کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به قلب عشق می تازد دل زاری که من دارم
    زبان بازی به آتش می کند خاری که من دارم
    که آرد ریشه کفر از دل سنگین من بیرون
    که محکم چون سلیمانی است ز ناری که من دارم
    ندانم سنگ از دست کدامین طفل بستانم
    که دارد در جنون آدینه بازاری که من دارم
    ز صد دامن گل بی خار در چشم بود خوشتر
    زروی نو خط او در جگر خاری که من دارم
    خورد چون شربت عناب خود بیگناهان را
    ز بیباکی نظر بر چشم بیماری که من دارد
    به سیم قلب از اخوان نگیرد ماه کنعان را
    که دارد از عزیزان این خریداری که من دارم
    نفس در سینه خورشید عالمتاب می سوزد
    درین گلشن چو شبنم چشم بیداری که من دارم
    کند گر در نوازش کارفرما کو تهی با من
    ز ذوق کار مزدش می رسد کاری که من دارم
    سبک کرده است در میزان من سد سکندر را
    به پیش روی خود از جسم دیواری که من دارم
    تماشای بهشت از خانه ام بیرون نمی آرد
    ز داغ آتشین در سینه گلزاری که من دارم
    به درمان می توان تخفیف دادن درد را صائب
    عجب دردی است بی درمان پرستاری که من دارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha