کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عالم بیخبری بود بهشت آبادم
    تا به هوش آمدم از عرش به فرش افتادم
    عشق بر باد اگر داد باکی نیست
    می کشد جانب خود باز چو کاغذ بادم
    نیستم از کشش موجه رحمت نومید
    گر چه از قلزم رحمت به کار افتادم
    موجه ریگ روانم که به هر جنبش باد
    می زند غوطه به دریای عدم بنیادم
    منم آن طفل بدآموز شکر خواب عدم
    که شب اول گورست شب میلادم
    گره از غنچه پیکان نگشاید به نسیم
    نتوان کرد به افسون طرب دلشادم
    از دم تیغ که هر دم به سرم می بارد
    می توان یافت که سهو القلم ایجادم
    عزت عشق جهانسوز بود عزت من
    گر چه خاکسترم، از آتش سوزان زادم
    گوشمال عبثی می دهد استاد مرا
    سبقی نیست محبت که رود از یادم
    اختیاری نبود نقش بد و نیک مرا
    کعبتینم که گرفتار کف نرادم
    از گرفتاری من هست اگر عار ترا
    می توان کرد به یک چین جبین آزادم
    چه عجب صائب اگر شد سخن من یکدست
    من که از فکر متین چون قلم فولادم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha