کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل صد پاره خود را به زلف یار می بندم
    من این اوراق را شیرازه از زنار می بندم
    به چشم خیره رسوا نگاهان برنمی آیم
    به افسون گر چه چشم رخنه دیوار می بندم
    دم سرد خریداران اگر این چاشنی دارد
    شوم گر آب گوهر یخ درین بازار می بندم
    زبان در کام چون پیکانم از خشکی نمی گردد
    لب خشک از تکلم چون لب سوفار می بندم
    ز چشمم روی می تابد ز حرفم گوش می گیرد
    نگه در چشم می دزدم لب از گفتار می بندم
    ز تسخیر مزاح سرکش او عاجزم ور نه
    به تردستی شعله را با خار می بندم
    کمر در خون من صد عندلیب مست می بندد
    گل داغی اگر بر گوشه دستار می بندم
    فرستم نامه چون صائب به آن سنگین دل کافر
    به بال نامه بر با رشته زنار می بندم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha