کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ادب گذشته بر روی یکدیگر دستم
    وگرنه همچو صدف نیست بی گهر دستم
    تهی شود به لبم نارسیده رطل گران
    ز بس که ریشه دوانده است رعشه در دستم
    جدا چودست سبو از سرم نمی گردد
    ز بس به فکر تو مانده است زیر سردستم
    گره زکار دو عالم گشودن آسان است
    نمیرود پی این کار مختصر دستم
    کنون که شمع برون آمده است از فانوس
    زبال و پر کف خاکستری است در دستم
    ز آب گوهر من روی عالمی تازه است
    چو خاک اگر چه تهی مانده از گهر دستم
    به فکر مور میانی فتاده ام صائب
    عجب رگی ز سخن آمده است در دستم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha