کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    با دل تشنه و سوز جگر خود چه کنم؟
    در صدف آب نسازم گهر خود چه کنم؟
    مرهم امروز تویی داغ جگرریشان را
    ننمایم به تو داغ جگر خود چه کنم؟
    صندل امروز تویی دردسر عالم را
    پیش عیسی نبرم دردسر خود، چه کنم؟
    من که از دوری منزل نفسم سوخته است
    با درازی شب بی سحر خود چه کنم؟
    چون خریدار گلوسوز درین عالم نیست
    ندهم طرح به موران شکر خود چه کنم؟
    خانه تنگ جهان جای پرافشانی نیست
    گر بر آتش ننهم بال و پر خود چه کنم؟
    نیست از سوخته جانان اثری چون پیدا
    در دل سنگ ندزدم شرر خود چه کنم؟
    (من که سر رشته تدبیر ز دستم رفته است
    نکنم خاک زمین را به سر خود، چه کنم؟)
    هیچ کس را خبری نیست چو از خود صائب
    من عاجز ز که پرسم خبر خود، چه کنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha