کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یاد آن عهد که در بحر سفر می کردم
    کمر سعی خود از موج خطر می کردم
    چون صدف قطره اشکی که به من می دادند
    می زدم بر لب خود مهر و گهر می کردم
    یک جهان سوخته دل می شد اگر مهمانم
    به دم گرم چراغ همه بر می کردم
    گر دو صد قافله مخمور به من بر می خورد
    سر خوش از میکده خون جگر می کردم
    از چمن محو جمال چمن آرا بودم
    چشم پوشیده ز فردوس گذر می کردم
    می گرفتند بتان گوش خود از افغانم
    در دل سنگ به فریاد اثر می کردم
    گر چه دنباله رو قافله دل بودم
    خفتگان را به سر پای خبر می کردم
    ز آشنایی بی طلسم ره و رسم افتادم
    من که از معنی بیگانه حذر می کردم
    ای خوش آن عهد که در مصر وجود از مستی
    یوسفی بود به هر جای نظر می کردم
    این که عمرم همه در مرحله پیمایی رفت
    کاش یک بار هم از خویش سفر می کردم
    یاد عهدی که به اکسیر قناعت صائب
    زهر اگر قسمت من بود شکر می کردم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha