کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چند چون تن پروران تعمیر آب و گل کنم
    رخنه های جسم را محکم زلخت دل کنم
    کیمیا ساز وجود خاکسارانم چو عشق
    گرفتد بر مهره گل پرتو من دل کنم
    می شود دل چون صدف در سینه تنگم دو نیم
    تادرین دریای پرخون گوهری حاصل کنم
    کوه می لرزد ز بی سنگی درین آشوبگاه
    من چسان لنگر درین دریای بی ساحل کنم
    همت من در فضای عرش جولان می زند
    سر بر آرد از فلک تخمی که زیر گل کنم
    بس که از گرد یتیمی مایه دارد گوهرم
    در دل دریا اگر لنگر کنم ساحل کنم
    می شود روشن چراغ نیکی از آب روان
    خرده جان را نثار خنجر قاتل کنم
    می گدازد شرم همت گوهر پاک مرا
    بحر را صائب اگر در دامن سایل کنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha