کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از صبر عنان دل خود کام گرفتیم
    آن طایر وحشی به همین دام گرفتیم
    بردانه نا پخته دویدیم چو آدم
    ما کار خود از روز ازل خام گرفتیم
    هر چند چو دستار شد از گریه بسیار
    از دیده خود جامه احرام گرفتیم
    بودیم سبکسر چو سپند از رگ خامی
    از سوختگی دامن آرام گرفتیم
    دیدیم زمین تخته مشق است فلک را
    ننشسته درین خانه ره بام گرفتیم
    شد لخت جگر تا به لب خویش رساندیم
    هر لقمه که از خلق به ابرام گرفتیم
    مخمور ز نقل و می روشن نگرفته است
    فیضی که ازان چشم چو بادام گرفتیم
    سودیم به گردون کله از فخر چو خورشید
    تا بوسه چند از لب آن بام گرفتیم
    از چشمه کوثر طمع خام نداریم
    ما داد خود اینجا ز لب جام گرفتیم
    چون فاخته از رتبه اقبال محبت
    جا در بر آن سرو گل اندام گرفتیم
    پروانه صفت صدق طلب رهبر ما شد
    صائب خط پروانگی از شام گرفتیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha