صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۹۲۲: از صبر عنان دل خود کام گرفتیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از صبر عنان دل خود کام گرفتیم آن طایر وحشی به همین دام گرفتیم بردانه نا پخته دویدیم چو آدم ما کار خود از روز ازل خام گرفتیم هر چند چو دستار شد از گریه بسیار از دیده خود جامه احرام گرفتیم بودیم سبکسر چو سپند از رگ خامی از سوختگی دامن آرام گرفتیم دیدیم زمین تخته مشق است فلک را ننشسته درین خانه ره بام گرفتیم شد لخت جگر تا به لب خویش رساندیم هر لقمه که از خلق به ابرام گرفتیم مخمور ز نقل و می روشن نگرفته است فیضی که ازان چشم چو بادام گرفتیم سودیم به گردون کله از فخر چو خورشید تا بوسه چند از لب آن بام گرفتیم از چشمه کوثر طمع خام نداریم ما داد خود اینجا ز لب جام گرفتیم چون فاخته از رتبه اقبال محبت جا در بر آن سرو گل اندام گرفتیم پروانه صفت صدق طلب رهبر ما شد صائب خط پروانگی از شام گرفتیم صائب تبریزی