کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خوشا روزی که منزل در سواد اصفهان سازم
    ز وصف زنده رودش خامه را رطب اللسان سازم
    نسیم آسا به گرد سر بگردم چار باغش را
    به هر شاخی که بنشیند دل من آشیان سازم
    شود روشن دو چشمم از سواد سرمه خیز او
    ز مژگان زنده رود گریه شادی روان سازم
    ز شکر بشکنم خسرو صفت بازار شیرین را
    به ملک اصفهان شبدیز را آتش عنان سازم
    صلای آب حیوان می زند تیغ جوانمردش
    چرا چون خضر کم همت به عمر جاودان سازم
    به مژگان خواب مخمل می دهد جا جسم زارم را
    چرا آرامگاه خویش از تیغ و سنان سازم
    به این گرمی که من رو از غریبی در وطن دارم
    اگر بر سنگ بگذارم قدم ریگ روان سازم
    میان آب و آتش طرح صلح انداختم اما
    نمی دانم ترا بر خویشتن چون مهربان سازم
    بلند افتاده صائب آنقدر طبع خدادادم
    که شمع طور را خاموش از تیغ زبان سازم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha