کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چندان که چو خورشید به آفاق دویدیم
    ما پیر به روشندلی صبح ندیدیم
    یک بار نجست از دل ما ناوک آهی
    از بار گنه همچو کمان گرچه خمیدیم
    چون شمع درین انجمن از راستی خویش
    غیر از سر انگشت ندامت نگزیدیم
    افسوس که با دیده بیدار چو سوزن
    خار از قدم آبله پایی نکشیدیم
    چون لاله دلسوخته در گلشن ایجاد
    بی خون جگر قطره آبی نچشیدیم
    هر چند چو گل گوش فکندیم درین باغ
    حرفی که برد راه به جایی نشنیدیم
    از آب روان ماند بجا سبزه و گلها
    ما حاصل ازین عمر سبکسیر ندیدیم
    شد ناوک ما گر زدل سنگ ترازو
    بر دوش کمان دست نوازش نکشیدیم
    شد کوزه نرگس سر بی مغز حریفان
    ما یک گل ازان گوشه دستار نچیدیم
    اول ثمر پیشرسش قرب خدا بود
    پیوند خود از هر چه درین باغ بریدیم
    بیرون ننهادیم ز سر منزل خود پای
    چندان که درین دایره چون چشم پریدیم
    کردیم تلف عمر به غواصی این بحر
    در هیچ صدف گوهر انصاف ندیدیم
    صائب به مقامی نرسیدیم ز سستی
    از خاک چو نی گرچه کمر بسته دمیدیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha