کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه غوطه ها که درین بحر پر خطر زده ام
    که سر چو رشته برون از دل گهر زده ام
    به تر دماغی من نیست لاله ای امروز
    که یک دو جام ز خونابه جگر زده ام
    به یاد پنجه خونین دلخراشان است
    ز بیغمی نبود گر گلی به سر زده ام
    به مایه داری مژگان خونفشانم نیست
    چو برق بر رگ هر ابر نیشتر زده ام
    دهن چگونه گشایم به ابر همچو صدف
    که پشت دست به دریای پر گهر زده ام
    همان نفس ز شفق کرده اند خون به دلم
    اگر ز ساده دلی خنده چون سحر زده ام
    به جستجو نتوان آن جهان جان را یافت
    وگر نه من دو جهان را به یکدگر زده ام
    نکرده است کسی جمع شور و شیرین را
    منم که برنمک انگشت نیشکر زده ام
    نیم چو سرو ز آزادگان، نمی دانم
    که دست خود به چه امید بر کمر زده ام
    شده است برق خس و خار هستیم صائب
    اگر به سوخته ای خنده چون شرر زده ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha