صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۶۹۶: چه غوطه ها که درین بحر پر خطر زده ام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه غوطه ها که درین بحر پر خطر زده ام که سر چو رشته برون از دل گهر زده ام به تر دماغی من نیست لاله ای امروز که یک دو جام ز خونابه جگر زده ام به یاد پنجه خونین دلخراشان است ز بیغمی نبود گر گلی به سر زده ام به مایه داری مژگان خونفشانم نیست چو برق بر رگ هر ابر نیشتر زده ام دهن چگونه گشایم به ابر همچو صدف که پشت دست به دریای پر گهر زده ام همان نفس ز شفق کرده اند خون به دلم اگر ز ساده دلی خنده چون سحر زده ام به جستجو نتوان آن جهان جان را یافت وگر نه من دو جهان را به یکدگر زده ام نکرده است کسی جمع شور و شیرین را منم که برنمک انگشت نیشکر زده ام نیم چو سرو ز آزادگان، نمی دانم که دست خود به چه امید بر کمر زده ام شده است برق خس و خار هستیم صائب اگر به سوخته ای خنده چون شرر زده ام صائب تبریزی