کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از زلف یار رنگ دگر برگرفته ایم
    مومیم اگر چه نکهت عنبر گرفته ایم
    پیش کسی دراز نگشته است دست ما
    ما چون چنار از آتش خود در گرفته ایم
    چون سر بر آوریم ز دریا، که چون صدف
    گوهر به آبروی برابر گرفته ایم
    با دست رعشه دار چو شبنم درین چمن
    دامان آفتاب مکرر گرفته ایم
    گر دست ما تهی است ز سیم و زر نثار
    از چهره آستان تو در زر گرفته ایم
    کیفیت جوانی ما را خمار نیست
    کز دست پیر میکده ساغر گرفته ایم
    ما را به روی گرم چراغ احتیاج نیست
    کز بال و پرفشانی خود در گرفته ایم
    باور که می کند که درین بحر چون حباب
    سر داده ایم و زندگی از سر گرفته ایم؟
    در مشت خار ما به حقارت نظر مکن
    کز دست برق، تیغ مکرر گرفته ایم
    صائب ز نقطه ریزی کلک سخن طراز
    روی زمین تمام به گوهر گرفته ایم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha