کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از دل چون سرمه خود میل آهی می کشم
    خویش را در گوشه چشم سیاهی می کشم
    از حجاب عشق صد زخم نمایان می خورم
    تا ز چشم شرمگین او نگاهی می کشم
    گرچه دارم چون گل از تخت سلیمان تکیه گاه
    همچنان خمیازه بر طرف کلاهی می کشم
    چون قفس مجموعه چاکی است سرتا پای من
    بس که دست انداز مژگان سیاهی می کشم
    تا در گلزار وحدت بر رخم واکرده اند
    بوی ریحان بهشت از هر گیاهی می کشم
    گرچه عمری شد که از عشق جنون افتاده ام
    کار چون افتد به دعوی مد آهی می کشم
    می کنم طومار شکریارانشا در ضمیر
    گر به ظاهر از جفای دوست آهی می کشم
    من حریف زهر چشم این حسودان نیستم
    همچو یوسف خویش را در قعر چاهی می کشم
    چون علم هر چند تنهایم درین آشوبگاه
    با سر شوریده ناموس سپاهی می کشم
    از تنور رزق تا قرصی برون می آورم
    بیژنی گویا برون از قعر چاهی می کشم
    گر چه ازدامان مطلب سعیم کوته است
    مد آهی صائب از دل گاه گاهی می کشم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha