه لیلی درین نشیمن خاک؟366شمارهٔ ۴۱۰: رندیم و عاشقیم و جهان سوز و جامه ...367شمارهٔ ۴۱۱: ای زلف و رخت میگون، ای دوست سلام ...368شمارهٔ ۴۱۲: نور ولایت تویی، شاه سلام علیک 369شمارهٔ ۴۱۳: در تو عجب مانده ام ای عشق شنگ 370شمارهٔ ۴۱۴: از شبستان ازل، تا بامداد آب و گل 371شمارهٔ ۴۱۵: بلبل آشفته حال، از سرمستی بنال 372شمارهٔ ۴۱۶: بیار، ساقی عشاق، جام مالامال 373شمارهٔ ۴۱۷: خاطرم آشفته و جان در ملال 374شمارهٔ ۴۱۸: ما گنج قدیمیم درین دیر کهن سال 375شمارهٔ ۴۱۹: مقررست و معین، برای اهل کمال 376شمارهٔ ۴۲۰: خدای را چو ندانی، چه فقه و چه معق ...377شمارهٔ ۴۲۱: این چه حدیثست که کرد آن صنم؟378شمارهٔ ۴۲۲: بهیچ یار و دیاری اگر چه دل ننهادم 379شمارهٔ ۴۲۳: خوش وقت من، که آینه کردار روشنم 380شمارهٔ ۴۲۴: سلطان دلنواز چو باز آمد از کرم 381شمارهٔ ۴۲۵: طلب گاری ز حد بگذشت و ما محروم و ...382شمارهٔ ۴۲۶: نی چو بنالید، بگفتا: نیم 383شمارهٔ ۴۲۷: از ما مپیچ رو، که غریبیم و تلخ کا ...384شمارهٔ ۴۲۸: یک جام بجانی دهد آن ساقی خودکام 385شمارهٔ ۴۲۹: بیا، که نوبت رندیست، عاشقم، مستم 386شمارهٔ ۴۳۰: دوش آن مه دو هفته دستم گرفت، دستم 387شمارهٔ ۴۳۱: سوی می خانه میکشی دستم 388شمارهٔ ۴۳۲: من از سودای جانان نیم مستم 389شمارهٔ ۴۳۳: اگر بر خاک کویت گرد گردم 390شمارهٔ ۴۳۴: سفر گزیدم و آهنگ آن جهان کردم 391شمارهٔ ۴۳۵: دوش بر اوج لا مکان خیمه اصطفا زدم 392شمارهٔ ۴۳۶: بدوستی، که ترا نیک دوست می دارم 393شمارهٔ ۴۳۷: دینار نمی خواهم، من عاشق دیدارم 394شمارهٔ ۴۳۸: گر بنالم من از این درد که در دل د ...395شمارهٔ ۴۳۹: منت از دل بصد جان دوست دارم 396شمارهٔ ۴۴۰: نه تنها من خراب و مست یارم 397شمارهٔ ۴۴۱: باده می نوشم و سودای تو در سر دار ...398شمارهٔ ۴۴۲: سرم سبزست و لب خندان و عیش جاودان ...399شمارهٔ ۴۴۳: عاشق یارم، بغیر یار ندارم 400شمارهٔ ۴۴۴: جگر گر مست و دل گر مست و آه آتشین ...401شمارهٔ ۴۴۵: از نایره شوقت در دل شرری دارم 402شمارهٔ ۴۴۶: در ملک وصال او ظل شجری دارم 403شمارهٔ ۴۴۷: چشم گریان و دل زار و نزاری دارم 404شمارهٔ ۴۴۸: عیسی بظهور آمد، من مرده چرا باشم؟405شمارهٔ ۴۴۹: خیالست این که: من بی یار باشم 406شمارهٔ ۴۵۰: ای دوای درد بیماران، سلام علیکم 407شمارهٔ ۴۵۱: بحمدالله من از دردی کشانم 408شمارهٔ ۴۵۲: فقر می گفت که: من خسرو جاویدانم 409شمارهٔ ۴۵۳: من بیچاره سودا زده سرگردانم 410شمارهٔ ۴۵۴: من ز سودای تو سرگشته و سرگردانم 411شمارهٔ ۴۵۵: مشرب عذب مرا هر نفس از خم قدیم 412شمارهٔ ۴۵۶: میان آتش سوزان علم فراخته ایم 413شمارهٔ ۴۵۷: ما در هوای عشق تو سرمست باده ایم 414شمارهٔ ۴۵۸: پهلوی خوان بسر کوی حبیب آمده ایم 415شمارهٔ ۴۵۹: گرنه آنست که جوینده یار آمده ایم؟416شمارهٔ ۴۶۰: مست بودیم بگلبانگ تو هشیار شدیم 417شمارهٔ ۴۶۱: اقبال عشق بود، که ما مقبل آمدیم 418شمارهٔ ۴۶۲: ما در جهان کون برای تو آمدیم 419شمارهٔ ۴۶۳: این عنایت ازلی بود که ره پرسیدیم 420شمارهٔ ۴۶۴: در مسجد و در کعبه و بت خانه دویدی ...421شمارهٔ ۴۶۵: ما در طلب دوست فراوان بدویدیم 422شمارهٔ ۴۶۶: در دور رخت یک دل هشیار ندیدیم 423شمارهٔ ۴۶۷: در کعبه و بت خانه بجز یار ندیدیم 424شمارهٔ ۴۶۸: هزاران بحر در دردانه دیدیم 425شمارهٔ ۴۶۹: جانا، بجز از تو کس نداریم 426شمارهٔ ۴۷۰: عمریست که سودای سر زلف تو داریم 427شمارهٔ ۴۷۱: غیر از تو کس دگر نداریم 428شمارهٔ ۴۷۲: ما در دل و جان آتش سودای تو داریم 429شمارهٔ ۴۷۳: ما عاشق و رند و پاکبازیم 430شمارهٔ ۴۷۴: ماییم که چون باده گل رنگ بجوشیم 431شمارهٔ ۴۷۵: با روی تو ز سبزه و گلزار فارغیم 432شمارهٔ ۴۷۶: گرچه در طور شریعت همه مأمورانیم 433شمارهٔ ۴۷۷: لب مگز، عشوه مده باز، که ما مستان ...434شمارهٔ ۴۷۸: ما و این عشق دل افروز، که جان در ...435شمارهٔ ۴۷۹: ما نه امروزست کز عشق و ولا دم می ...436شمارهٔ ۴۸۰: تو جان و دل مایی، من وصف تو چون گ ...437شمارهٔ ۴۸۱: چه گویم؟ ای مسلمانان، چه گویم؟438شمارهٔ ۴۸۲: ماه عیانست روی یار چه گویم؟439شمارهٔ ۴۸۳: عجب رعنا و زیبایی، چه گویم؟440شمارهٔ ۴۸۴: من معدن اسرارم، اما بنمی گویم 441شمارهٔ ۴۸۵: این سخن نیست باندازه که من میگویم 442شمارهٔ ۴۸۶: ما سوز عشق را بدو عالم نمیدهیم 443شمارهٔ ۴۸۷: ما عشق یار را بدو عالم نمیدهیم 444شمارهٔ ۴۸۸: بیا، بیا، که فقیریم و خاکسار تویی ...445شمارهٔ ۴۸۹: بر سر راهم بدید و گفت:«هی سن کیم ...446شمارهٔ ۴۹۰: بصلاح آمد از اوصاف خدای ذوالمن 447شمارهٔ ۴۹۱: بفضل و رحمت و توفیق ذوالمن 448شمارهٔ ۴۹۲: دوش آن مه دو هفته من با هزار فن 449شمارهٔ ۴۹۳: ساقی جان، لطف فرما کاسه دردی بمن 450شمارهٔ ۴۹۴: سامان عیش نیست درین دار پر فتن 451شمارهٔ ۴۹۵: طالبانی که اسیرند درین حبس بدن 452شمارهٔ ۴۹۶: من بجانان زنده ام، گر باز دانی ای ...453شمارهٔ ۴۹۷: یارم ز در در آمو، وشتن کنید وشتن 454شمارهٔ ۴۹۸: آن ماه مسافر سفری کرد ز کرمان 455شمارهٔ ۴۹۹: ای ساقی دل و جان، ای نور چشم اعیا ...456شمارهٔ ۵۰۰: ای عاشقان، ای عاشقان، هنگام آن شد ...457شمارهٔ ۵۰۱: این چنین مست و معربد بکجا؟ ای دل ...458شمارهٔ ۵۰۲: ای نور دل و دیده وای زبده اعیان 459شمارهٔ ۵۰۳: با هیچ رسید این صفت باده فروشان 460شمارهٔ ۵۰۴: بس عجب طرفه حدیثیست که: آن شاه جه ...461شمارهٔ ۵۰۵: بشنو ز عشق رمزی، حیران مباش، حیرا ...462شمارهٔ ۵۰۶: بقدر جام بود شور و حالت مستان 463شمارهٔ ۵۰۷: بیا، ای یار سودایی، بیا، ای جان س ...464شمارهٔ ۵۰۸: بیا، که عشق برافراخت سنجق سلطان 465شمارهٔ ۵۰۹: تربیت میکند مرا جانان 466شمارهٔ ۵۱۰: تن زنده بجان آمد و جان زنده بجانا ...467شمارهٔ ۵۱۱: جانم بلب رسید ز غم، ساقی، الامان 468شمارهٔ ۵۱۲: چندان که گفتم: خاطر مرنجان 469شمارهٔ ۵۱۳: حیات تن ز جان آمد، حیات جان ز جان ...470شمارهٔ ۵۱۴: خبری دهید جان را، که ز دوست چیست ...471شمارهٔ ۵۱۵: دل با تو نظر دارد، اما نظری پنهان 472شمارهٔ ۵۱۶: دوست در مجلسست و جان در جان 473شمارهٔ ۵۱۷: ز خوبان عربده خوش باشد، ای جان 474شمارهٔ ۵۱۸: ساقی چو تو باشی، همه جا باده پرست ...475شمارهٔ ۵۱۹: سرگشته ایم و حیران در کوی مهرورزا ...476شمارهٔ ۵۲۰: عشق و معشوق و عاشق حیران 477شمارهٔ ۵۲۱: «فوز النجات » می طلبی؟ جام می ستا ...478شمارهٔ ۵۲۲: «کن فکان » جان را خبر گوید ز «کان ...479شمارهٔ ۵۲۳: «کل یوم هو فی شان » چه نشانست و چ ...480شمارهٔ ۵۲۴: «کل یوم هو فی شان » ز چه کردند بی ...481شمارهٔ ۵۲۵: گر ره بتو هست، چیست فرمان؟482شمارهٔ ۵۲۶: گر شیر نه ای، بگذر ازین بیشه شیرا ...483شمارهٔ ۵۲۷: گفت حق: «کل من علیها فان »484شمارهٔ ۵۲۸: ما که مستان خرابیم درین دیر مغان 485شمارهٔ ۵۲۹: مقررست و معین بحجت و برهان 486شمارهٔ ۵۳۰: میان باطن جانی و جان تویی، ای جان 487شمارهٔ ۵۳۱: همه بودند که گفتند بپیدا و نهان 488شمارهٔ ۵۳۲: همه جا اوست شاه جاویدان 489شمارهٔ ۵۳۳: جگر پردرد و دل پر خونم، ای جان 490شمارهٔ ۵۳۴: یار همان، درد همان، دل همان 491شمارهٔ ۵۳۵: «حصل ما فی الصدور» لذت جان یافتن 492شمارهٔ ۵۳۶: در دل از شوق تو شوریست که نتوان گ ...493شمارهٔ ۵۳۷: چه باشد شیوه عاشق؟ بمعشوقان نظر ک ...494شمارهٔ ۵۳۸: مرا از زخم شمشیرت نمی شاید حذر کر ...495شمارهٔ ۵۳۹: خواهی بجهان شوری، بنیاد قیامت کن 496شمارهٔ ۵۴۰: نیم مستان ترا سرگشته چون پرگار کن 497شمارهٔ ۵۴۱: بیتی همی سرایم و زاریست کار من 498شمارهٔ ۵۴۲: ناوک غمزه می زند بر دل من نگار من 499شمارهٔ ۵۴۳: بسامان آمد احوال دل من 500شمارهٔ ۵۴۴: بسودایت سرشت آب و گل من 501شمارهٔ ۵۴۵: عید و بر قندان تویی، ای جان جان ج ...502شمارهٔ ۵۴۶: جگر گرمست و آهم سرد و دل خون 503شمارهٔ ۵۴۷: دل آشفته دارم، چشم پر خون 504شمارهٔ ۵۴۸: ما را هوای باده نابست در درون 505شمارهٔ ۵۴۹: از عیان گر واقفی، بگذر ز عین 506شمارهٔ ۵۵۰: الا! ای نفس، خودکامی و خودبین 507شمارهٔ ۵۵۱: ای یار، ندانم که چه رسمست و چه آی ...508شمارهٔ ۵۵۲: بجان آمد ز هجران جان مسکین 509شمارهٔ ۵۵۳: پیر مغان کجاست؟ که آن مرد دوربین 510شمارهٔ ۵۵۴: جعل را چند ازین تحسین و تمکین؟511شمارهٔ ۵۵۵: «حمدلله » گفت رب العالمین 512شمارهٔ ۵۵۶: گفت: نور آسمانست و زمین 513شمارهٔ ۵۵۷: ما داغ آرزوی تو داریم بر جبین 514شمارهٔ ۵۵۸: منت خدای را، که در اطوار ما و طین 515شمارهٔ ۵۵۹: هله! ای ساقی جانها، بده آن باده ر ...516شمارهٔ ۵۶۰: ای دل و جانت بهواها گرو 517شمارهٔ ۵۶۱: باده کهنه گیر و شیشه نو 518شمارهٔ ۵۶۲: ای ساقی جان بخش ما،یک لحظه ما را ...519شمارهٔ ۵۶۳: تو محیطی و دیگران همه جو 520شمارهٔ ۵۶۴: چه شنیدی که دل از دست بدادی،تو عم ...521شمارهٔ ۵۶۵: زان نکهت مشکین،که همی آید از آن س ...522شمارهٔ ۵۶۶: «ستر الله علینا» چه علالاست درین ...523شمارهٔ ۵۶۷: دل شوریده را تمنا تو 524شمارهٔ ۵۶۸: ای دل، اگر تو عاشقی، با عاشقان هم ...525شمارهٔ ۵۶۹: از لعل یار اگر شکری یافتی بگو 526شمارهٔ ۵۷۰: پیش ما قصه جام و جم و جمشید مگو 527شمارهٔ ۵۷۱: «الا یاایهاالساقی »، مرا جام مصفا ...528شمارهٔ ۵۷۲: «کان الله » گفت و «کان الله له »529شمارهٔ ۵۷۳: ای آفتاب روی ترا پرده دار ماه 530شمارهٔ ۵۷۴: بر بیدلان گذشت و نکرد اینطرف نگاه 531شمارهٔ ۵۷۵: پیش از بنای مدرسه و رسم خانقاه 532شمارهٔ ۵۷۶: «عز من قائل » چه گفت اله؟533شمارهٔ ۵۷۷: گم کرده ایم راه و ندانیم پیشگاه 534شمارهٔ ۵۷۸: مرا یاریست، اندر گاه و بیگاه 535شمارهٔ ۵۷۹: در میان همه خوبان بت ما از همه به 536شمارهٔ ۵۸۰: آتش عشق تو شوری در جهان انداخته 537شمارهٔ ۵۸۱: ای آتش سودای تو در کن فکان انداخت ...538شمارهٔ ۵۸۲: ای خیالت عقل کل را در گمان انداخت ...539شمارهٔ ۵۸۳: ای کمالت نعت عزت در جهان انداخته 540شمارهٔ ۵۸۴: روی مه را جلوه دادی، زلف میگون تا ...541شمارهٔ ۵۸۵: ای کوس کبریای تو در لامکان زده 542شمارهٔ ۵۸۶: هله!ای ساقی جانها، قدح باده بمن د ...543شمارهٔ ۵۸۷: ساقیا، عذر مگو، باده بسر مستان ده 544شمارهٔ ۵۸۸: گرم از طالع فرخ رخ جانان شود دیده 545شمارهٔ ۵۸۹: گر تو از مستان عشقی در وله 546شمارهٔ ۵۹۰: بجانان زنده ام، الحمدلله 547شمارهٔ ۵۹۱: از مسجد و می خانه وز کعبه و بت خا ...548شمارهٔ ۵۹۲: بیا، ای ماه کنعانی، بیا ای شاه فر ...549شمارهٔ ۵۹۳: پر گشت جهان از می گل رنگ مغانه 550شمارهٔ ۵۹۴: مرآت دل شکستی، ای گنج جاودانه 551شمارهٔ ۵۹۵: می کشد آن حبیب فرزانه 552شمارهٔ ۵۹۶: آیینه تیره شد، ز چه تیره است آینه ...553شمارهٔ ۵۹۷: تا گرد ماه سنبل مشکین نهاده ای 554شمارهٔ ۵۹۸: همه لذت، همه شهوت، همگی رد شده ای 555شمارهٔ ۵۹۹: این شناسی که: از آن شهر و دیار آم ...556شمارهٔ ۶۰۰: خطاب «لن ترانی » چیست؟ یعنی 557شمارهٔ ۶۰۱: «هدی للمتقین » گفتند: یعنی 558شمارهٔ ۶۰۲: هر لحظه مرا میرسد انوار تجلی 559شمارهٔ ۶۰۳: بجان تو، که خمارم بغایت، ای چلبی 560شمارهٔ ۶۰۴: دل ز من برداشت یار مهربان، واحسرت ...561شمارهٔ ۶۰۵: با یاد خدا باش، بهر جای که هستی 562شمارهٔ ۶۰۶: چو با تست مقصود، هرجا که هستی 563شمارهٔ ۶۰۷: چه ذوق نیستی یابی؟ که هستی 564شمارهٔ ۶۰۸: السلام علیک، یا سندی 565شمارهٔ ۶۰۹: ای دل عشاق را بروی تو شادی 566شمارهٔ ۶۱۰: دلم از غصه هجران تو دارد دردی 567شمارهٔ ۶۱۱: گر گلی از گلشن حسنش ببازار آمدی 568شمارهٔ ۶۱۲: گر نسیم رحمتی از کوی جانان آمدی 569شمارهٔ ۶۱۳: فرودی باشد و ننگ و جودی 570شمارهٔ ۶۱۴: گر جان بهوای تو گرفتار نبودی 571شمارهٔ ۶۱۵: جان نوروز و جان صد عیدی 572شمارهٔ ۶۱۶: ای آفتاب روی ترا ماه مشتری 573شمارهٔ ۶۱۷: ای عشق دل فروز، که شاه مظفری 574شمارهٔ ۶۱۸: وصال یار بصد جان بخر، اگر نخری 575شمارهٔ ۶۱۹: مرا از پرتو روی تو هر لمعه است دی ...576شمارهٔ ۶۲۰: ای دوست، بگو باری تا: عزم کجا دار ...577شمارهٔ ۶۲۱: روی دل را بسوی جان داری 578شمارهٔ ۶۲۲: حکایتی دو سه دارم، بشرط دستوری 579شمارهٔ ۶۲۳: ز حد گذشت حکایت ز قصه دوری 580شمارهٔ ۶۲۴: شب عیدست و ما عاشق، چه گویم قصه د ...581شمارهٔ ۶۲۵: من قبله بدل کردم، تا کی بود این ک ...582شمارهٔ ۶۲۶: میسرت نشود عاشقی و مستوری 583شمارهٔ ۶۲۷: نه مست جام خدایی، نه مرد مستوری 584شمارهٔ ۶۲۸: گر زانکه بگویند: گدایی و فقیری 585شمارهٔ ۶۲۹: اگر ز مصر جهانی و گر ز تبریزی 586شمارهٔ ۶۳۰: تو همچو عقل شریفی و همچو روح عزیز ...587شمارهٔ ۶۳۱: تا سر الهی ز ملاهی نشناسی 588شمارهٔ ۶۳۲: من عشقم و عشق من چه پرسی؟589شمارهٔ ۶۳۳: دلا، ز باده و خم خانه که میپرسی؟590شمارهٔ ۶۳۴: زمانی یار شو، گر یار باشی 591شمارهٔ ۶۳۵: چه غمست آخر از غم؟ چو تو در میانه ...592شمارهٔ ۶۳۶: امروز بجد دارم با تو سر دشنامی 593شمارهٔ ۶۳۷: ای قطب جامی، شاه انامی 594شمارهٔ ۶۳۸: ای ماه معربد، ز کجایی و چه نامی؟595شمارهٔ ۶۳۹: زنهار! درین کوی بغفلت نخرامی 596شمارهٔ ۶۴۰: گر شمس منیر آمدی، ار بدر تمامی 597شمارهٔ ۶۴۱: هله! ای جان گرامی، ز کجایی و چه ن ...598شمارهٔ ۶۴۲: پیش از بنای مدرسه و دیر ارمنی 599شمارهٔ ۶۴۳: سخنی می رود، ای دوست، مسلم سخنی 600شمارهٔ ۶۴۴: سؤال میکنم، ار هست رخصت سخنی 601شمارهٔ ۶۴۵: گر بر حدیث اهل دل انکار می کنی 602شمارهٔ ۶۴۶: ای آتش سودای تو در جان جهانی 603شمارهٔ ۶۴۷: ای خواجه، جمالست و جهانست و جوانی 604شمارهٔ ۶۴۸: با روی دل فروزت عیشیست جاودانی 605شمارهٔ ۶۴۹: بتو جان کجا برد پی؟ که تو شاه بی ...606شمارهٔ ۶۵۰: بدرویشی دلی گر بود و جانی 607شمارهٔ ۶۵۱: بیابان را بپیمودی، ولیکن بس ویاوا ...608شمارهٔ ۶۵۲: تا بکی شیوه تقلید و ره آسانی؟609شمارهٔ ۶۵۳: تو جام جمی، اما در جام نمیدانی 610شمارهٔ ۶۵۴: تو محبوب جانی و جان جهانی 611شمارهٔ ۶۵۵: تو مرهم دل ریشی و راحت جانی 612شمارهٔ ۶۵۶: جراحات دلم را تازه کرد آن یار روح ...613شمارهٔ ۶۵۷: جراحت دل من تازه کرد دلبر جانی 614شمارهٔ ۶۵۸: خوشدل شدم که دادم دل را بدلستانی 615شمارهٔ ۶۵۹: ز نور روی تو پیداست سر سبع مثانی 616شمارهٔ ۶۶۰: صلای کافری و غارت مسلمانی 617شمارهٔ ۶۶۱: فداک عقلی و روحی، که راحت جانی 618شمارهٔ ۶۶۲: هله ای دوست، چه گویم؟ که تو محبوب ...619شمارهٔ ۶۶۳: هله! ای ماه وفاپیشه، که محبوب جها ...620شمارهٔ ۶۶۴: هله! ای یار گرانمایه،سبک روح جهان ...621شمارهٔ ۶۶۵: روسیه را، گر ببینی، رد کنی 622شمارهٔ ۶۶۶: تراست ناز، که سلطان حسن و تمکینی 623شمارهٔ ۶۶۷: هله! ای عشق کهن سال، که هر روز نو ...624شمارهٔ ۶۶۸: یار میگوید ببانگ پهلوی :625شمارهٔ ۶۶۹: سخن در سر عاشق کمترک گوی 626شمارهٔ ۶۷۰: مسئله مشکل و آسان توی 627شمارهٔ ۶۷۱: در خاکدان مباش، که خوار جهان شوی 628شمارهٔ ۶۷۲: بسیار طالبی، که مگر ذو فنون شوی 629شمارهٔ ۶۷۳: اگر در طاعتی، گر در گناهی 630شمارهٔ ۶۷۴: تو شاه جهانی و ندانم که چه شاهی؟631شمارهٔ ۶۷۵: تو نور یقین آمدی و رهبر راهی 632شمارهٔ ۶۷۶: در وصف جمال تو توان گفت که: ماهی 633شمارهٔ ۶۷۷: درمانده ام از غم جدایی 634شمارهٔ ۶۷۸: دل ما بغمزه بردی، رخ مه نمی نمایی 635شمارهٔ ۶۷۹: زلف را شانه زن، که رعنایی 636شمارهٔ ۶۸۰: سؤالی دارم، ای جان، کز کجایی 637شمارهٔ ۶۸۱: غرق آن بحر محیطست دل شیدایی 638شمارهٔ ۶۸۲: چو زنان،مباش قانع،ز جهان برنگ و ب ...639شمارهٔ ۶۸۳: هله! عاشقان، که راهست بهو،زنید هو ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ