کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ما گر چه در بلندی فطرت یگانه ایم
    صد پله خاکسارتر از آستانه ایم
    دیدیم اگر چه سنگ در او بارها گداخت
    ما غافل از گداز درین شیشه خانه ایم
    در گلشنی که خرمن گل می رود به باد
    در فکر جمع خار و خس آشیانه ایم
    از ما مپرس حاصل مرگ و حیات را
    در زندگی به خواب و به مردن فسانه ایم
    چون صبح زیر خیمه دلگیر آسمان
    در آرزوی یک نفس بیغمانه ایم
    چون زلف هر که را که فتد کار در گره
    با دست خشک عقده گشا همچو شانه ایم
    دایم کمان چرخ بود در کمین ما
    در خاکدان دهر همانا نشانه ایم
    آنجاست آدمی که دلش سیر می کند
    ما در میان خلق همان بر کرانه ایم
    ما را زبان شکوه ز بیداد یار نیست
    هر چند آتشیم ولی بی زبانه ایم
    گر تو گل همیشه بهاری زمانه را
    ما بلبل همیشه بهار زمانه ایم
    در محفلی که روی تو عرض صفا دهد
    سرگشته تر ز طوطی آیینه خانه ایم
    صائب گرفته ایم کناری ز مردمان
    آسوده از کشاکش اهل زمانه ایم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha