کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    حریفی کو که راه خانه خمار بردارم
    ز مینا پنبه، مهر از مخزن اسرار بردارم
    شود بار دلم آن را که از دل بار بردارم
    نهد پا بر سرم از راه هر کس خار بردارم
    نماید مهر و کین یک جلوه در آیینه پاکم
    ز لوح ساده ناز طوطی از زنگار بردارم
    سخن چون خط مشکین می تند گرد دهان او
    چسان من دل از آن لبهای شکر بار بردارم
    زبی برگی شکر خوابی که من در چاشنی دارم
    چه افتاده است ناز دولت بیدار بردارم
    کشیدن مشکل است از رشته جان دست یک نوبت
    دل صد پاره از زلفش به چندین بار بردارم
    نمی خواهد میانجی جنگهای زرگری، ورنه
    نزاع از کفر و دین و سبحه و زنار بردارم
    صدف آب گهر را مانع از قرب است در دریا
    شوم در وصل مستغرق گر این دیوار بردارم
    چو مینای پر از می فتنه ها دارم به زیر سر
    شود پرشور عالم چون ز سر دستار بردارم
    به فریاد آورد بیکاری من کارفرما را
    اگر فرصت دهد غیرت که دست از کار بردارم
    نگردانم ورق را در نظر بازی، نیم شبنم
    که چون خورشید بینم دیده از گلزار بردارم
    اگر از شکوه خاموشم نه خرسندی است، می خواهم
    که در دیوان محشر مهر ازین طومار بردارم
    گذارند آستین بر چشم خود سنگین دلان صائب
    اگر من آستین از دیده خونبار بردارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha