قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۶۶: چون نور رخت از همه سو ظاهر و پیداست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون نور رخت از همه سو ظاهر و پیداست ذرات جهان را بولای تو تولاست آن زلف دلاویز بر آن روی دل افروز آشوب جهان آمد و سر فتنه غوغاست دل را ز جهان هیچ تمنای دگر نیست جز دولت درد تو، که آن مقصد اقصاست بالات چو دیدیم دل از دست بدادیم ما را چه گناهست؟ چو این فتنه ز بالاست صد خرقه بیک جرعه دهد صوفی صافی از جام می عشق تو، کان باده مصفاست چون شاهد و مشهود یکی دیدم و دانست در مذهب من اسم همه عین مسماست ای جان، تو اگر طالب یاری بحقیقت با درد درآمیز، که آن عین مداواست از ضعف دل و زردی رخساره میندیش در عشق قدم زن، که ز معشوق مددهاست زان حسن دل افروز ز شوق دل قاسم چون شرح توان داد؟ که ناید بصفت راست قاسم انوار