کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    با لب او کار دندان می کند سین سخن
    زین سبب کم حرف افتاده است آن شیرین دهن
    سوختم، پاس دل بی تاب دارم تا به کی؟
    بیش ازین نتوان نهفت اخگر به زیر پیرهن
    چشم مجمر موم را خوناب حسرت می کند
    چون تواند گشت خاموشی مرا مهر دهن؟
    چیدن دامن ز صحبت ها کمند شهرت است
    شمع فانوسم که باشد خلوتم در انجمن
    تشنه ای از آب او هرگز لب خود تر نکرد
    سرنگون هر چند افتاده است آن چاه ذقن
    سیم و زر بر آتش حرص آب نتواند زدن
    از گرستن نیست مانع شمع را زرین لگن
    در حریم بیضه چون عیسی شود گویا ز مهد
    نیست حاجت طوطی ما را به تلقین سخن
    بسترش خار است صائب تا بود در کان گهر
    نیست جز سنگ ملامت رزق پاکان از وطن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha