کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به لب نمی رسد از ضعف آه شبگیرم
    ز بار دل چو کمان، خانه می کند تیرم
    ز بس گداختگی در نظر نمی آیم
    مگر به موی میان کرده اند تصویرم
    چه بوریا همه تن استخوان نما شده ام
    هما ز سایه خود می کشد به زنجیرم
    گذشته است به تعمیر دل مدار مرا
    نمی شود نکند روزگار تعمیرم
    ز نقشهای مخالف همین خبر دارم
    که همچو موم گرفتار دست تقدیرم
    چنین که سرکشی از شست من برون جسته است
    به حیرتم که چسان گرد می کند تیرم
    نظر ز دیدن من همچو دود می پوشند
    مس سیاه دلان را اگر چه اکسیرم
    خدنگ ناله من بی کمان سبکسرست
    نمی پرد به پر و بال دیگران تیرم
    جواب آن غزل است این که میرشوقی گفت
    چو شیر از دو طرف می کشند زنجیرم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha