کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    لطیفه ای عجب است این که لعل سیرابش
    مدام می چکد وکم نمی شود آبش
    کسی که راه به بحر محیط وحدت برد
    غریب نیست درآغوش دشت سیلابش
    چو مرده ای است که خوابانده اند در کافور
    کسی که در شب مهتاب می برد خوابش
    چو تیر سخت کمان می‌جهد برون عارف
    ز مسجدی که بود رو به خلق محرابش
    قدی که خم شود از بار درد و غم صائب
    نهنگ می کشد از بحر عشق قلابش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha