کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در مصافی که من از آه علم وا کردم
    کوه اگر بود طرف، بادیه پیما کردم
    توشه آخرت من ز خرابات وجود
    مشت خاکی است که در کاسه دنیا کردم
    گوهری نیست که درد امن این صحرانیست
    من قناعت به همین آبله پا کردم
    سفری را که توان گفت به دل بار نبود
    سفر بیخودیی بود که تنها کردم
    کمر ساحل مقصود به دستم آمد
    تا درین قلزم خونخوار کمر وا کردم
    حیف ازین عمر گرانمایه که از بیخبری
    صرف طول امل و عرض تمنا کردم
    پاس اندوه بدارید که من همچو شرر
    عمر خود در سر یک خنده بیجا کردم
    چون معنبر نشود بزم دو عالم صائب؟
    زین گرهها که من از زلف سخن وا کردم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha