کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون نور رخت از همه سو ظاهر و پیداست
    ذرات جهان را بولای تو تولاست
    آن زلف دلاویز بر آن روی دل افروز
    آشوب جهان آمد و سر فتنه غوغاست
    دل را ز جهان هیچ تمنای دگر نیست
    جز دولت درد تو، که آن مقصد اقصاست
    بالات چو دیدیم دل از دست بدادیم
    ما را چه گناهست؟ چو این فتنه ز بالاست
    صد خرقه بیک جرعه دهد صوفی صافی
    از جام می عشق تو، کان باده مصفاست
    چون شاهد و مشهود یکی دیدم و دانست
    در مذهب من اسم همه عین مسماست
    ای جان، تو اگر طالب یاری بحقیقت
    با درد درآمیز، که آن عین مداواست
    از ضعف دل و زردی رخساره میندیش
    در عشق قدم زن، که ز معشوق مددهاست
    زان حسن دل افروز ز شوق دل قاسم
    چون شرح توان داد؟ که ناید بصفت راست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha