کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به سرمگی سوی آن خاک پا نمی بینم
    به چشم کم طرف توتیا نمی بینم
    چه لازم است که خود را سبک کنم چون کاه
    چو رنگ جاذبه در کهربا نمی بینم
    نسیم صبحم و کارم دریدن جیب است
    به تنگ گیری بند قبا نمی بینم
    چه لازم است بر آیینه مشق بوسه کنم
    چو نقش خویش در آن نقش پا نمی بینم
    به بر گرفته مرا تنگ، ذوق دلتنگی
    چو غنچه راه نسیم صبا نمی بینم
    که بسته است حنا دست با دستان را
    که غیر خاک به مشت گدا نمی بینم
    اگر به دوزخ ازین خاکدان مرا خوانند
    چو سیل می روم و بر قفا نمی بینم
    چه چشمداشت ز بیگانگان گوشه نشین
    که گوش را به سخن آشنا نمی بینم
    چراغ طور اگر خضر راه من گردد
    ز بخت تیره همان پیش پا نمی بینم
    هزار غنچه تصویر باز شد صائب
    منم که روی دلی از صبا نمی بینم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha